روز چهاردهم خرداد سال ۱۳۶۸، کودکی هفت ساله بودم که قیامت را دیدم؛ میدانستم چرا پدرم اشک میریزد، اما میدانستم که کسی رفته که همه او را دوست داشتند. پدرم، آن معلم عاشق امام، اولین کسی بود که نام «روح الله» را با چنان شوری بر زبان میآورد که گویی از بزرگمردی آسمانی سخن میگوید. خانه ما پر بود از عکس و کتابهای امام. من، آن کودک کنجکاو، در میان انبوه خاطرات خانوادگیام، نخستین بارقههای عشق به امام را در نگاه پدرم یافتم.
پدر گاهی از امام برایم میگفت؛ شاید آن روزها به عمق این شخصیت پی نمیبردم، اما همین روایتهای ساده پدرم، اولین تصویر از امام را در ذهنم ساخت. سالها بعد، وقتی در مسیر طلبگی قدم گذاشتم، کمکم با مطالعه صحیفه امام و خاطرات نزدیکانش، این تصویر کودکانه، جای خود را به شناختی عمیقتر داد. فهمیدم آنچه مرا مجذوب امام میکند، فقط نقش تاریخیاش نیست، بلکه رفتارهای کوچک و روزمرهای است که از عمق ایمان و اخلاقش سرچشمه میگرفت.
در دنیای پرسرعت امروز که حوصله مردم برای خواندن کتابهای قطور کم شده، میخواستم گنجینه سیره امام را در قالب «نوشتههای کوتاه، اما پرنور» ارائه دهم. هر صفحه کتاب «زندگی به سبک روح الله» مانند پنجرهای کوچک، اما روشن به زندگی خصوصی امام باز میشد: از نحوه برخورد با همسر و فرزندان تا سبک لباس پوشیدن و مدیریت اقتصاد خانواده. هر خاطره را با حدیثی کوتاه از معصومین (ع) آراستم تا خواننده هم لذت خاطره را ببرد و هم حکمت اسلامی را بیاموزد.
یادم هست وقتی آن دوست فاضلم پرسید فکر میکنی این کتاب چقدر تیراژ پیدا کند؟ با اطمینان گفتم: «صد هزار نسخه!» و وقتی خندید، اضافه کردم: «نخند! از صد هزار هم بیشتر خواهد شد» امروز که نزدیک به یک میلیون نسخه از کتاب منتشر شده و به هفت زبان زنده دنیا ترجمه شده، میفهمم که این فقط یک پیشبینی نبود؛ حس یک مؤمن به برکت کاری بود که برای معرفی یکی از اولیای خدا و در مسیر ترویج سیره امام انجام میدادم.
هرگز فکر نمیکردم «زندگی به سبک روح الله» تبدیل به هدیه عروسی شود! زوجهای جوان آن را به میهمانانشان میدادند، سردفترداران پس از خواندن خطبه عقد به نوگلهای زندگی هدیه میدادند. وزارتخانهها و سازمانهای مختلف با مقدمه اختصاصی خودشان چاپهای ویژه ترتیب دادند. بیش از هزار مسابقه کتابخوانی در سراسر کشور برگزار شد. مبلغان و اساتید بزرگ آن را توصیه کردند. اینها همه نشان میداد که جامعه تشنه شنیدن آن «امام مهربان» بود؛ امامی که نه فقط رهبر انقلاب، که الگوی یک زندگی اسلامی- ایرانی اصیل بود. بعضیها میپرسند راز این استقبال بینظیر چه بود، من میگویم: «این کتاب با سرمایه شخصی چاپ شد، بدون حمایت نهادهای دولتی.»، اما راز واقعی در جاذبه بیبدیل شخصیت عرفانی و اخلاقی امام خمینی (ره) بود که حتی پس از گذشت سالها از رحلتش، قلبهای مشتاق را به سوی خود میکشاند. این کتاب فقط مجموعهای از خاطرات نبود؛ پنجرهای بود به سبک زندگی مردی که خود، ترجمان عملی اسلام ناب بود.
امروز که جشن یک میلیونی کتاب را آماده میشویم، به آن روزهای اولیه فکر میکنم که تنها با عشق به امام و ایمان به اهمیت این کار، قدم در این راه گذاشتم. «زندگی به سبک روح الله» ثابت کرد که جامعه ما هنوز تشنه سیره و سبک زندگی مردان بزرگ و اثرگذار دین است، فقط باید آن را به زبان روز و در قالبهای جذاب ارائه داد. این کتاب نه فقط سرانه مطالعه را افزایش داد، که سبک جدیدی از «کتابهای کوتاه خوان، اما پرمحتوا» را در نشر ایران رواج داد.
این روزها وقتی میبینم ترجمههای انگلیسی، عربی، فرانسوی، ترکی، اردو، دانمارکی و بلغاری این کتاب در رایزنیهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سراسر جهان رونمایی میشود، به یاد آن جمله امام به فرزندانشان میافتم که فرمودند: «اگر شما هم همینقدر فداکاری کنید، همسرانتان تا آخر همینقدر به شما علاقه خواهند داشت!»
این همان امام بود؛ هم رهبری بزرگ برای ملت، هم همسری وفادار برای خانم، هم پدری مهربان برای فرزندان. «زندگی به سبک روح الله» داستان همین امام مهربان خانواده دوست است؛ امامی که سبک زندگیاش میتواند راهنمای همه ما برای زندگی سعادتمندانه باشد.
*فعال فرهنگی