کد خبر: 1145760
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۵:۲۴
مسائل و سرعت تحولات در منطقه راهبردی آسیای جنوب غرب به گونه‌ای است که هرگونه تغییر در مختصات نظم منطقه‌ای، به سرعت به سایر حوزه‌ها تسری یافته و صورت‌بندی نوینی از نیروها را در سطح منطقه ایجاد می‌کند.

اختصاصی جوان آنلاین؛ مسائل و سرعت تحولات در منطقه راهبردی آسیای جنوب غرب به گونه‌ای است که هرگونه تغییر در مختصات نظم منطقه‌ای، به سرعت به سایر حوزه‌ها تسری یافته و صورت‌بندی نوینی از نیروها را در سطح منطقه ایجاد می‌کند. این تغییرات علاوه بر دلایل و انگیزه‌های داخلی، از منافع بازیگران فرامنطقه‌ای نیز متأثر می‌شود و همین ویژگی موجب پیچیدگی فزاینده در ساخت سیاست و حکمرانی در این منطقه شده است.

بر همین اساس، انتقال کانون توجهات سیاست خارجی ایالات متحده از منطقه غرب آسیا به شرق آسیا، سیاست نگاه به شرق از سوی کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس برای متنوع‌سازی بازیگرانی که به نحوی نیازمندی‌های ایشان را در حوزه‌های اقتصادی، فن‌آورانه و امنیتی تأمین کند و تعدیل سیاست وابستگی صرف به غرب از سوی کشورهای عربی، افزایش سرمایه‌گذاری‌های چین در بخش نفت و گاز و پروژه‌های فن‌آورانه این کشورها، نیاز روسیه برای دسترسی به آبهای آزاد جنوبی، بحران انرژی و تداوم جنگ در اوکراین، کنشگری موثر نیروهای مقاومت در منطقه در برابر خطر افراط گرایی دینی، تروریسم و تهدیدات برآمده از شرارت‌های رژیم صهیونیستی، فرسایشی‌شدن جنگ در یمن و عدم دستیابی عربستان به موفقیت راهبردی در این جنگ و‌ خروج امارات از ائتلاف سعودی، و دست آخر سیاست عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و برخی کشورهای عربی و یا در شکلی دیگر، عادی‌سازی روابط اقتصادی، تجاری در قالب تسهیل سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی از سوی صهیونیست‌ها، بازگشودن فضای آسمان این کشورها بر پروازهای اسرائیلی و سیاست‌های گردشگری بین کشورهای عرب و اسرائیل، از جمله مهم‌ترین تحولات در عرصه سیاست و قدرت در منطقه جنوب غربی آسیاست که به وضوح نقش مسائل و سیاست‌های کشورهای منطقه و نیز سیاست‌های قدرت‌های فرامنطقه‌ای در آن هویداست.

توافقی علیه ایران هراسی

قطع روابط دیپلماتیک ایران و عربستان و کنشگری آمریکا و رژیم صهیونیستی

چالش در روابط میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی و قطع روابط دیپلماتیک بین آنها، یکی دیگر از تحولات سیاسی درون منطقه‌ای است که حائز تبعات شگرف بر موضوعات و مسائل دیگر منطقه‌ای بود؛ بدین معنا که تخاصمی شدن روابط میان این دو کنشگر مهم منطقه‌ای، فضا را برای کنش غیرسازنده اسراییل و آمریکا و غرب بیش از پیش فراهم نمود. سیاست امنیتی‌سازی ایران در منطقه و ارائه چهره‌ای مخدوش از اهداف و اولویت‌های سیاست خارجی ایران، نیز در همین راستا موجب شد تا با تشدید ادراک برساخته در اذهان سیاست‌گذاران کشورهای عربی از تنگنای امنیتی، رقابت‌های تسلیحاتی میان کشورهای منطقه افزایش یابد. با عنایت به این که آمریکا در تامین نیازمندی‌ها و جاه‌طلبی‌های اعراب محدودیت‌هایی دارد، لذا سیاست نگاه به شرق و یا سیاست عادی‌سازی روابط با اسرائیل برای کاهش مخاطرات امنیتی و تقویت توان بازدارنده در برابر خطر غیرواقعی و موهوم ناشی از ادراک فضای ایران‌هراسی در اولویت دستور کار رژیم‌های عربی قرار گرفت. این مسئله منجر به نظامی‌سازی بیش از پیش منطقه و تشدید مسابقه تسلیحاتی میان کشورهای عربی منطقه گردید؛ امری که می‌تواند این منطقه را به انبار باروتی تبدیل کند که با کوچک‌ترین محرکی به آتش کشیده شود و خسارتی غیرقابل جبران بر آن وارد آورد.

بحران سازی علیه ایران

ماهیت سیاست خارجی کشورهای قدرتمند بر وابسته نگاه‌داشتن کشورهای منطقه به توان نظامی و فن‌آورانه غرب و به دور نگاه‌داشتن کشورهای منطقه از کنش مستقل در حوزه مسائل بین‌المللی و در حاشیه نگاه داشتن آن است، لذا بدیهی است هرگونه افزایش در قابلیت‌های بازیگران این منطقه را با بحران‌سازی‌های غیرواقعی رو به کاهش گذارند و مانع از ارتقای ایشان به قدرتی قاعده‌ساز شود. بر همین اساس، شاهد آن هستیم گفتمان رهایی‌بخش توحیدی انقلاب اسلامی در کنار موفقیت‌های قابل‌توجه آن در دستیابی به قدرت نظامی، موجب شد تا هراس از تکثیر الگوی موفق ایران، به سیاست مهار ایران منجر شود. بر همین اساس، طی چهار دهه اخیر از عمر جمهوری اسلامی شاهد بحران‌سازی‌های مختلف از سوی کشورهای غربی هستیم. مسئله‌ای که محور مشترک تمامی تلاش‌های آن، امنیتی‌سازی و تهدیدپنداری از ایران در حوزه مسائل منطقه‌ای است.

عادی سازی و صلح ابراهیم نمونه ای از تلاش آمریکا برای تمرکز در حوزه شرق آسیا

سیاست عادی‌سازی و پیش از آن، صلح ابراهیم، تنها دو نمونه از تلاش‌هایی بود که با این هدف در دستور کار دولت ایالات متحده قرار گرفت. با این حال، عربستان تا این لحظه به طور رسمی به این سیاست ورودی رسمی نکرده است. البته سیاست عادی‌سازی چالش‌های بسیار جدی فراروی خود داشته که مهم ترین آن عدم اجتماعی سازی آن در بین توده‌های مردم جامعه اسلامی و عربی، تداوم سیاست‌های سرکوب‌گرایانه رژیم صهیونیستی و امنیتی‌بودن ماهیت شکل‌گیری آن و به یک معنا، موقتی‌بودن آن است.

توافقی علیه ایران هراسی

تأثیرات توافق بر ساخت فضای سیاسی

تلاش برای بهبود روابط فی‌مابین ایران و عربستان هر چند طی ماه‌های اخیر و با میانجی‌گری طرف‌های ثالث منجمله عراق، بر روی خط خبری رسانه‌ها و نیز گفت‌وگوهای مقامات سیاسی دو کشور قرار داشت، سرانجام پس از چندین دور مذاکرات فشرده میان مقامات عالی‌رتبه دو کشور در چین نهایی شد تا فضای سرد انسداد در روابط این دو کشور رو به گرمی نهد. این مهم تأثیر گسترده و قابل‌توجهی بر ساخت فضای سیاسی و نیز مناسبات حاکم بر آن خواهد بود.

نخست آن که سیاست ایران‌هراسی و پروژه امنیتی‌سازی ایران در منطقه با چالشی جدی مواجه خواهد شد. ورود ایران به فضایی سازنده در فضای پساتوافق در عرصه منطقه و عبور از سیاست تنش‌زایی می‌تواند درجه آزادی بالاتری برای ایران ایجاد خواهد کرد.

دوم؛ این توافق می‌تواند سیاست خصمانه و تهدید فزاینده رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران را تا حد قابل‌توجهی کاهش دهد و یا اجرای آن را با چالش‌های فراوانی مواجه سازد، لذا نتانیاهو برای فرار از چالش‌های سیاست داخلی خود، دیگر نمی‌تواند بر توان اجماع‌سازی علیه ایران اتکا نماید و هزینه هر گونه اقدام ماجراجویانه‌ای را با کشورهای عربی تقسیم نماید.

سوم؛ با غیرامنیتی‌شدن ایران، پروژه عادی‌سازی نیز با آینده مبهم و چالش ماهوی جدی‌ای مواجه می‌شود و بازیگری شرارت‌انگیز رژیم صهیونیستی در منطقه به طور قابل‌توجهی محدود می‌شود. از این رو، با افزایش توان دفاعی نیروهای مقاومت، شرایط بحرانی داخلی در حال وقوع در داخل اراضی اشغالی تشدید شده و احتمال خروج حزب حاکم و شخص نتانیاهو از قدرت وجود دارد.

چهارم؛ گشوده‌شدن فضای تعامل سازنده و گفت‌وگوی سازنده در چارچوب روابط دیپلماتیک میان ایران و عربستان و حفظ واسطه‌ها، می‌تواند موجب هماهنگی هر چه بیشتر سیاست‌های دو کشور بر سر مسائل کلان منطقه‌ای و بین‌المللی و نیز حل‌وفصل بحران یمن منجر شود.

پنجم؛ بهبود روابط ایران و عربستان و بازگشت آن به حالت عادی به عنوان یکی از دستاوردهای دولت سیزدهم در عرصه سیاست خارجی در چارچوب سیاست همسایگی می‌تواند زمینه برای تقویت روندهای همگرایی منطقه‌گرایانه را فراهم آورد و به عنوان الگویی موفق از سیاست حل مشکل در سایر مناطق سرایت یابد.

ششم؛ عادی‌سازی روابط ایران و عربستان به عنوان دو کشور اسلامی تاثیرگذار می‌تواند مانع از تحقق سیاست‌های فرقه‌ای و مذهبی در منطقه شده و به تبع آن، مانع از گسترش تهدید اسلام‌گرایی افراط گرایانه شود.

هفتم؛ عادی‌سازی روابط ایران و عربستان می‌تواند در زمینه سیاست انرژی نیز تأثیرگذار باشد. بر این اساس، اروپا به تبع بحران انرژی فراروی خود متعاقب جنگ اوکراین و نیاز مبرم صنایع خود به ثبات و امنیت انرژی، ناچار از تغییر رویکرد خود نسبت به منطقه جنوب غرب آسیا خواهد شد. همین مسئله در ارتباط با چین، و آمریکا نیز صادق است. لذا سیاست مستقل انرژی در منطقه جنوب غرب آسیا در اثر همگرایی، رفع فضای آنتاگونیستی و تعادل در فضای آگونیستی، می‌تواند وزن ژئوپلیتیکی قابل توجهی را به کشورهای آن اعطا نماید.

هشتم؛ عادی‌سازی روابط ایران و عربستان می‌تواند منجر به گشایش‌های جدید در کلان موضوعات هر دو کشور شود. از یک طرف، می‌تواند پایانی مطلوب بر بحران یمن و خروج عربستان از باتلاق پرهزینه این بحران باشد و از طرف دیگر می‌تواند با تقویت جایگاه و وزن ایران، منجر به تغییر رویکرد غرب و به طور خاص آمریکا در قبال احیای برجام شود.

نهم؛ همکاری ایران و عربستان می‌تواند در قبال بحران دولت در افغانستان نیز منجر به تعدیل سیاست هیات حاکمه بر این کشور شده و فضا برای تشکیل دولتی فراگیر از تمام نیروهای افغانستانی را فراهم آورد. طبعا تشکیل یک دولت فراگیر در این کشور می تواند پایانی بر چندین دهه بحران در این کشور باشد.

دهم؛ عادی‌سازی روابط ایران و عربستان می‌تواند با خنثی‌سازی فضای پروپاگاندای رسانه‌ای شیعه‌هراسی و زدودن فضای تهدیدپندار از ایشان به عنوان نیروهای نیابتی ایران، به ارتقای شرایط زندگی و رفع محدودیت‌های اعمال شده بر شیعیان در عربستان و کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس شود.

دکتر محمد محمودی کیا - عضو هیات علمی دانشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی         

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار