مادری که اعضای بدن فرزندش را به بیماران نیازمند بخشیده میگوید سختترین تصمیم زندگیاش را گرفته و از اینکه چند بیمار امکان ادامه زندگی پیدا کردهاند، به آرامش رسیدهاست.
شامگاه دوشنبه هشتم شهریورماه امسال سختترین شب زندگی مادر پویا فتحاللهزاده بود. جوانی ۲۷ ساله که آرزو داشت او را در لباس دامادی ببیند، اما وقتی دید فرزندش در اتاق مراقبتهای ویژه بیمارستان آیتالله کاشانی با مرگ دست و پنجه نرم میکند، دنیا پیش چشمهایش تیره و تار شد. او در شرح آن شب سیاه میگوید: «پسرم پویا ۲۷ سال داشت و همراه پدرش زندگی میکرد. شب حادثه پدرش وقتی وارد خانه میشود، پویا را صدا میکند، اما جواب نمیشنود. وقتی خودش را به طبقه سوم خانه میرساند، میبیند پویا روی زمین افتاده و صورتش کبود شدهاست. بلافاصله با اورژانس تماس میگیرد و درخواست کمک میکند، اما خبری از اورژانس نمیشود. هر لحظه برای نجات پویا حکم مرگ و زندگی دارد و پدر پویا مدام با اورژانس تماس میگیرد، اما خبری از امدادگران نمیشود. ۲۵ دقیقه بعد وقتی از آمدن آنها ناامید میشود، پویا را با خودروی شخصیاش به بیمارستان آیتالله کاشانی منتقل میکند و تلاش تیمپزشکی برای نجات پویا به جریان میافتد.»
او درباره وضعیت فرزندش هنگام بستری در بیمارستان میگوید: «وقتی ما به بیمارستان رسیدیم، گفتند پویا احیا شده و در اتاق مراقبتهای ویژه تحت درمان بود. وقتی درباره وضعیت فرزندم از پزشک معالجش سؤال کردم، گفت: پویا به دلیل مسمومیت شدید دارویی وضعیت خوبی ندارد، با این حال امیدوار بودم لطف خدواند شامل حال فرزندم شود و او نجات پیدا کند.
از شامگاه هشتم اردیبهشت که حادثه اتفاق افتاد تا روز پنجشنبه ۱۱اردیبهشت، لحظات به سختی برایم دنبال شد. روز پنجشنبه کنفرانسی برقرار شد و به ما خبر دادند پویا دچار مرگ مغزی شدهاست. پزشکان گفتند به دلیل مسمومیت شدید، بافت مغز متورم شده و به ما توصیه کردند اعضای پویا را به بیماران نیازمند اهدا کنیم. من به پزشکان التماس کردم، تلاش کنند فرزندم به زندگی برگردد. بارها شنیدهبودم افرادی از کما به زندگی بر میگردند که یکی از پزشکان گفت در مرگ مغزی احتمال برگشت وجود ندارد. من ابتدا مقاومت کردم. بعد از آن باید سختترین تصمیم زندگیمان را میگرفتیم، برای همین به اهدای اعضای پویا رضایت دادیم. همان روز پویا به بیمارستان سینا منتقل شد تا عمل برداشت اعضا در آنجا انجام شود. ما وداع آخر را در بیمارستان انجام دادیم و عصر روز جمعه عمل اهدا انجام شد. پیکر فرزندم روز شنبه ۱۳اردیبهشت به پزشکی قانونی و یک روز بعد هم او را دفن کردیم.»
مادر پویا درباره اعضای اهدا شده میگوید: «به ما گفتند قلب، کبد و دو کلیه پویا را به بیماران نیازمند اهدا کردهاند. نمیدانم اعضای بدنش به چه کسانی اهدا شدهاست، اما خیلی دوست دارم صدای قلب فرزندم را بشنوم. به ما گزارششده که یک سال بعد جشن نفس برگزار میشود و اگر دریافتکننده رضایت بدهد، میتوانم با او حرف بزنم، چراکه دریافتکننده هم باید شرایط روحی مناسبی داشتهباشد که عضو دریافتشده پس نزند، با این حال، حالا به آرامش رسیدهام و انگار که فرزندم شهید زنده است، چراکه اعضای بدن او را اهدا کردیم و چند نفر امکان زندگی دوباره پیدا کردهاند.»