کد خبر: 1309922
تاریخ انتشار: ۰۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۰
روایت شهید صیاد شیرازی از عملیات مرصاد و شکست منافقین
این‌ها خودی نیستند بزنیدشان! ساعت ۵ صبح رفتیم. همه خلبان‌ها در پناهگاه آماده بودند. توجیه شان کردم که اوضاع در چه مرحله‌ای است. دو هلیکوپتر کبری و یک هلیکوپتر ۲۱۴ آماده شدند با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو کبری را داشتیم. خودمان در هلیکوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم

جوان آنلاین: عملیات مرصاد از سوم تا پنجم مرداد ۱۳۶۷ انجام گرفت و تا چند روز بعد نیز تعقیب منافقین فراری در دستور کار رزمندگان قرار داشت. سپهبد شهید علی صیاد شیرازی از ارکان اصلی شکست منافقین در عملیات مرصاد بود. او بعد‌ها خاطرات جالبی از چگونگی شکست منافقین بیان کرد که متن زیر برگرفته از خاطرات ایشان در همین خصوص است. 

آنها کجایند!

ساعت ۵ صبح رفتیم. همه خلبان‌ها در پناهگاه آماده بودند. توجیه شان کردم که اوضاع در چه مرحله‌ای است. دو هلیکوپتر کبری و یک هلیکوپتر ۲۱۴ آماده شدند با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو کبری را داشتیم. خودمان در هلیکوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: «همینجور سرپایین برو جلو ببینیم این مجاهدین کجایند.» همینطور از روی جاده می‌رفتیم، نگاه می‌کردیم، مردم سرگردان را می‌دیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنه «چهار زبر» که الان اسمش را گذاشتند «گردنه مرصاد». یکدفعه نگاه کردم، آن‌ور خاکریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همین جور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به مجاهدین است و فشار می‌آورند تا از این خاکریز رد بشوند. 

اینها دشمن هستند

به خلبان‌ها گفتم: «دور بزنید وگرنه ما را می‌زنند.» به اینها گفتم: «بروید از توی دشت.» یعنی از بغل برویم. رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد حدود سه، چهار کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشی داشتم. می‌توانستم صحبت کنم. به خلبان گفتم: «این‌ها را می‌بینید؟ اینها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند.» خلبان‌های دو کبری‌ها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دوی شان برگشتند. من یک‌دفعه داد و بیدادم بلند شد، گفتم: «چرا برگشتید؟» گفت: «بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم اینها هم خودی‌اند. چی‌چی بزنیم اینها رو!» خب اینها ایرانی بودند، دیگر مشخص بود که ظاهراً مثل خودی‌ها بودند و من هر چه سعی داشتم به آنها بفهمانم که بابا! اینها «منافقند» گفتند: «نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مسئله دارد؛ فردا دادگاه انقلاب، فلان.» آخر عصبانی شدم، گفتم: «بنشین زمین.» او هم نشست زمین. دیدیم حدوداً ۵۰۰ متری ستون زرهی نشسته‌ایم و ما هم پیاده شدیم و من هم به‌خاطر این‌که درجه‌هایم مشخص نشود، از این بادگیر‌ها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی هلیکوپتر. 

به علی قسم می‌زنیم!

عصبانی بودم، ناراحت که چه‌جوری به اینها بفهمانم که این دشمن است! گفتم: «بابا! من با این درجه‌ام مسئولم. آمدم که تو راحت بزنی، مسئولیت با منه. گفت: «به خدا من می‌ترسم؛ من اگر بزنم، اینها خودی‌اند، ما را می‌برند دادگاه انقلاب.» حالا کار خدا را ببینید! مجاهدین مثل اینکه متوجه بودند که ما داریم بحث می‌کنیم راجع به اینکه می‌خواهیم بزنیم آنها را سر لوله توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. اینها مثل اینکه وارد هم نبودند، زدند. گلوله، ۵۰ متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که اینها خودی نیستند. گفتم: «دیدی خودی‌ها را؟» اینها بچه کرمانشاه بودند، با لهجه کرمانشاهی گفتند: «به علی قسم الان حسابشان را می‌رسیم.» سوار هلیکوپتر شدند و رفتند. 

پیروزی عظیم

اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهمات‌شان، خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلوله‌ها که داخل بود، مثل آتشفشان می‌رفت بالا. بعد هم اینها را هرچه می‌زدند، از این طرف، جای‌شان سبز می‌شدند، باز می‌آمدند. بعد از ۲۴ ساعت با لطف خداوند، اینان چه عذابی دیدند. بعضی از آنها فراری می‌شدند توی این شیار‌های ارتفاعات که شیار‌ها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار می‌کشیدیم، نمی‌آمدند. می‌رفتیم دنبال آنها می‌دیدیم مرده‌اند. اینها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. توی اینها، دختر‌ها مثلاً فرماندهی می‌کردند. از بیسیم‌ها شنیده می‌شد: «زری، زری! من به‌گوشم.» التماس، درخواست، چه بکنند؟ اوضاع برای آنها خراب بود. به هر حال خداوند متعال در آخر این روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیه شریفه عمل کرد که خداوند در آیه شریفه می‌فرماید: «با اینها بجنگید، من اینها را به دست شما عذاب می‌کنم و دل‌های مؤمن را شفا و به شما پیروزی می‌دهم.» و نقطه آخر جنگ با پیروزی تمام شد که کثیف‌ترین و خبیث‌ترین دشمنان ما (مجاهدین) در این‌جا به درک واصل شدند و پیروزی نهایی ما، یک پیروزی عظیمی بود.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار