جوان آنلاین: با آغاز عملیات طوفانالاقصی در هفتم اکتبر از سوی نیروهای حماس، مناطق غرب آسیا و شمال آفریقا آبستن وقایع بسیاری بودهاند که یکی از مهمترین آنها افزایش تحرکات نیروهای محور مقاومت برای کمک به حماس است. در این بین، ورود رسمی جنبش انصارالله در یمن به جنگ با رژیمصهیونیستی اندکی بعد از تهاجم همهجانبه این رژیم به نوار غزه توانسته این رژیم را با چالش راهبردی ژئوپلتیکی مواجه سازد. انصارالله در این مدت قابلیتهای بسیاری از خود نشان داده که هدف قرار دادن سرزمینهای اشغالی با موشکها و پهپادهای تهاجمی بخش مهمی از آن است. در سوی دیگر در جدیدترین اقدام در این رابطه، نیروی دریایی یمن یک کشتی متعلق به یک تاجر صهیونیست را در عمق دریای سرخ توقیف کرد و ۵۲ سرنشین آن نیز بازداشت شدند. تلآویو در واکنش به این اقدام اعلام کرد که درباره تسلط انصارالله بر کشتی باری اسرائیلی در دریای سرخ تحقیق خواهد کرد. دفتر نخستوزیری رژیم نیز ایران را عامل توقیف این کشتی دانست. این در حالی است که رسانههای متعلق به رژیم همچنین هدف انصارالله از انجام این اقدام را وارد آوردن ضربات سنگین به تجارت رژیم در منطقه دریای سرخ و ناامن جلوه دادن این منطقه عنوان کردند. درباره نقش یمن و انصارالله در حمایت از گروههای فلسطینی در عملیات طوفانالاقصی چند نکته حائز اهمیت به نظر میرسد. به طور کلی حوثیها و جنبش انصارالله همواره یکی از مواضع اصلی خود را حمایت از قضیه فلسطین در برابر اشغالگری قرار داده است. هدف اصلی این موضعگیری قبل از طوفانالاقصی، روند عادیسازی اعراب با رژیم بود، به گونهای که عبدالملک الحوثی همواره تأکید میکرد افزایش سرسپردگی حکومتهای عربی دست رژیم را در توطئه علیه فلسطین، مشارکت در محاصره نوار غزه و حمایت از تجاوزات رژیم به فلسطینیان نوار غزه و قتلعام و کشتار آنها باز گذاشته است. او چاره این مشکل اساسی را این میدانست که حکومتهای عربی بار دیگر به آگاهی و بیداری گذشته خود بازگردند و ببینند که بر سر مهمترین قضیه جهان اسلام چه میگذرد. پس از به قدرت رسیدن انصارالله تظاهراتهای همیشگی در حمایت از مقاومت فلسطین و محکومیت کشتار فلسطینیان نوار غزه از سوی رژیم در یمن انجام شده است.
موضوع دیگر ایجاد چالش ژئوپلتیکی از سوی یمن علیه رژیم از جانب دریای سرخ و بابالمندب است که در ابعاد راهبردی برای رژیم اهمیت دارند. در یک برآورد استراتژیک به نظر میرسد برای رژیمصهیونیستی، عدمتسلط بازیگران رقیب بر مناطق سوقالجیشی اهمیت شایان توجهی دارد. بابالمندب از این حیث که مهمترین مسیر در کاهش زمان و هزینه میان قاره آسیا به اروپا و از اروپا به امریکاست، از چنین نقشی برای رژیم از منظر تاریخی برخوردار است. رژیم اسرائیل از ابتدای تأسیس خود همواره به اهمیت استراتژیکی دریای سرخ از نظر اقتصادی و امنیتی توجه داشته است و دریای سرخ را نه تنها از نظر حمل و نقل کالا برای خود مهم تلقی میکند، بلکه از نظر امنیتی نیز آن را عقبه دفاعی خود و نوار محاصره کشورهای عربی مخالف خود تلقی میکند. تلآویو همیشه خود را در محاصره اعراب دیده، بنابراین استراتژی سنتی آن در حوزه دریای سرخ بر بنیان «دکترین بن گوریون» قرار داشته است.
دریاچه یهودی!
