کد خبر: 1232083
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۱:۲۰
یادکردی از حجت‌الاسلام سید علی‌اکبر ابوترابی‌فرد که ۱۲ خرداد ۷۹ آسمانی شد
صلیب سرخی‌ها چند بار حاج‌آقا را دیده بودند و ایشان را می‌شناختند. وقتی صحبت او می‌شد، بسیار منقلب می‌شدند. بزرگی سید آزادگان چنان تأثیرگذار بود که روی همه تأثیر می‌گذاشت و حتی نیرو‌های صلیب سرخ را هم متأثر می‌کرد. بُعد معنوی حاج‌آقا آنقدر پررنگ بود که خارجی‌ها را هم تحت تأثیر قرار می‌داد
 غلامحسین بهبودی

جوان آنلاین: سید علی‌اکبر ابوترابی‌فرد معروف به سید آزادگان روز ۱۲ خرداد ۱۳۷۹ همراه پدر بزرگوارش سید عباس ابوترابی فرد، در یک سانحه رانندگی آسمانی شد. شخصیت ابوترابی، اما آنقدر والا بود که با مرگ از یاد‌ها نرود. او سید آزادگان بود و در دوران اسارت در اردوگاه‌های بعثی، بسیاری از اسرا با تکیه بر پناهگاهی، چون او توانستند آن دوران سخت را سپری کنند. خاطراتی از سید آزادگان را از زبان چند نفر از همرزمانش در پیش دارید. 
 تأثیر روی صلیب سرخی‌ها
سهراب فروغی‌راد از آزادگان دفاع مقدس در بیان خاطره‌ای از مرحوم ابوترابی می‌گوید: یک بار در جمع در آسایشگاه نشسته بودم و می‌دیدم که آزادگان در حال صحبت با نیرو‌های صلیب سرخ هستند. نیرو‌های صلیب سرخ چند بار حاج‌آقا را دیده بودند و خصوصیات ایشان را می‌شناختند. وقتی صحبت راجع به حاج‌آقا ابوترابی شد، بسیار منقلب شدند. بزرگی سید آزادگان چنان تأثیرگذار بود که روی همه تأثیر می‌گذاشت و حتی نیرو‌های صلیب سرخ را هم متأثر کرد. بُعد معنوی حاج‌آقا آنقدر پررنگ بود که خارجی‌ها را هم تحت تأثیر قرار می‌داد. آنجا تبلور حضور حاج‌آقا در اسارت را در چهره‌های صلیب سرخی‌ها دیدم. صلیب سرخی‌ها به خاطر حضور در اردوگاه‌های مختلف به خوبی با مرحوم ابوترابی آشنایی داشتند و وقتی اسم ایشان را می‌شنیدند برافروخته و منقلب می‌شدند. من وقتی آن صحنه را دیدم یاد حضرت امام افتادم که سال ۶۰ به دیدنشان رفتیم و نمی‌شد در چهره‌شان نگاه کرد. 

 کار برای رضای خدا
یکی دیگر از آزادگانی که مدت‌ها با مرحوم ابوترابی در اردوگاه‌های رژیم بعث حضور داشت در باره خصوصیات اخلاقی او می‌گوید: وقتی کار، حرکت، گفتار و زندگی هر انسانی برای رضای خدا باشد، وجود آن شخص تأثیرگذار می‌شود. شهید حسین خرازی وقتی دستش در یکی از عملیات‌ها قطع شد گفت خدایا! الان نمی‌خواهم بیایم، چون نیروهایم تنها هستند، اما حاج حسین در کربلای ۵ می‌گوید خدایا! دیگر می‌خواهم بروم و طاقت ندارم و در همین عملیات هم به شهادت می‌رسد. در اسارت آزادگان تمام زندگی و حرکات و سکنات‌شان خدایی شده بود. چون فکر نمی‌کردیم به کشور برگردیم و خودمان را برای سال‌های زیادی آماده کرده بودیم. زندگی آزادگان تقوا و ایثار شده بود. بسیاری از اوقات کتک که می‌خوردند، هیچ گله و شکایتی نمی‌کردند. می‌گفتند دوستان و همرزمان‌مان در جبهه ترکش می‌خورند، ما هم اینجا کابل و چوب می‌خوریم و این در مقابل کار بزرگ رزمندگان چیزی نیست. وقتی شخصی مثل مرحوم ابوترابی در چنین جمعی قرار می‌گیرد تأثیر بسیار زیادی روی همه می‌گذارد. حاج‌آقا روح تشنه آزادگان را با معنویت‌شان سیراب کردند. 

 تأثیرگذار و به یادماندنی
آزاده محمدرضا دائی‌زاده نیز می‌گوید: تأثیرگذارترین انسانی که در اسارت دیدم حاج‌آقا ابوترابی بود. ایشان بیشترین مدت اسارت را در زندان ما بود و ما در کنارشان درس‌های خیلی زیادی آموختیم. دوستان بزرگوار دیگری بودند که قبل از آمدن ایشان مسئول رسیدگی به امور آزادگان بودند؛ افرادی مثل آقای پیرمرادیان، شائق، قاسمی، ساردویی، فرهنگ و اصلاحی. این‌ها قبل از حضور حاج‌آقا خیلی فعال بوده و زمان حضور ایشان در کنارش بودند و پس از رفتن‌شان راهش را ادامه دادند و برنامه‌هایشان را پیاده کردند. فکر کنید فردی در بیابانی که نشانه‌ای ندارد بدون غذا و آب گم شده و گرسنه و تشنه در ظلمات و تاریکی قرار گرفته باشد و یکدفعه به کسی می‌رسد که یک خانه کامل با تمام امکانات و غذا‌ها و نوشیدنی‌ها را دارد و در حد کمال بهترین میزبانی را به عمل می‌آورد. همچنین این میزبان یک انسان وارسته و فهیم هم باشد که همنشینی با او لذت خاصی داشته باشد. حضور این سید بزرگوار در اسارت هم اینچنین بود.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار