پـــژوهشی که هماینک، در باب آن سخن میرود، زندگی و زمانه آیتالله سیدعبدالله بهبهانی از رهبران نهضت مشروطه را میکاود. «زندگی سیاسی و اجتماعی سیدعبدالله بهبهانی» توسط شهریار بهبهانی نواده وی تألیف شده و انتشارات امید فردا آن را به زیور طبع آراسته است. مؤلف در دیباچه خویش بر این کتاب در باب انگیزههایش در دست زدن به این تحقیق، چنین آورده است:
«سیدعبدالله بهبهانی یکی از چهرههای انقلاب مشروطیت است که برخی وی را رهبر این انقلاب و عدهای او را یکی از رهبران برشمردهاند. به رغم این موضوع و پس از گذشت یک قرن از وقوع انقلاب مشروطه، تلاش مستقلی برای شناخت و شناسایی وی به عمل نیامده است. درباره نقشآفرینان این انقلاب، منابع مختلفی اعم از وقایعنگاری، بیوگرافی و اتوبیوگرافی موجود است، اما بهبهانی نه خود فرصت آن را یافت تا حوادث زندگیاش را به رشته تحریر درآورد و نه اطرافیان، بازماندگان و همرزمانشان بدین کار همت گماردند. اثری که در معرفی آن سخن میرود، تلاش میکند با استفاده از کتب، مقالات و متون چاپ شده درباره حوادث اجتماعی و سیاسی ایران در فاصله نهضت تحریم تنباکو تا انقلاب مشروطیت، به معرفی تفضیلی این چهرهسیاسی بپردازد. در این میان برای روشنتر شدن برخی از زوایای زندگی این رجل سیاسی از بعضی اسناد چاپ نشده و همچنین تاریخ شفاهی نیز استفاده شده است. آنچه باعث گردید تا نگارنده به این اقدام دست زند، مبتنی بر دو دلیل مشخص بوده است؛ نخست آنکه من به عنوان یکی از نوادگان بهبهانی به صورت غریزی به شناخت وی و آنچه او انجام داده است، علاقهمند بوده و هستم. ضمناً علاقهام به تاریخ ایران به خصوص تاریخ دوره قاجاریه، دلیلی بر تدوین این کتاب شد. از طرف دیگر، چنانچه هر فرد علاقهمندی به مطالعه تاریخ انقلاب مشروطیت همت گمارد و به دنبال یافتن تصویری روشن از شخصیت و عملکرد نقشآفرینان این انقلاب باشد، به جرئت میتوان ادعا کرد که درخصوص بهبهانی، به صورت نسبی نیز توفیقی حاصل نمینمایند، چراکه کتب و متون موجود هر یک نقشی متفاوت و ابعاد شخصیتی گوناگونی را از این چهره معرفی کردهاند که خواننده را از رسیدن به یک جمعبندی در مورد وی ناتوان خواهد ساخت. اگرچه گوناگونی ابعاد شخصیتی هر انسان، همواره راه شناخت را نسبی و غیرقطعی میسازد، اما اظهارنظرهای ضد و نقیض و نسبت دادن خصوصیات اخلاقی و رفتاری از سوی دو سر یک طیف، میتواند در راه شناخت هر چهره سیاسی موانع بسیاری به وجود آورد و این همان اتفاقی است که درباره سیدعبدالله بهبهانی رخ داده است. بدین معنا که در معرفی بهبهانی ما شاهد اظهارنظراتی کاملاً متفاوت هستیم. به صورتی که میتوان براساس متون موجود، وی را فردی فداکار تا منفعتطلب و رشوهخوار، وطندوست تا خائن، مستقل تا وابسته تعریف کرد! برخی او را فردی انقلابی که در پی استقرار نظام سیاسی جدید بوده، پنداشتهاند و برخی دیگر حضور وی در صحنه انقلاب را ناشی از غرض شخصی و ضدیت با عینالدوله دانستهاند. برخی او را فردی فداکار دانسته که یک تنه در مقابل استبداد میایستد و در مقابل گلوله سینه سپر میسازد و برخی او را مردی طماع و اهل زد و بند معرفی میکنند که در هر شرایطی آنچه برایش اهمیت دارد، منافع مادی است. برخی او را حامی انقلاب و انقلابیون و مصلح اجتماعی میدانند و برخی دیگر او را وابسته به امینالسلطان و سیاست بیگانگان! گرچه وی مانند هر انسان و هر رجل سیاسی در کنار محاسن، معایب و نقاط ضعفی نیز دارد، ولی قضاوتی اینچنین دوگانه و برشمردن صفاتی اینچنین ناسخ و منسوخ راه را بر شناخت نسبی وی ناهموار میسازد....»