کد خبر: 1140807
تاریخ انتشار: ۰۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۵:۰۰
خرید شب عید و خانه‌تکانی‌های امروزی هیچ نسبتی با سنت‌های اصیل‌مان ندارد
نو را دور می‌ریزیم  که نوتر را جایگزین کنیم! ساده بود، اما زیبا! درست برعکس این روز‌ها که زیباست و ساده نیست. همه کیف و لذت اسفند و بوی بهار به قالی شستن کف حیاط و تروتمیز کردن در و دیوار با آب و اسکاج بود. بچه‌ها کاسه به دست زانو روی فرش می‌زدند و در جهت خواب فرش همه قوت و نیروی خود را به کار می‌گرفتند. یکی دیگر هم در تشت گوشه حیاط پتو لگد می‌کرد. از پشت بام‌ها عمدتاً قالی و قالیچه و پتو آویزان بود.
نیره ساری
ساده بود، اما زیبا! درست برعکس این روز‌ها که زیباست و ساده نیست. همه کیف و لذت اسفند و بوی بهار به قالی شستن کف حیاط و تروتمیز کردن در و دیوار با آب و اسکاج بود. بچه‌ها کاسه به دست زانو روی فرش می‌زدند و در جهت خواب فرش همه قوت و نیروی خود را به کار می‌گرفتند. یکی دیگر هم در تشت گوشه حیاط پتو لگد می‌کرد. از پشت بام‌ها عمدتاً قالی و قالیچه و پتو آویزان بود.
 هر کس را می‌دیدی به در و پنجره آویزان بود و شیلنگ و روزنامه به دست شیشه را برق می‌انداخت. درِ خانه هر کس را که باز می‌کردی، نصف اثاث و وسایل داخل منزل، در حیاط پخش بود و هر کس گوشه‌ای از کار را گرفته بود تا غبار آن‌ها را پاک کند. یک نفر از ته انباری داد می‌زد «وای ببینید چی پیدا کردم، یادش بخیر.» یک نفر هم غبار وسیله قدیمی را با دست و گوشه لباس پاک می‌کرد و هزار خاطره در ذهنش رژه می‌رفت. 
نصف دلخوشی دم عید آب‌بازی به بهانه همین شست‌و‌شو‌ها و تروتمیزی‌ها بود. دورهم جمع می‌شدیم تا به بهانه خانه‌تکانی یک دل سیر بخندیم و گذشته‌ها را یاد کنیم. در این میان اگر دو نفر کینه و کدورتی هم به دل داشتند، میان تروتمیزی‌ها با همان آب و تاید دل خود را می‌تکاندند و رد می‌شدند. کمدی را دم در می‌گذاشتند که واقعاً زهواردررفته بود و دیگر قابل استفاده نبود. پرده‌هایی را نو می‌کردند که از چند جا پاره بود و به قول معروف برای رفت و آمد آبرو محسوب می‌شد. فرش را روفو می‌کردند، کاسه شکسته را به «کاسه بشقابی» می‌دادند. 
در نهایت این بنفشه و مینا و شب‌بو بود که میهمان باغچه می‌شد و لباس نویی که بچه‌ها همه یک سال منتظر خریدن آن بودند. عشق پوشیدن کفش پاشنه بلند داشتیم و پسر‌ها هم عید به عید کت و شلوار شیک می‌خواستند. نگاه مادربزرگ و خاله و دایی اگر کدورتی داشت، به بهانه رد و بدل کردن وسایل شست‌وشوی دم عید تکانده می‌شد. حالا امروز همه چیز خوب و درجه یک و اعلاست، مثل همان کارگری که سرد و خشک و بی‌روح چند روزی میهمان منزل می‌شود و می‌رود! همین کارگر را هم معلوم نیست از روی پز شب عید به در و همسایه و فک و فامیل می‌گیریم یا واقعاً قصدمان زدودن گرد و غبار است. 
حرف این نیست مثل سابق باشیم. دیگر نه مادربزرگی هست و نه حیاطی و نه لزومی به آن حجم از تلاش و وقت گذاشتن. قطعاً وسایل مدرن جایگزین شده است و می‌تواند به ما فرصت بیشتری برای انجام سایر امور دهد، اما می‌توانیم مثل این روز‌ها هم نباشیم. 
