جوان آنلاین: بخش رادیکال اصلاحطلبان با سیاست «هم این و هم آن» میخواهد هم از بدنه اغتشاشات و حتی اپوزیسیون سهمی برای خود داشته باشد و هم در ساحت رسمی قدرت حضور یابد، نتیجه اینکه هم آن بدنه اینان را به هیچ میگیرد و هم سازمان سیاسی به آنها بدبین است!
به گزارش تسنیم، نتیجه بررسی صلاحیت داوطلبان کاندیداتوری مجلس شورای اسلامی در هیئتهای اجرایی روز ۱۹ آبانماه اعلام شد و از این تاریخ، ۵۰ روز فرصت اعتراض به نتیجه بررسی هیئتهای اجرایی برای داوطلبان محفوظ است، اگرچه قضاوت درباره نتیجه بررسی صلاحیتها زود است، اما در روزهای گذشته اصلاحطلبان در واکنش به نتیجه صلاحیتهای اعلامشده، مسئله تأثیر آن بر انتخابات را پیش کشیدند و با ادعای حذف این جریان از فضای سیاسی کشور، علم مشارکت پایین در انتخاب را بلند کردند. جریان اصلاحات در این دوره از انتخابات سعی کرد نمایش عدمنامزدی به راه بیندازد، جبهه اصلاحات ایران که از سال ۱۴۰۰، برنامهریزی انتخاباتی آنها را به عهده دارد، با تعلل فراوان در ایام پیشثبتنام در نهایت اعلام کرد افراد مختارند در انتخابات شرکت کنند یا نکنند!
یکی از علتهای نمایش عدمنامزدی را میتوان ترس آنها از شکست در انتخابات دانست، چنانچه انتخابات مجلس نهم در سال ۹۰، دو سال پس از حوادث سال ۸۸ برگزار شد و اصلاحطلبان که متهم اصلی آن وقایع بودند، بنا را بر سکوت گذاشتند و احزاب و چهرههای شاخص با سکوت خود به بهانه عدممشارکت مردم، از ارائه لیست واحد صرفنظر کردند، اما همین جریان در انتخابات سال ۹۴ وقتی احساس کردند ممکن است پیروز شوند، با تمام قوا وارد عرصه شدند و لیست ۳۰ نفره واحدی را برای تهران بهسرلیستی محمدرضا عارف معرفی کردند.
سال ۹۸ و در انتخابات مجلس یازدهم هم مجدداً بنا را بر سکوت گذاشتند و به جای ارائه لیست مشترک به نام جبهه اصلاحات یا شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، احزاب را روانه کارزار انتخابات کردند. در آن مقطع، حزب کارگزاران با فهرستی تحت عنوان «یاران هاشمی» به میدان آمد که یکی از لیستهای اصلی جریان اصلاحات به شمار میآمد، اما به گفته محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، هرچند جبهه اصلاحات قول حمایت از لیست کارگزاران برای انتخابات را داده بود، اما در نهایت پشت کارگزاران را خالی کرد.
انتخابات ۱۴۰۲، امتداد وضعیت برزخی اصلاحطلبان
در این دوره از انتخابات مجلس، با انتشار خبر احراز صلاحیتها از سوی هیئتهای اجرایی، واکنشهای مختلفی را از سمت اصلاحطلبان شاهد بودیم. دفتر سیاسی حزب اتحاد ملت در نشست خود اعلام کرد این اقدام لوازم خودتحریمی در انتخابات مجلس دوازدهم را کامل کرده است و در این شرایط نمیتوان از جریانهای سیاسی منتقد وضع موجود انتظار فعالیت انتخاباتی داشت!
حسین مرعشی، دبیرکل سازندگی هم در مصاحبه با روزنامه سازندگی گفت: این رقابت میان رئیسی و قالیباف است نه اصلاحطلبان و اصولگرایان!
محمدرضا عارف، رئیس فراکسیون امید مجلس دهم نیز با انتقاد از روند تأیید صلاحیتها مدعی شد جریان حاکم به دنبال افرادی هستند که عین موم در دستشان باشند!
