کد خبر: 1085444
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردين ۱۴۰۱ - ۲۲:۰۰
جهان ناباورانه به نظاره فاجعه «کرونا» نشست
اگر بشود وضعیت‌مان را در سال ۲۰۲۰ در یک کلمه خلاصه کرد، آن کلمه «ناباوری» است. کرونا برنامه روزانه تقریباً همه انسان‏‌های روی زمین را به‏ هم زد، زندگی عمومی را متوقف کرد، مدارس را به تعطیلی کشاند، اعضای خانواده‌ها را از هم دور کرد
تلخیص: سلما سلطانی

اگر بشود وضعیت‌مان را در سال ۲۰۲۰ در یک کلمه خلاصه کرد، آن کلمه «ناباوری» است. کرونا برنامه روزانه تقریباً همه انسان‏‌های روی زمین را به‏ هم زد، زندگی عمومی را متوقف کرد، مدارس را به تعطیلی کشاند، اعضای خانواده‌ها را از هم دور کرد، سفر‌ها را به تعویق انداخت و اقتصاد جهان را به زانو درآورد. آدام توز، تاریخدان بریتانیایی و استاد دانشگاه کلمبیا می‌گوید: سال ۲۰۲۰ به نحوی بی‏‌سابقه، مخاطرات و ضعف‏‌های نظام جهانی بازار‏محور را نشان داد، از این‏ رو دشوار بتوان انکار کرد نقطه عطف فرا رسیده است.
اگر بشود وضعیت‌مان در سال ۲۰۲۰ را در یک کلمه خلاصه کرد، آن کلمه «ناباوری» است. در فاصله ۲۰ژانویه ۲۰۲۰ که شی‌جین پینگ همه‌‏گیری کرونا را به ‏طور عمومی اعلام کرد، درست یک سال بعد جهان در بهت بیماری مهلکی فرو رفت که در عرض ۱۲ماه بیش از ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر را به کام مرگ کشاند و ده‌ها میلیون تَن دیگر را به ‏‌شدت بیمار کرد. کرونا برنامه روزانه تقریباً همه انسان‏‌های روی زمین را به‏ هم زد، زندگی عمومی را متوقف کرد، مدارس را به تعطیلی کشاند، اعضای خانواده‌ها را از هم دور کرد، سفر‌ها را به تعویق انداخت و اقتصاد جهان را به زانو درآورد.
ابعاد کمک‏‌های دولتی به خانواده‌ها، کسب‌‏و‏کار‌ها و بازار‌ها به منظور جلوگیری از تبعات اقتصادی کرونا به اندازه‏ای بود که جز در زمان‏‌های جنگ سابقه نداشت. این وضعیت، علاوه بر آنکه به راستی شدیدترین رکود اقتصادی از زمان جنگ جهانی دوم بود، از نظر کیفی هم نظیر نداشت. هرگز پیش از این سابقه نداشته است که به اتفاق تصمیم گرفته باشیم بخش‏‌های بزرگ اقتصاد جهان را هر چند بی‏‌هدف و غیرمنصفانه، تعطیل کنیم. همان ‏طور که صندوق بین‌‏المللی پول گفته بود بحران کرونا «شبیه هیچ بحرانی نبود.»
وقتی ویروس کرونا سندرم حاد تنفسی پدیدار شد، همان فاجعه‏ای بود که پیش‏بینی شده بود، دقیقاً همان بیماری عفونی مُسری، شبیه آنفلوآنزا که ویروس‌‏شناسان پیشگویی کرده بودند. بیماری‏‌های همه‏‌گیر بسیار مهلک‌‏تری هم وجود داشته است، اما آنچه در مورد کرونای سال ۲۰۲۰ کاملاً تازگی داشت، گستره واکنش به این بیماری بود. تنها کشور‌های ثروتمند نبودند که مبالغ هنگفت برای حمایت از شهروندان و کسب‌‏و‏کار‌ها هزینه کردند، کشور‌های فقیر و متوسط نیز حاضر به پرداخت پول‏‌های فراوان شدند. تا اوایل ماه آوریل به‌‏ جز چین که پیش از این موفق به مهار ویروس شده بود، اکثر کشور‌های جهان درگیر تلاشی بی‌‏سابقه برای توقف انتشار کرونا بودند.