بن گوریون در مورد چرایی تمایل این رژیم برای تسلط بر دریای سرخ معتقد بود: «ما از لحاظ خشکی در شرایط محاصره قرار گرفتهایم و دریا تنها راه دسترسی ما به جهان و دیگر قارههاست، بنابراین باید روابط خود را با کشورهایی که پیرامون کشورهای عربی یا پیرامون خط مقدم جبهه اعراب و سرزمینهای اشغالی قرار گرفتهاند، گسترش دهیم تا به این وسیله امکان محاصره کشورهای عربی مخالف خود فراهم شود.» یکی از نظریهپردازان صهیونیست چند دهه پیش در این مورد نوشت: «ما ناوگان دریایی بزرگی داریم که به همه بنادر جهان رفتوآمد دارد، بنابراین باید برای آینده به نحوی آماده شویم که ناوگانهای دریایی و جنگی ما بتوانند محاصره تحمیلی اعراب را درهم شکنند و از طریق تبدیل تدریجی دریای سرخ به یک دریاچه یهودی ما هم به نوبه خود برخی کشورهای عربی را محاصره کنیم.»
رهبران فعلی رژیمصهیونیستی نیز معتقدند اسرائیل باید تمام توان خود را برای جلوگیری از انجام هر گونه اقدام و تهدید بینالمللی برای مسدودکردن مسیرهای کشتیرانی دریای سرخ به کار گیرد. این موضوع به ویژه از این منظر که حوثیها از حالت تدافعی خارج شده و نقش تعیینکنندهای در معادلات منطقه به ویژه پاسخ به حملات عربستانسعودی یافتهاند و همچنین به سلاحهایی نظیر مینهای دریایی، قایقهای نظامی و موشکهای زمینبهدریا برای پاسخ به حملات احتمالی دست یافتهاند، از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. بر این اساس هر گونه اقدام علیه منافع رژیم چه از سوی دولتها و چه از طرف گروههای شبهنظامی در این منطقه حتی اگر در حد حملات نامتعارف باشد، معضل عمدهای برای رژیم محسوب خواهد شد.
چالش اقتصادی
چالش دیگر حملات یمنیها علیه منافع رژیم در حوزه اقتصادی است. یمنیها به این موضوع آگاه هستند که رژیم وابستگی بالای تجاری و اقتصادی به بابالمندب و دریای سرخ دارد. مبادلات تجاری رژیم از طریق این منطقه حدود ۱۵ میلیارد دلار است و حدود ۲۰ درصد تجارت خارجی آن نیز از دریای سرخ انجام میپذیرد. این موضوع در شرایطی که ارتش یمن اعلام کرده است تمام کشتیهای تحت مالکیت یا مدیریت شرکتهای اسرائیلی را هدف قرار خواهد داد و از تمام کشورها خواسته است شهروندان خود را که به عنوان خدمه روی عرشه کشتیهایی با پرچم رژیم کار میکنند، خارج کنند، بیشتر مؤثر خواهد بود. عبدالملک حوثی، رهبر انصارالله نیز در واکنشهای ابتدایی این گروه به جنگ غزه گفته بود که «به حملات علیه اسرائیل ادامه میدهد و کشتیهای این رژیم در دریای سرخ و تنگه بابالمندب را هدف قرار خواهد داد.»
با این حال، نکته میدانی مهم این است که توان یمنیها و به طور خاص انصارالله در باز کردن یک جبهه جدید یک بخش از ارتش رژیم را به خود مشغول کرده است. یمن تاکنون ۹ عملیات موشکی و پهپادی علیه مواضع رژیم انجام داده است. این حملات در کنار حملات حزبالله از مرزهای لبنان، رژیم را در محذوریت ژئوپلتیک و استراتژیک از جنوب فلسطین اشغالی قرار داده است. از این منظر، کارکرد انصارالله همچون سایر گروههای مقاومت در وهله اول مشغولکردن بخشی از ارتش رژیم و در درجه بعدی ایجاد بازدارندگی برای جلوگیری از گسترش میدان جنگ است. به علاوه رژیم از توان بالای نفری یمن در شرایطی که انصارالله اعلام کرد صدها هزار یمنی آماده اعزام به سرزمینهای اشغالی هستند، در هراس است. در مجموع به نظر میرسد کارکرد نیروهای یمنی در حمایت از حماس دارای دو ضلع است؛ اول مبانی اعتقادی آنها برای مقابله با رژیم اشغالگر و دوم هماهنگی با سایر ارکان محور مقاومت در ایجاد توان بازدارنده علیه رژیم.