از چند روز دیگر طبق روال هر ساله و قدیمی فراخوان مادران و همسران برای بشور و بساب شروع می‌شود. شاید هم تا به حال شروع شده و همین الان درگیر هستید، اما کاش همه فراخوان‌ها به همین بشور و بساب خلاصه می‌شد. این روز‌ها در فرایند تروتمیز کردن، «نو را بریز دور و نوتر را بذار جاش» جایگزین شده است. 
الگوی قدیمی خانه‌تکانی جای خود را به الگوی نوینی داده و کمتر کسی تابع همان الگوی قدیم است. خانه‌تکانی‌های امروز هر چند تمیزی و نظم و انضباط را به دنبال دارد، اما مثل بسیاری از آداب و رسوم دیگر، درگیر تجملات شده است. در واقع این وسایل غیرضروری یا غیرکاربردی نیستند که کنار گذاشته می‌شوند و جای آن را نو و جدید می‌گیرند بلکه این نیاز کاذب به تغییر و خرید وسیله جدید است که مبل و بوفه و ظروف را راهی سایت‌های فروش کالا می‌کند. انگار که تجملات جای نظم را گرفته و خرید وسایل نو جایگزین تروتمیزی شده است. انگار خانه‌تکانی جایش را به نمایش خانگی برای تماشای دیگران داده است. 
به رغم اینکه هر فصل و هر ماه به وفور البسه و کفش با هر کیفیتی در دسترس است، اما انگار شب عید حتماً باید خرید کنیم، حتی اگر اعتقادی به دید و بازدید نداشته باشیم و همه تعطیلات راهی سفر شویم. ما فراموش کرده‌ایم خانه‌تکانی در آستانه فصل نو برای کیف‌هایی بود که یک سال تمام ته کمد خاک می‌خورد و دیگر دوستش نداشتیم و منتظر اسفند بودیم تا از دست آن خلاص شویم... خانه‌تکانی برای جعبه‌هایی بود که هر وقت حوصله نداشتیم جایی برایش پیدا کنیم، زیر تخت هل می‌دادیم... خانه‌تکانی برای لکه نه چندان مشخص روی پرده بود که می‌خواستیم قبل عید پاکش کنیم... خانه‌تکانی برای چشم‌های منتظری بود که وسایل غیرضروری و غیرکاربردی ما خوشحال‌شان کند... خانه‌تکانی همان لیستی بود که در بهمن می‌نوشتیم که تا پایان ۲۹ اسفند و قبل تحویل سال انجام دهیم. در نهایت چک لیست را یک به یک رد می‌کردیم و به تغییرات و جا‌به‌جایی‌های بزرگ می‌رسیدیم... رنگ‌های جدید... طرح‌های جدید... گاهی حتی اگر وسیله جدیدی نداشتیم، همه عشق‌مان این بود بعد از تروتمیزی اساسی یک تغییر و تحول با جا‌به‌جایی وسایل انجام دهیم... همین جابه‌جایی برای‌مان کافی بود...، اما امروز حتی اگر بهترین را داشته باشیم، انگار حال دل‌مان رو به راه نمی‌شود 
و راضی نیستیم... 
خانه‌تکانی برای خیلی کار‌های دیگر بود که هر قدر بنویسیم تمامی ندارد... آن روز‌ها نه دنبال کالای گران و بزرگ بودیم، نه دنبال داشته‌های دیگران که دست برتر باشیم! قانع بودیم حتی به لمس نویی یک حوله جدید روی پوست دست‌مان... 
اتفاقاً بخشی از خانه‌تکانی برای مرور خاطراتی بود که امروز به آن بها نمی‌دهیم و همه آن را یک جا پشت در می‌گذاریم. نباید فراموش کرد هر کهنه‌ای دور انداختنی نیست، شاید زندگی برای جا دادن همه گذشته ما در خود جا نداشته باشد، اما گاهی گذشته بهتر از هر حال و آینده است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار