در برخورد با هر کجروی در جوامع مختلف برخوردهای مختلفی وجود دارد. در کشور ما معمولاً سزاگرایی پاسخ نخست قانونگذاران است، یعنی آنکه تصور میشود اگر کسی خلاف عرف جامعه رفتاری را مرتکب شد، او را مجازات میکنیم که اصلاح بشود یا بر اساس نظریه دفاع مشروع از او توان انجام جرم را با تنبیههای مختلف خواهیم گرفت، اما گاهی این روش نه تنها موجب حل مسائل موجود نمیشود بلکه موجب وخامت اوضاع میشود، برای رسایی صحبتم از آزمایشی یاد میکنم.
دانشمندان در مرحله اول یک اردکماهی را در آکواریومی قرار دادند که تعداد زیادی ماهی کپور در آن بود. اردکماهی به وفور ذخیره غذایی در اطراف خود عادت کرد و هر موقع گرسنه میشد میتوانست ماهیهای کپور را بخورد. در مرحله دوم میان او و دیگر ماهیها یک دیوار شیشهای قرار دادند. اردکماهی پس از ساعاتی گرسنه شد. سعی کرد خود را به ماهیهای کپور برساند، ولی مدام سرش به دیوار شیشهای برخورد میکرد. نیاز او به غذا باعث شد سختتر از پیش تلاش کند تا به ماهیهای کپور دست یابد، ولی شکست مکرر در وصول به هدف و خوردن سر به دیوار شیشهای به اندازه کافی موجب ناکامی او شد، به طوری که دیگر برای دستیابی به ماهیها تلاشی نکرد، سپس در مرحله سوم، آنها دیوار شیشهای را برداشتند و مانند حالت اول اردکماهی میتوانست ماهیهای کپور را شکار کند و بخورد، اما اردکماهی تلاشی برای شکار از خود نشان نداد تا جایی که اردکماهی در میان وفور مواد غذایی جان سپرد.
در جامعه ما هم برخی افراد که معمولاً از طبقات پایین اجتماعند (طبقات پایین به دلیل وجود مشکلات بیشتر در رسیدن به اهداف خود که این مشکلات همچون دیوار شیشهای در آزمایش مورد بحث است)، با وجود فشار اجتماع و همچنین وجود فشارهایی برای برآورده شدن نیازهای خود دست به کارهای مختلفی میزنند که برخی از این امور جرم محسوب میشوند و وقتی هم که این افراد دستگیر میشوند، همانند اردکماهی با حبس و دیگر تنبیهات توانایی این افراد را میگیرند، یعنی به جای آنکه سعی کنند دیوار شیشهای را از بین ببرند و مشکلات را حل کنند، اردکماهی را ناقص میکنند و توان افراد را میگیرند، در اصل منظور این است که در جامعه به جای حل مشکلات اصلی سعی در پاک کردن صورتمسئله میکنند.
به طور مثال در همین مورد جرائم زورگیری و دزدیهای خیابانی که با سلاح از مردم دزدی میکنند، تحت عنوان ماده ۲۸۱ قانون مجازات اسلامی محارب به شمار آمده و مجازات سنگینی بر آنها بار میشود، ولی آیا با وجود این مجازاتها این نمونه رفتارها کاهش پیدا کردهاند؟ یا تمامی اینها چرخه پرهزینهای بوده که برای ما حاصلی نداشته است. ما یک نفر را حبس میکنیم و جامعه دو نفر را به جامعه تبهکاری به علت نقص اضافه میکند. حال آیا فشار بیشتر چاره کار خواهد بود؟
برخی با دیدن افرادی که فرصتهای مشروع آسانی، چون به ارث رسیدن مقادیر سنگین را میبینند، باعث میشود طغیان کنند و سیستم یا افراد را مقصر میشمارند و علیه آن طغیان میکنند و برای رسیدن به امیال خود دست به امور غیرمشروع میزنند.