اظهارنظرهایی اینچنینی این سؤال را مطرح میکند که جریان اصلاحطلب که قبل از پیشثبتنامها، طوری وانمود میکرد که قصد شرکت در انتخابات را ندارد، چرا درباره بررسی صلاحیتها اینگونه غلاظ و شداد صحبت میکنند؟
این واکنشهای هیجانی نشان میدهد یا آنها افرادی را به صحنه فرستادند که تأییدصلاحیت شوند و بعد اعلام کنند که از آنها حمایت میکنند یا آنکه با توجه به مجازیبودن ثبتنام و پیشثبتنام، چهرههای میانی این جریان چراغخاموش ثبتنام کردهاند و اکنون به دلیل ردصلاحیتها در مرحله هیئتهای اجرایی بخشی از برنامه انتخاباتی آنها با مشکل مواجه شده است.
اصلاحطلبان که در دو انتخابات قبلی نتوانستند موفقیتی کسب کنند و پایگاه رأی خود را تا حد زیادی از دست دادهاند، معمولاً حداقل در اوایل هر اغتشاشی تلاش میکنند با مواضع دوپهلو و محکومنکردن اغتشاشات، از فضای ایجادشده استفاده و بدنه اجتماعی آشوبها را به سمت خود جذب و در بزنگاه انتخابات بتوانند از این ظرفیت استفاده کنند، اما این رفتار فرصتطلبانه که میخواهد در همراهی با اپوزیسیون، وارد چرخه انتخابات و در پی آن قدرت شود، موجب شده است ماهیت اپورتونیستی به این جریان دهد.
این البته صفتی است که در ادبیات اصلاحطلبان برای خودشان استفاده شده است. محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در شماره مردادماه مجله آگاهینو، در توصیف عملکرد طیف رادیکال جبهه اصلاحات ایران که اعضای آن را عمدتاً چهرههای حزب اتحاد ملت تشکیل میدهد، چنین نوشت: این افراد مانع حمایت جبهه اصلاحات از کاندیداتوری عبدالناصر همتی در انتخابات ۱۴۰۰ شدند، اما در کمال تعجب نه تنها برای شورای شهر تهران فهرست دادند، بلکه نام و امضای سیدمحمد خاتمی را به صراحت خرج آن فهرست کردند، زیرا گمان میکردند اکثریت کرسیهای آن شورا در اختیار حزب اتحاد ملت خواهد بود چراکه اکثر افراد لیست تهران اصلاحطلبان را چهرههای اتحاد ملتی تشکیل میدادند. به تعبیر قوچانی، «پشتپرده این رادیکالیسم چپ نوعی اپورتونیسم قرار داشت»!
اگرچه حضور در عرصههای سیاسی حق همه جریانهای داخل نظام است، اما قبل از این مرحله، این جریانهای سیاسی هستند که باید تکلیف خود را در بزنگاهها روشن و در عین گرایش اصلاحطلبی هم تلاش کنند به نفع منافع ملی و حفظ کیان کشور موضع صحیح اتخاذ نمایند نه آنکه در اغتشاشات و آشوبها با سکوت یا واکنشهای دوپهلو به نفع جبهه ضدایرانی عمل کنند و بعد همزمان با فتنه، تمنای حضور در قدرت را هم داشته باشند.
در واقع بخش رادیکال اصلاحطلبان تصور میکند با سیاست «هم این و هم آن» قادر است از یک طرف بدنه اجتماعی اغتشاش، شورش و نارضایتی را به سمت خود بکشد و از طرف دیگر، در ساختار رسمی قدرت بدون هیچ مشکلی حاضر باشد. این سیاست اتخاذشده از سوی این بخش رادیکال اصلاحطلبان که سابقهای به اندازه عمر جریان دوم خرداد در ایران دارد، باعث شده است نتیجهاش «نه این و نه آن» باشد، یعنی هم از یک سو همان بدنهای که اینها میخواستند به سمت خود بکشند اینان را ریاکار میداند و شعار «اصلاحطلب- اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» سر میدهد و هم اینکه سیستم سیاسی در ایران را نیز به آنان بدبین میکند.