فاطمه حائری شیرازی، دختر مرحوم آیتالله حائری شیرازی (ره)، در صفحه اینستاگرامی خود خاطرهای درباره کنشهای سیاسی برادرش، شهابالدین و نظر مرحوم پدرشان در اینباره منتشر کرد. خلاصهای از آن در ادامه از نظر میگذرد: مشی پدر در طول زندگی بخشیدن بود و لذت میبرد از این روحیه، اما اخوی فقیه ما همیشه این روحیه پدر را نقد میکرد و به ایشان بابت این رفتار به استناد حدیث و روایات خُرده میگرفت تا اینکه پدر به رحمت خدا رفتند. چند ماهی از رحلت پدر نگذشته بود که مهمانش شدم؛ کتاب حاجآخوند آقای مهاجرانی را میخواند با افسوس رو به من کرد، گفت «فصل فصل کتاب را که میخوانم گویی پدر همان حاج آخوند روستایی عطاءالله مهاجرانی است.» پرسیدم «چه صفت بارزی این حاجآخوند دارد که تو را بیاد پدر انداخته است؟» گفت «بخشندگی». با تعجب پرسیدم «تا پدر در قید حیات بود نقد میکردی، چه شده الآن غبطه میخوری؟» گفت «امان از علم انسان که بشود حجاب اکبرش تا به واسطه آن حُسن پدرش پیش چشمش رذیله اخلاقی بنماید، اما چه سود که دیگر پدر در قید حیات نیست.»
این روزها کلیپ مناظره اخوی از افراد و اشخاص مختلف برایم ارسال میشود و باز مرا میبرد به روزهای آخر حیات پدر که در منزل ما شیراز میهمان بودند؛ پدر با وجود کسالت و ضعف شدید بدنی پایه ثابت گفتگوها و به نوعی بحثهای طلبگی و سیاسی برادرها بودند، برخی دفاع میکردند، برخی نقد تند و هرکدام به استناد روایتی از موضع خود دفاع. گاهی هم پدر مخاطبی بود جهت تأیید مستندی که ارائه میدادند. سالها بود که شهابالدین نقدهای ریز و درشتی به کل سیستم و شخص رهبری و نهادهای زیر مجموعه ایشان داشت و معمولاً پدر از لحن کلامش در بیان انتقادات دلخور میشدند و او هم به اصرار، این فعل را وظیفه خود میدانست. پدر مخالف نقد نبود، اما به نحوه بیان آن وزن قابل توجهی میداد. خلاصه نمیدانم چرا بحث به اینجا رسید که شهابالدین ناغافل از حس و حال زیارت خود در سفر یکماه گذشته به مشهد مقدس گفت. گفت: «زمان ورود به حرم سلام را که خواندم حسی به قلبم متبادر شد که امام از من رو برگرداندند. هر چه تلاش میکردم حس زیارت نمیآمد که از قلبم گذشت نیت کنم علناً از شخص رهبری انتقاد نکنم و در همان لحظه گویی امام رضا (ع) به من رو برگرداندند» با شنیدن این خاطره پدر سرش را بوسید و با عمق جان گفت خدا خیرت بدهد. شیطان یکی از معدود کسانی است که مستحکم پای عهد خود نشسته برای گمراه کردن ابنابشر و چه زیرکانه پای عهدش نشسته؛ کاش ما انسانها هم به قدر شیطان پای عهدمان میماندیم.