لاک‏داون (Lockdown) عبارتی است که برای توصیف واکنش جمعی ما رواج یافته است. خود کلمه بحث‌‏انگیز است. لاک‏داون زور و اجبار را به ذهن متبادر می‏کند. تا پیش از سال ۲۰۲۰ این اصطلاح را در مورد تنبیه‌های جمعی در زندان‏‌ها به‏ کار می‏‌بردند. در دوران کرونا لحظات و مکان‏‌هایی بودند که عبارت لاک‏داون درخورشان بود. در دهلی، دوربان و پاریس پلیس مسلح در خیابان‏‌ها گشت می‏‌زد، نام‏‌ها و شماره‌ها را یادداشت می‏‌کرد و کسانی را که مقررات منع رفت‌‏و‏آمد را نقض می‏‌کردند، تنبیه می‌‏کرد. شگفت‌‏آور است که در جمهوری دومینیکن، پلیس ۸۵هزار نفر- یعنی تقریباً یک درصد از جمعیت کشور- را به جرم نقض مقررات منع رفت‏‌و‏آمد دستگیر کرد.
تعطیلی اجباری همه سالن‏‌های غذاخوری از سوی دولت‌ها با وجودی که هیچ خشونتی هم در کار نبود، از نظر صاحبان و مشتریان آن‌ها سرکوبگرانه قلمداد می‏‌شد، اما ظاهراً واکنش اقتصادی به کرونا فقط لاک‏داون نبود. بسیار پیش از صدور فرمان دولت‌ها، تحرک اقتصادی به‏ سرعت فرو نشست. بازار‌های مالی، در اواخر فوریه، فرار به حاشیه امن را آغاز کردند. زندانبانی در کار نبود که در را محکم ببندد و قفل کند، بلکه سرمایه‌‏گذاران صرفاً تلاش می‏‌کردند خود را از مهلکه نجات دهند. مشتریان در خانه مانده بودند. کسب‌‏و‏کار‌ها یا تعطیل می‏‌شدند یا از خانه انجام می‌شدند. تا اواسط ماه مارس تعطیلی به امری عادی بدل شده بود.
همین اقتباس گسترده اصطلاح «لاک‏داون» نشانه آن است که سیاست ناظر بر کرونا تا چه اندازه بحث‌‏انگیز بوده است. جوامع، اجتماعات و خانواده‌ها بر سر ماسک‌زدن، فاصله اجتماعی و قرنطینه شدیداً به جان هم افتادند. تجربه کرونا مصداقی بود، در وسیع‏‌ترین مقیاس، از آنچه اولریش بک، جامعه‏‌شناس آلمانی در دهه۱۹۸۰ «جامعه مخاطره‎‏آمیز» نامید. ما در نتیجه شکل‌‏گیری جامعه مدرن، به شکل جمعی، دلمشغول تهدیدی نامرئی شدیم که تنها علم قادر به رؤیت آن بود؛ خطری که انتزاعی و غیرمادی باقی می‌ماند تا آنکه فرد مریض شود و آن‌هایی که بخت یارشان نبود، آرام‌‏آرام در ماده سیالی که در ریه‌هایشان انباشته می‏‌شد، فرو روند.
یک شیوه واکنش به وضعیت خطر اینچنینی پناه‌بردن به انکار است. شاید کارساز باشد، ساده‌‏لوحی است اگر طور دیگری تصور کنیم. بسیاری از بیماری‏‌های فراگیر و مشکلات اجتماعی، از جمله آن‌هایی که مرگ‏‌و‏میر فراوان به‏ بار می‌‏آورند، «واقعیت‏‌های زندگی» تصور می‏‌شوند و به این ترتیب مورد بی‏‌اعتنایی و پذیرش قرار می‏‌گیرند. می‏‌توان گفت که در مورد بزرگ‌ترین خطرات زیست‏‌محیطی، به ‏‌ویژه بحران آب‏‌و‏هوا، شیوه عمل طبیعی ما انکار و جهل تعمدی در مقیاس بزرگ است.
اکثر مردم در سرتاسر جهان کوشیدند با این بیماری همه‏‌گیر روبه‌رو شوند، اما همان‏طور که بک می‏‌گوید، مسئله این است که دست‌به‌گریبان‌شدن با مخاطرات بزرگ و فراگیری که جامعه مدرن به وجود می‏‌آورد به این سادگی‏‌ها هم که می‏‌گوییم نیست، مستلزم آن است که اولاً توافق کنیم خطر چیست، ثانیاً به رفتار خودمان و به آن نظم اجتماعی که به ‏‌وجود آورنده آن رفتار است توجهی انتقادی داشته باشیم.
کرونا آشکارا نشان داد ما آمادگی نهادی نداریم یا به قول بک، دچار «بی‌مسئولیتی سازمان‌یافته» هستیم و همچنین تشکیلات ابتدایی اداره دولت، مثل پایگاه‌های داده‌های روزآمد دولتی هم ضعف دارند. ما برای رویارویی با این بحران نیازمند جامعه‏ای بودیم که به مراقبت اهمیت بسیار بیشتری دهد.
* نقل و تلخیص از: وب‌سایت ترجمان نوشته: آدام توز/ ترجمه: عرفان قادری مرجع: گاردین

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار