دو سارقحرفهای که با پوشیدن لباس پلیس و تهدید اسلحه مرتکب سرقت شده بودند در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند.
به گزارش جوان، چندی قبل مردی با مراجعه به اداره پلیس از دو مرد جوان به اتهام سرقت شکایت کرد و در توضیح گفت: «روز گذشته برای انجام کاری در خیابان زعفرانیه سوار موتور بودم. داشتم به مسیرم ادامه میدادم که یکباره یک موتورسیکلت با دو سرنشین سد راهم شدند و در حالیکه لباس پلیس پوشیده بودند و اسلحه و دستبند داشتند از من مدارک خواستند. به آنها گفتند مدارک همراهم نیست. دو راکب موتور سوار مرا تهدید کردند، سپس خواستند همراهشان به اداره پلیس بروم. خیلی ترسیده بودم و با اینکه کاری نکرده بودم به خاطر رفتار آنها به خودم شک کردم که شاید خلافی مرتکب شدهام و خودم نمیدانم!»
شاکی ادامه داد: «دو مرد جوان سوار موتور من شدند و خواستند حرکت کنم. در مسیر یکی از آنها گفت تشنه است. سپس از من خواست مقابل یک سوپر مارکت توقف کنم و از مغازه یک آب معدنی خریداری کنم. پیاده شدم، اما همین که داخل مغازه رفتم دیدم آن دو نفر به سرعت با موتورم گریختند. آنجا بود که فهمیدم فریب خوردهام و آنها سارق بودند.»
با طرح این شکایت ردیابی دو سارق مأمورنما در دستور کار قرار گرفت و در روند تحقیقات سرانجام دو مرد جوان شناسایی و دستگیر شدند. متهمان با انتقال به پلیسآگاهی ابتدا جرمشان را انکار کردند، اما در روند بازجوییهای فنی سرانجام به جرم ارتکابی خود اعتراف کردند و راهی زندان شدند.
پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در وقت رسیدگی روی میز هیئت قضایی شعبهپنجم دادگاه قرار گرفت. ابتدای جلسه شاکی بار دیگر شکایت خود را مطرح کرد و گفت درخواست اشد مجازات دارد.
سپس یکی از متهمان به جایگاه رفت و با اقرار به جرمش گفت: «مدتی قبل از حادثه مشغول کار بودم، اما به دلایلی بیکار شدم و درآمدی نداشتم. این شد که نقشه سرقت به سرم زد و در این رابطه با دوستم مشورت کردم. او هم قبول کرد و بنا به نقشه با هم لباس مأمور تهیه کردیم و با پوشیدن آن به خیابان زعفرانیه رفتیم. با استفاده از تاریکی شب وقتی شاکی را دیدیم سد راهش شدیم و به بهانه نداشتن مدارک او را تهدید کردیم که همراهمان به اداره پلیس بیاید. بین راه بود که به بهانه خرید آب معدنی موتورش را سرقت کردیم.»
او در ادامه ادعای شاکی درباره داشتن اسلحه را رد کرد و گفت: «شاکی دروغ میگوید ما دستبند داشتیم، اما اسلحهای همراهمان نبود. فقط لباس مأمور پلیس پوشیده بودیم و دستبند داشتیم.» سپس دیگر متهم نیز با تأیید توضیحات همدستش از خودش دفاع کرد و گفت پشیمان است.
در آخر هیئت قضایی بعد از شنیدن آخرین دفاع متهمان وارد شور شد.