یک ویژگی پایدار در تاریخ تحولات سیاسی- اجتماعی معاصر ایران دخالت، نفوذ و تهاجم خارجی بوده که نقض تمامیت ارضی و هویت سرزمینی ایران را در پی داشته است. شکست ایران در جنگهای اول و دوم ایران و روس در عهد قاجار، سرآغازی برای نفوذ و دخالت بیگانگان در تعیین مقدورات ملت ایران بود. انقلاب مشروطه نقطه عطفی در بسط نفوذ روس و انگلیس در ایران بود. این انقلاب منجر به قدرتگیری روشنفکرانِ فراماسونِ سکولارِ وابسته به انگلیس شد و این به معنای کاهش قدرت دربار در حیات سیاسی ایران و به تبع آن، کاهش نفوذ روسها در ایران بود، بنابراین روسها به مخالفت با انقلاب مشروطه در ایران پرداختند، به گونهای که مجلس اول مشروطه را به توپ بستند. روسها در اقدام بعدی خود با اولتیماتوم به دولت ایران برای اخراج مستشار امریکایی، مورگان شوستر از ایران، دولت ایران را تحت فشار قرار دادند و عملاً موجب تعطیلی مجلس دوم مشروطه شدند. روس و انگلیس در اقدام بعدی خود، با انعقاد قرارداد ۱۹۰۷ ایران را به سه منطقه تقسیم کردند و سپس با انعقاد قرارداد ۱۹۱۵، نیروهای قزاق را تحت رهبری روسیه و پلیس جنوب تحت رهبری انگلیس برای حفاظت از منافع خود در ایران تشکیل دادند.
در مقطع بعدی، دخالت بیگانگان موجب روی کارآمدن حکومت دیکتاتوری رضاخان شد که در واقع، تمامی دستاوردهای انقلاب مشروطه را به طور کامل از بین برد و آنگاه که در جریان جنگ جهانی دوم، رضا شاه اندکی از خود استقلال عمل نشان داد، وی را برکنار و پسرش را به جای وی به سلطنت نشاندند و حتی خاک ایران را اشغال کردند. جالب آنکه در همان زمان، کنفرانس تهران با حضور رهبران امریکا، شوروی و انگلیس برای تعیین چگونگی خروج از ایران و همچنین تعیین ترتیبات حاکم بر جهان پس از پایان جنگ جهانی دوم تشکیل شد و در شرایطی که طبیعتاً باید دولت ایران در این کنفرانس یک طرف مذاکره میبود، آنها حتی اجازه ندادند شاه ایران در این مذاکرات شرکت کند و در جریان روند مذاکرات قرار بگیرد. با وجود این، متفقین نیروهای خود را حتی پس از پایان جنگ تا مدتها در خاک ایران نگه داشتند. در دوره ملی شدن صنعت نفت هم آنگاه که دکتر مصدق میرفت تا ضربه کاری خود را بر پیکر امپراتوری انگلیس وارد آورد، با تحریم نفتی غربیها و شوروی مواجه شد و سرانجام با کودتایی که از سوی عوامل سازمان سیا و با هماهنگیهای صورتگرفته میان امریکا و انگلیس صورت گرفت، حکومت مردمی دکتر مصدق سرنگون شد.
از این زمان به بعد، نفوذ امریکا در ایران به طور بیسابقهای افزایش مییابد، به گونهای که ایران به عضویت پیمان سنتو درآمده و پس از آن، قرارداد دوجانبه دفاعی میان ایران و امریکا منعقد میشود. از این به بعد، در چارچوب دکترین دوستونی نیکسون- کیسینجر، نقش ژاندارمی منطقه از سوی امریکا به ایران واگذار میشود و در واقع، ایران به عاملی جهت تأمین منافع امریکا در منطقه تبدیل میشود که حاصل این امر برای ایران، جدایی بحرین و ادعاهای امارات در خصوص جزایر سهگانه است. امریکا پس از این و در شرایطی که حوادث انقلاب اسلامی در ایران اوج گرفته بود، از اقدامات وحشیانه دژخیمان رژیم شاه حمایت میکرد، به گونهای که کارتر، رئیسجمهور امریکا از اقدامات سرکوبگرانه رژیم شاه در به خاک و خون کشیدن قیام ۱۷ شهریور مردم تهران حمایت به عمل آورد، بنابراین مشخص است که قبل از انقلاب اسلامی، ایران به راحتی مورد تاخت و تاز قرار میگیرد و حالت حیاط خلوتی داشته که قدرتهای خارجی هرگاه میخواستند، تحولات موردنظر خود را در آن شکل میدادند.
اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بلافاصله عضویت ایران در پیمان سنتو ملغی و پیمان دوجانبه دفاعی با امریکا نیز باطل اعلام شد. پایگاههای استراق سمع امریکا در داخل خاک ایران در مجاورت شوروی برچیده شد و در ارتباط با شوروی نیز انقلابیون مواد ۵ و ۶ قرارداد مودت را ملغی اعلام کردند. قرارداد ۱۹۲۱ (قرارداد مودت) میان ایران و شوروی بود که مواد ۵ و ۶ آن مقرر میداشت که چنانچه در داخل خاک ایران تهدیدی متوجه شوروی شود، این کشور میتواند خود رأساً برای رفع تهدید دست به کار شود. همین مواد، ابزار بسیار مستحکمی برای فشار شوروی بر دولت ایران بود. رضاشاه و پسرش کوشش کردند این مواد را لغو کنند که نتوانستند، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این مواد با قاطعیت ملغی اعلام شد.
با وجود آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه نظام نوپای اسلامی و به رغم شروع حرکتهای تجزیهطلبانه متعدد در داخل کشور، از جمله در کردستان، گنبد، سیستان و خوزستان نه تنها وجبی از خاک ایران جدا نشد و به تصرف دشمن درنیامد بلکه به واسطه الطاف خداوند و حضور مردم در صحنه، به ویژه جانفشانی پاسداران سپاه اسلام، نه تنها همه آن توطئهها دفع شد بلکه جمهوری اسلامی ایران در یک جنگ نابرابر به پیروزی هم نائل شد. در شرایط کنونی نیز با عنایات پروردگار، جمهوری اسلامی ایران به حدی از اقتدار و توان رسیده است که هیچ قلدری فکر تجاوز و خدشهدار ساختن ثبات، استقلال و تمامیت ارضی کشور را به سر خود راه نمیدهد و این همه حاصل تشعشع امواج نورانی و حیاتبخش انقلاب اسلامی ایران است که در داخل کشور تابیدن گرفته و اینگونه مایه عزت برای اسلام و ایران شده است. اهمیت این برکت بیش از هر عاملی به این سبب است که درست در شرایط ناپایدار و ناامن محیط منطقهای و وجود خصومتهای متعدد بینالمللی، انقلاب اسلامی با اتکا به توان و ظرفیتهای داخلی توانسته است با قطع نفوذ خارجی، ثبات، امنیت و تمامیت ارضی مستحکم خود را تأمین کند.