کد خبر: 1291396
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۴
صدای آرام یک دیسپچر اورژانس در لحظاتی بحرانی، جان شهروندی مسن را از مرگ حتمی نجات داد. با راهنمایی دقیق خانم حمیدی و همکاری همراه بیمار، زندگی دوباره به خانه‌ای در آذرشهر بازگشت.
در شبی پرهیاهو، جایی در میان سکوت پرالتهاب یک خانه در آذرشهر، نفس‌های پیرمردی به شماره افتاده بود. لقمه‌ای ساده، اما سرنوشت‌ساز، راه هوایی‌اش را مسدود کرده و خانواده‌اش را در برابر مرز باریکی میان مرگ و زندگی قرار داده بود. دلهره، اضطراب، فریادهای خاموش... اما در همین لحظات پرتنش، صدایی آرام، محکم و اطمینان‌بخش از پشت تلفن شنیده شد؛ صدای خانم فاطمه حمیدی، دیسپچر حرفه‌ای اورژانس پیش‌بیمارستانی دانشگاه علوم پزشکی تبریز.او نه فقط یک اپراتور، که فرشته‌ای در لباس سفید بود؛ با آرامشی مثال‌زدنی، گام‌به‌گام، با دقت و تسلط، همراه بیمار را راهنمایی کرد تا مانورهای نجات‌بخش حیات را انجام دهد. در لحظاتی که هر ثانیه حکم مرگ یا زندگی داشت، هدایت‌های تلفنی او، حلقه‌ای شد میان نفس‌های آخر و بازگشت به زندگی.همراه بیمار با دستانی لرزان اما دلی پرامید، به توصیه‌های دیسپچر گوش سپرد و با حفظ خونسردی، همان کاری را انجام داد که شاید اگر چند دقیقه دیرتر صورت می‌گرفت، دیگر بازگشتی در کار نبود. سرانجام، با رسیدن تیم عملیاتی اورژانس و ادامه اقدامات درمانی، نفس‌های مرد مسن دوباره جاری شد؛ نفسی که شاید دیگر هرگز شنیده نمی‌شد، اگر آن صدای آرام از پشت خط نبود.
 
این حادثه، داستانی ساده اما عمیق است از قدرت انسان، دانش، آرامش، و همراهی. یادآور این واقعیت مهم که در لحظات بحرانی، یک صدای مطمئن می‌تواند معجزه کند. حفظ خونسردی، اعتماد به راهنمایی‌های کارشناسان اورژانس، و دانستن چند مهارت ساده اما حیاتی، می‌تواند جان عزیزی را نجات دهد.امروز، خانواده‌ای در آذرشهر به زندگی لبخند دوباره زد؛ و ما یاد گرفتیم که قهرمانان همیشه در صحنه نیستند—گاه پشت خط، با صدایی که زندگی می‌بخشد، پنهان‌اند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار