ازدواج یکی از مهمترین مؤلفههای اثرگذار روی مسئله جمعیت است. در شرایط کنونی که روند کاهشی آمارهای جمعیتی روزبهروز با شیب تندتری رو به افول میگذارد و نرخ رشد جمعیت به نیمدرصد نزدیک شده است بدیهی است موضوع ازدواج و تشکیل خانواده جوانان یکی از مهمترین مؤلفههایی است که میتواند نمودارهای جمعیتی کشور را اصلاح کند و نمای جوان جامعه را برای سالهای آینده حفظ نماید. اما آنچه از آمارها بر میآید، روند ازدواج در کشور به طور کلی کاهشی است و بر خلاف طلاق هر سال تعداد کمتری واقعه ازدواج در جامعه رخ میدهد. بگذریم از اینکه مسئله طلاق هم میتواند بر روی مسئله رشد جمعیت تأثیر منفی بگذارد. به ویژه اینکه مطابق گزارشهای آماری اغلب طلاقها در سنین جوانی و در پنج ساله نخست زندگی رخ میدهند و حتی آمار طلاق در همان سال اول زندگی هم قابل تأمل است. طلاقهایی که موجب میشود خانواده قبل از داشتن فرزند از هم بپاشد و بسیاری از افرادی که واقعه طلاق را تجربه میکنند اگرچه ممکن است با ازدواج مجدد دوباره تشکیل خانواده دهند، اما این ازدواج دوباره در سنین بالاتر است. از سوی دیگر به دلایل متعدد، فرصت و شرایط داشتن فرزند برای برخی از این ازدواجهای مجدد فراهم نیست.
براساس آمارهای مختلف بین ۱۱ تا ۱۴ میلیون جوان آماده ازدواج داریم که رفتهرفته از سنین مناسب ازدواج و فرزندآوری خارج میشوند.
نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ایران در سال ۱۳۹۵ نشان میدهد هنوز ۱۲ درصد جمعیت ۲۵ ساله و بیشتر ایران هرگز ازدواج نکردهاند. این نسبت برای مردان حدود ۱۴درصد و برای زنان حدود ۱۰ درصد بوده است. در حالی که در دو دهه قبل یعنی در سال ۱۳۷۵ این نسبت برای هر دو جنس ۳/۶ درصد، برای زنان ۵ و برای مردان ۵/۷ درصد بوده است. همچنین آمار نشان میدهد در دوره زمانی ۲۰ ساله از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۵ میزان تجرد قطعی برای هر دو جنس با افزیش همراه بوده و افزایش برای زنان به مراتب بیش از مردان بوده است. در هر دو منطقه شهری و روستایی نیز افزایش تجرد قطعی در میان زنان بر مردان پیشی گرفته است. نکته قابل توجه اینکه در سال ۱۳۹۵ تجرد قطعی زنان روستایی در مقایسه با تجرد قطعی زنان شهری فراتر رفته است.
در این بین مهمترین گروهی که از قطار ازدواج جا ماندهاند دهه شصتیهایی هستند که امروز به سنین میانسالی نزدیک میشوند و خروج این گروه از ازدواج و تشکیل خانواده ضربه جبران ناپذیری به ساختار جامعه، جمعیت و خانواده زده است و تبعات آن در آینده برای خود این افراد و همچنین برای جامعه جدیتر خواهد شد.
به عبارت دیگر آنچه نرخ رشد جمعیت در آینده را تعیین میکند، به ساختار سنی جمعیت و متولدان دهه۶۰ و بعد از آن بازمیگردد. در واقع، با گذشت زمان این افراد به سن ازدواج میرسند و ازدواج میکنند و صاحب فرزند میشوند. به این ترتیب وقتی ازدواج بهطور طبیعی کاهش مییابد، به تناسب آن، از میزان فرزندآوری هم کاسته میشود. بر این اساس مشاهده میکنیم که طبق محاسبات آماری نرخ زاد و ولد، از سال۱۳۸۰ تا سال ۱۳۹۴ در کشور افزایش یافته است، اما پس از سال۱۳۹۴ بهعلت خالیشدن توان درونی جمعیت، تعداد تولدها با شیب تقریباً تندی شروع به کاهش کرده است، بهصورتیکه در سال۱۳۹۹ تعداد موالید کشور، یکمیلیون و ۱۱۴هزار تولد، نسبتبه سال۱۳۹۴ (یکمیلیون و ۵۷۰ هزار تولد) با کاهش بیش از ۲۹درصدی (کاهش بیش از ۴۵۰ هزار تولد) همراه بوده که این روند طی چند دهه اخیر بیسابقه بوده است. تعداد تولدهای سال۱۳۹۹ در مقایسه با سال ۱۳۹۸ نیز نشاندهنده کاهش تعداد تولدهای حدود ۸۲ هزار نفری بوده و میزان موالید از حدود۲۰ در هر هزار نفر جمعیت در سال ۱۳۹۴ با کاهشی محسوس به ۳/۱۳ در هر هزار نفر جمعیت در سال ۱۳۹۹ به کمترین حد خود طی ۵۰ سال گذشته رسیده است.
تغییرات حجم جمعیت ایران براساس سناریوهای سازمان ملل (بازنگریشده در سال ۲۰۱۷) نشان میدهد در صورت ادامه روند کنونی کاهش باروری، براساس سناریوی حد پایین، جمعیت ایران تا سال۱۴۳۰ به حدود ۸۲ میلیون نفر، در سال۱۴۳۹ به حدود ۶/۷۷ میلیون نفر و تا سال ۱۴۷۹به حدود ۴۲ میلیون نفر کاهش خواهد یافت. بر این اساس شاید بخش کمتر مورد توجه قرار گرفته شده برنامهریزیها و سیاستهای جمعیتی مسئله ازدواج باشد. موضوعی که نه فقط بر روی جمعیت اثر میگذارد بلکه در جایگاه خانواده و همچنین تحکیم ساختارهای اجتماعی هم اثرگذار خواهد بود.