کد خبر: 1116556
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۴۰۱ - ۲۲:۳۰
محبوبه قربانی

داماد عصبانی که به اتهام قتل مادرزنش در یک قدمی چوبه دار قرار داشت، در زندان جان باخت و اولیای دم درخواست دیه از بیت‌المال را مطرح کنند.
اردیبهشت ماه سال ۸۸، مأموران پلیس تهران با اعلام خبر درگیری خانوادگی به محل حادثه رفتند که منزلی مسکونی در جنوب شهر بود. با حضور مأموران در محل، بررسی‌های اولیه نشان می‌داد درگیری بین زوج جوانی بود که در آن درگیری داماد خانواده با چاقو مادرزنش را زخمی و راهی بیمارستان کرده‌است.
مرد جوان که محمود نام داشت و بعد از زخمی کردن مادرزنش از محل متواری شده‌بود، تحت تعقیب قرار گرفت. تحقیقات برای بازداشت او به جریان افتاد که خبر رسید مادرزنش به نام پوران به خاطر شدت خونریزی‌ها فوت کرده‌است.
به این ترتیب پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شد و در دستور کار قرار گرفت تا چند روز بعد محمود ردیابی و بازداشت شد. او در جریان بازجویی‌ها به درگیری خانوادگی و قتل مادرزنش اعتراف کرد و گفت: «چهار سال قبل با همسرم به نام مهسا ازدواج کردم. من و مهسا زندگی خوبی داشتیم تا مدتی بعد به اختلاف خوردیم. قبل‌تر از این اختلافات، پدر و مادر همسرم در زندگی‌مان دخالت می‌کردند. آن‌ها وقتی متوجه مشکلات ما شدند، دخالت‌هایشان بیشتر هم شد. خیلی تلاش کردم آن‌ها وارد حریم خصوصی‌مان نشوند، اما فایده نداشت، چون همسرم با من همراه نبود و هر بار از آن‌ها می‌خواست با هر بحث کوچکی به خانه‌مان بیایند. دخالت آن‌ها یک طرف، اما مشکل اصلی اینجا بود آن‌ها به جای نصیحت دخترشان از او طرفداری می‌کردند.»
متهم در خصوص قتل گفت: «این مشکلات ادامه داشت تا روز حادثه. آن روز به خانه پدر همسرم رفته بودیم که سر موضوعی حرف پیش آمد. مادرزنم بار دیگر شروع به دخالت کرد و همین باعث شد با او درگیری لفظی پیدا کنم. پدرزنم طرفدار همسرش بود. او بعد از گوش کردن به حرف‌های من و مادرزنم به هواخواهی از همسرش با من درگیر شد. من که از آن‌ها کینه داشتم و نمی‌توانستم حرفم را به آن‌ها بفهمانم، کنترل اعصابم را از دست دادم و دست به چاقو شدم. مادرزنم وقتی چاقو را دید، شروع به فحاشی کرد. عصبانیتم بیشتر شد و به او حمله کردم، سپس چند ضربه با چاقو به او زدم و فرار کردم. قبول دارم به او ضرباتی زدم، اما به قصد کشتن او نبود و همه این اتفاقات به خاطر از دست دادن کنترل و عصبانیتم بود.»
با اقرار‌های متهم، وی بعد از بازسازی صحنه جرم راهی زندان شد و پرونده بعد از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده‌شد. پرونده بعد از تعیین شعبه روی میز هیئت قضایی شعبه دهم دادگاه قرار گرفت. در آن جلسه اولیای‌دم درخواست قصاص کردند. سپس متهم در جایگاه ایستاد و در دفاع از خودش گفت: «قبول دارم مرتکب قتل شده‌ام، اما قصد قبلی برای انجام این کار نداشتم و آن روز به خاطر دخالت‌های دوباره پدرزن و مادرزنم کنترل اعصابم را از دست دادم و دستم به خون آلوده شد. از اولیای‌دم شرمنده هستم و تقاضا دارم مرا ببخشند و حلال کنند.»
بعد از شنیدن این دفاعیات هیئت قضایی وارد شور شد و متهم را با توجه به مدارک در پرونده به قصاص محکوم کرد. این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و از سوی قضات دیوان نیز تأیید شد. به این ترتیب داماد عصبانی در لیست اعدامی‌ها قرار گرفت و در حالی که زمان زیادی تا اجرای حکم باقی نمانده‌بود، متهم در زندان فوت کرد.
با مرگ قاتل، اولیای‌دم با نوشتن نامه‌ای درخواست دیه از بیت‌المال را مطرح کردند. با این درخواست، پرونده بار دیگر روی میز هیئت قضایی شعبه دهم دادگاه قرار گرفت. با اعلام رسمیت جلسه، پسر مقتول به جایگاه رفت و گفت: «مادرم از سر دلسوزی در زندگی خواهرم دخالت می‌کرد و اکثر مواقع خواهرم او را در جریان مشکلاتش قرار می‌داد، ولی دامادمان به این بهانه مادرم را با بی‌رحمی به قتل رساند. ما راضی به گذشت نبودیم و برای متهم درخواست قصاص داشتیم. نوبت اجرای حکم بود که محمود در زندان فوت کرد. حالا با مرگ او تقاضا داریم دیه مادرمان از صندوق بیت‌المال پرداخت شود تا خونش پایمال نشود.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد تا درباره این درخواست رأی صادر کند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار