کد خبر: 1172412
تاریخ انتشار: ۲۹ تير ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۹
الهام نجفی شاعر آئینی کشورمان همزمان با ایام دهه اول ماه محرم، یک غزل و یک مثنوی با موضوع عزای امام حسین(ع) سرود.

به گزارش جوان آنلاین به نقل از فارس، الهام نجفی شاعر آئینی کشورمان همزمان با ایام دهه اول ماه محرم، یک غزل و یک مثنوی با موضوع عزای امام حسین(ع) سرود. متن اشعار او به شرح زیر است:

ای سپه دار و ای میرلشکر
یاور دین حق، پور حیدر

ای شکوه آفرین و دلاور
از یَلانِ جهانی تو برتر

میر و سالار ما یا ابالفضل(ع)
ای علمدار ما یا ابالفضل(ع)

چشم ما مانده چشم انتظارت
یک جهان واله و بی‌قرارت

دست هایت علم های دین اند
بیرقِ راه حق و یقین اند

میر و سالار ما یا ابالفضل(ع)
ای علمدار ما یا ابالفضل(ع)

ای تو برهان دین، جان قرآن
مسجد چشم تو قبله ی جان

تو یدالهی و فاتحِ شب
ای مسیحا دمت، کاشف الکرب

میر و سالار ما یا ابالفضل(ع)
ای علمدار ما یا ابالفضل(ع)

بوسه گاه امیران رکابت
تکیه گاه دلیران رکابت

وا اخا فرق تو تا دو تا شد
قد من هم، خم از این عزا شد

میر و سالار ما یا ابالفضل(ع)
ای علمدار ما یا ابالفضل(ع)

ای پناه دو عالم به پاخیز
اهل من مانده در غم به پاخیز

چهره ات نیلی و غرق خون شد
ای برادر تنت لاله گون شد

میر و سالار ما یا ابالفضل(ع)
ای علمدار ما یا ابالفضل(ع)

تیر و سرنیزه ها سمت مشک ات
خون بگریم بر این سیل اشک ات

داغ بعد از تو داغی دگر بود
کی کسی از غمم با خبر بود

میر و سالار ما یا ابالفضل(ع)
ای علمدار ما یا ابالفضل(ع)

داغ این غم برایم فزون است
آه ابالفضل من غرق خون است

اشک بی حد بر این غم ببارم
آسمان آسمان گریه دارم

میر و سالار ما یا ابالفضل(ع)
ای علمدار ما یا ابالفضل(ع)

ای دریغا، دو چشمش دو چشمش
وا خدایا، دو چشمش دو چشمش

****

راوی داغِ عطش، راوی غم، کرب و بلاست
راهِ معراجِ شهیدان و حسینی شده هاست

کربلا زخمی و غم دار و پریشان احوال
آه این خاک، سیه پوش غم عاشوراست

شده تکثیر غمش در همه ذرات جهان
هر نسیمی علم افراشته و وقت عزاست

این چه شوریست که در جان جهان افتاده؟
این چه رازی ست که از ماه محرم برخاست؟

گل شش ماهه پرپر، گل شش ماه شهید
داغ‌هایی ابدی بر جگر این صحراست

نیزه در نیزه، تنِ اکبر(ع) او مرثیه خوان
واژه در واژه به خون مرثیه اربا ارباست

علقمه مضطرب و منتظر مشک عموست
او که بی تاب نگاهش دل صدها دریاست

تشنه لب آمده ماهی به فرات از پی آب
غنچه‌ای دل نگران، چشم به راهش تنهاست

آسمان در شفق افتاده از آن قربانگاه
هر طرف می‌نگری قطره‌ای از خون خداست

خنجر و حنجر گلگون همه را می‌دیده
روضه خوانِ غم گودالِ پر از خون زهراست

شعله‌ها می‌وزد و باغ خدا سوخته چون
داغ هفتاد و دوتا لاله گلگون اینجاست

شعله در خیمه غم، خیمه طوبی افتاد
رد خاکستر و خون، هر طرف این صحراست

زینب (س) و قافله ی سوخته دل ها تا شام
باز هم در نظرش این همه غم ها زیباست

خار در پای، تنی خسته و داغی بر دل
آه از شام که سرمنزل آخر آنجاست

می‌شنیدند هو النور و هوالعشق حسین(ع)
نغمه ی عشق به لب‌های شهیدان پیداست

تا ابد نام حسین است که می‌ماند و بس
«عشق می جوشد و این پرچم خونین بالاست»

پایان پیام/

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار