جوان آنلاین: کانال تلگرامی «مهارتهای زندگی» به نقل از کتاب «هنر ظریف بیخیالی» نوشت: زمانی که دبیرستان بودم، معلم ریاضیمان، آقای پکوود، همیشه میگفت: «اگر در مسئلهای گیر کردید، ننشینید [همینطوری]به آن فکر کنید. شروع کنید رویش کار کنید، حتی اگر نمیدانید چه کار دارید میکنید. خود این کار کردن در نهایت باعث میشود افکار درستی در ذهن شما پیدا شود.» اگر میخواهید کاری انجام دهید، اما احساس میکنید انگیزه یا الهامی برای آن ندارید، آنگاه پیش خودتان فکر میکنید دخلتان آمده است. کاری نیست که بتوانید برایش انجام دهید مگر اینکه یک رویداد مهم اساسی در زندگیتان رخ دهد که باعث شود انگیزه پیدا کنید، از روی کاناپه بلند شوید و کاری کنید. اگر برای ایجاد یک تغییر بزرگ در زندگیتان انگیزه کافی ندارید کاری بکنید، هرکاری. سپس از پیامدهای ناشی از آن کار به عنوان عاملی برای ایجاد انگیزه در خودتان استفاده کنید. من به این میگویم اصل «کاری بکن.»
تیم فریس، نویسنده امریکایی، داستانی را نقل میکرد درباره نویسندهای که بیش از ۷۰رمان نوشته بود. کسی از آن رماننویس پرسیده بود چگونه توانسته اینقدر پیگیر و مداوم بنویسد و همچنان انگیزه و خلاقیتش را حفظ کند. او در پاسخ گفته بود: «روزی ۲۰۰ کلمه ناقابل، همین!». نکته این بود که اگر خودش را وادار میکرد روزی ۲۰۰کلمه بنویسد در مقایسه با حالتی که هیچ چیز نمینوشت، انگیزه و الهام خیلی بیشتری میداشت و سپس یک روز چشم باز میکرد و میدید هزاران کلمه روی کاغذ دارد.
اگر از اصل «کاری بکن» پیروی کنیم، شکست بیاهمیت جلوه میکند. وقتی معیار موفقیت صرفاً عمل کردن باشد، وقتی هر نتیجهای نوعی پیشرفت به حساب آید و مهم باشد، وقتی الهام را نوعی پاداش بدانیم و نه پیشنیاز، خود را به جلو راندهایم. ما با شکست مشکلی نخواهیم داشت زیرا شکست ما را پیش خواهد برد.