کد خبر: 1090071
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۴
عملیات الی بیت المقدس از زاویه دید «احمد طبعی» خبرنگار جنگی
عملیات الی بیت‌المقدس و خبر آزادسازی خرمشهر یکی از خاطره‌انگیزترین روز‌های خبرنگاران حاضر در جنگ است.

 عمليات الي بيت‌المقدس و خبر آزادسازي خرمشهر يكي از خاطره‌انگيزترين روزهاي خبرنگاران حاضر در جنگ است. «احمد طبعي» در دوران دفاع مقدس براي راديو و تلويزيون كار رسانه‌اي انجام مي‌داد و با گزارش‌هايش نقش مهمي در اطلاع‌رساني مردم داشت. طبعي در گفت‌وگو با ما از خاطرات و تجربيات خبرنگاري در جريان عمليات الي بيت‌المقدس مي‌گويد.

شما در جريان عمليات الي بيت‌المقدس همراه با رزمندگان وارد منطقه عملياتي شديد يا از قبل‌تر در منطقه حضور داشتيد؟
ما از زمان عمليات فتح‌المبين در منطقه حضور داشتيم و بعد از شروع عمليات الي‌بيت‌المقدس به صورت لحظه به لحظه براي راديو و تلويزيون گزارش مي‌فرستاديم. تعدادي از خبرنگاران روزنامه‌ها هم همراهمان بودند و خبرها و گزارش‌هايي كه من تهيه مي‌كردم، مورد استفاده آنها هم بود. چند عكاس هم در منطقه حضور داشتند. من تنها نبودم و بلكه گروهي از خبرنگاران راديو و تلويزيون در جبهه حضور داشتند و ماشين‌هاي سازمان هم زير پايمان بود. خبرنگاران روزنامه وسيله نقليه نداشتند و ما تلاش مي‌كرديم همه با هم باشيم تا به همديگر كمك كنيم.  

گزارش‌هايتان در عمليات فتح خرمشهر بيشتر حول‌محور چه مسائلي بود؟
ما سعي مي‌كرديم لحظه به لحظه از تمام صحنه‌هاي اين عمليات، حتي نبردهاي تن به تن گزارش تهيه كنيم. گزارش‌ها را هم سريع روي آنتن مي‌فرستاديم. در منطقه هر لحظه خبري وجود داشت و بايد سريع اين اخبار مخابره مي‌شد. ما همراه بوديم و پيشروي‌هايشان را گزارش مي‌كرديم.

در صحبت و گفت‌وگوهايتان با رزمندگان وضعيت روحي و رواني‌شان را چطور ديديد؟
روحيه رزمندگان فوق‌العاده بود. مرز و بوم‌شان در اشغال بود و آماده بودند با تقديم كردن جانشان، سانتي‌متري از خاك كشورشان از چنگ دشمن آزاد شود. انگيزه ديگر اين بود كه زندگي بسياري از مردم تحت تأثير جنگ قرار گرفته بود و آنها از خانه و كاشانه‌شان رفته بودند و رزمندگان مي‌خواستند هموطنان‌شان به زندگي طبيعي‌ برگردند. باغباني در آبادان هر روز چمن‌ها و درخت‌هاي بلواري را آبياري مي‌كرد. شهر در عين حال كه جنگ‌زده بود و صدها خمپاره و توپ به زمينش مي‌خورد، ولي او فضاي سبز بلواري را آبياري مي‌كرد يا دربريم‌آبادان، كشاورزان مشغول كار بودند يا در روستاهاي اطراف آبادان به نخل‌هاي‌شان مي‌رسيدند. اينها همه به نيروها انگيزه مي‌داد. ضمن اينكه انگيزه ديني خيلي قوي‌اي هم وجود داشت كه روحيه رزمندگان را بالا مي‌برد. اصلاً ما در زمان عمليات نمي‌فهميديم چه زماني گرسنه هستيم و قرار است چه بخوريم. گاهي اوقات غذايي خورده نمي‌شد چون مجالش نبود. خيلي اوقات در بحبوحه نبرد، رزمندگان مي‌ايستادند و نماز مي‌خواندند. اصلاً كسي به چيزهايي مثل درد، جانبازي و كشته شدن فكر نمي‌كرد.  

با امكانات سال‌61،‌روند عمليات الي بيت المقدس را چطور مخابره مي‌كرديد؟
ما يك بي‌سيم داشتيم كه از طريق آن مي‌توانستيم با راديو و تلويزيون اهواز در ارتباط باشيم. گزارش‌هايمان را به اهواز مي‌داديم و مركز اهواز خيلي سريع گزارش‌ها را مخابره مي‌كرد. حتي اديت هم نمي‌كرد. آن‌قدر مهارت داشتيم كه طوری گزارش بگيريم كه نياز به اصلاح نداشته باشد. مثلاً اسمي از اشخاص، گروه و تيپي نمي‌برديم يا شماره‌اي از چيزي نمي‌گفتيم. ما نشاني نمي‌داديم و به همين خاطر خيال مديران پخش در تهران راحت بود. ضمن اينكه چند واحد سيار هم داشتيم كه يك استوديوي كامل بود. ما گزارش‌هاي‌مان را با ناگرا مي‌گرفتيم و با فاصله چند دقيقه‌اي به واحدسيار مي‌رسانديم و گروهي از همكاران اديتش مي‌كردند و همان را روي آنتن مي‌فرستادند.

خاطرتان است خبر آزادي خرمشهر را چطور تنظيم يا با چه جملاتي مخابره‌اش كرديد؟
آنقدر خوشحال بودم كه خاطرم نيست دقيقاً چه گزارشي را روي آنتن فرستادم. اينكه «خرمشهر آزاد شد» مطلع گزارش همه خبرنگاران بود و بعد از اين جمله بايد لحظه به لحظه وضعيت منطقه را توصيف مي‌كرديم. براي خبررساني ما اول مي‌گذاشتيم منطقه تثبيت شود بعد خبر قطعي را كه مي‌گرفتيم، مخابره مي‌كرديم. مثلاً پس از آزادي خرمشهر، احتمال محاصره دوباره شهر يا مشكلات ديگر را مي‌داديم و به همين خاطر صبر مي‌كرديم منطقه تثبيت شود بعد خبر را بفرستيم. در مدتي كه نياز بود تا منطقه تثبيت شود، گفت‌وگوهاي‌مان را مي‌گرفتيم و به واحد سيار مي‌فرستاديم و به محض اطلاع از تثبيت سريع روي آنتن مي‌فرستاديم. به هرحال سرتيتر همه خبرها اين بود «خرمشهر آزاد شد».

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار