کد خبر: 1077641
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۲۲:۳۰
عباس حاجی نجاری

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های انقلاب اسلامی ایران که در طی بیش از چهار دهه گذشته نه‌تن‌ها بر آن خدشه‌ای وارد نشده بلکه روزبه‌روز بر استحکام و قوام آن افزوده‌شده است استقلال نظام جمهوری ایران است و این در حالی است که این ویژگی در طول ۴۳ سال گذشته بیش از همه اصول و ارزش‌های انقلاب اسلامی آماج فشار‌ها و تهدیدات دشمنان بیرونی و داخلی انقلاب بوده است.
ایده استقلال نظام جمهوری اسلامی ایران از قدرت‌های سلطه‌گر جهان، ذیل شعار نه شرقی و نه غربی انقلاب اسلامی، زمانی مطرح شد که در دوان جنگ سرد و در نیمه دوم قرن بیستم، جهان‌بین دو قطب غرب و شرق جغرافیایی و سیاسی تقسیم‌شده بود و به همین دلیل تصور قرار گرفتن کشوری خارج از حوزه این دو ابرقدرت به ذهن فعالان و نخبگان عرصه سیاست در جهان نمی‌گنجید و حتی کشور‌های مدعی عدم تعهد نیز هرکدام به‌نوعی به یکی از این دو ابرقدرت وابسته بودند، اما مردم ایران با هدایت معمار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) این استقلال را عینیت بخشیدند. حضرت امام با طرح ایده تشکیل نظامی مبتنی بر ارزش‌های دینی توانست با به چالش کشیدن نظم بین‌الملل و قواعد حاکم بر آن نشان دهد که امپریالیسم و سوسیال امپریالیسم هر دو در جهت تسلط بر ملت‌های جهان سوم عمل می‌کنند و ماهیت هردوی آن‌ها سلطه‌جویانه و مادیگرایانه است. درنتیجه انقلاب اسلامی در شیوه تعامل میان جهان مستقل و جهان سلطه‌جو تحولی عظیم ایجاد کرد و مرز جدیدی که به قول امام (ره) مرز بین مستضعفان و مستکبران بود، ترسیم کرد.
حرکت امام که مبتنی بر بازگشت به خویشتن خـویش و تأکید بـر هویـت فراموش‌شده اسلامی در جهت خلاف منافع و اهداف غرب بود، از یکسو با پیروزی انقـلاب اسلامی در به‌اصطلاح «جزیـره ثبات» امریکا در منطقه، توازن قوا را بر هم زد و از سوی دیگر، با اعلام چارچوب اصـلی سیاسـت خارجی ایران- یعنی «نه شرقی، نه غربـی» - یک‌قطب جدیـد قـدرت مبتنـی بـر ایـدئولوژی اسلامی، جدای از ایدئولوژی‌های مسلط جهانی را ایجاد کرد، اما تأثیر حرکت انقلاب به اینجا خلاصه نشد، بلکه با پیروزی انقـلاب اسـلامی نقـش تاریخی ایران از حدود جغرافیایی‌اش فراتر رفت و افکار انقلاب از این کشور به اقصی نقاط جهـان گسترش یافت، به‌گونه‌ای که امروز نه‌تن‌ها کسی در اهمیت جنبش‌های اسـلامی در سراسـر جهـان تردیدی ندارد بلکه یک‌قطب اسلامی که تهدیدی جدی در مقابل بلـوک غـرب بشـمار می‌آید، شکل‌گرفته است.
درک ارزش و اهمیت استقلال ایران آنگاه امکانپذیر است که شرایط سلطه بیگانگان بر کشور در قبل از پیروزی انقلاب به‌درستی شناخته‌شده و به‌ویژه برای نسل جوان تبیین گردد. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، کشور ایران اگرچه به‌ظاهر در زمره کشور‌های مستعمره غربی و یا شرقی قرار نداشت، اما همچنانکه پهلوی اول و دوم باقدرت و سرمایه‌گذاری کشور انگلیس و به‌عنوان پادشاهان دست‌نشانده در قالب کودتا بر مردم ایران تحمیل شدند، تشدید سلطه امریکا بر ایران بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ شرایط کشور را به‌گونه‌ای رقم زد که محمدرضا پهلوی حتی اجازه کوچک‌ترین تغییرات در مدیران عالی خود را بدون اجازه امریکایی‌ها نداشت، سرمایه‌های ملی کشور به‌ویژه نفت توسط آن‌ها غارت می‌شد، مستشاران نظامی امریکا بر تمامی ارکان حیاتی کشور به‌ویژه ارتش ایران مسلط بودند و برای ارتش ایران تنها تجهیزاتی خریداری می‌شد که بتواند منافع امریکا در منطقه را تأمین و تهدیدات محتمل علیه امریکایی‌ها را رصد و با آن‌ها مقابله کند، جنگ چندساله یگان‌های ارتش ایران با چریک‌های ظفار در کشور عمان که بیش از ۷۰۰ کشته و هزاران مجروح را بر ارتش ایران تحمیل کرد، تا رژیم دست‌نشانده امریکا در آن کشور حفظ شود، تنها جلوه کوچکی از این وابستگی و سلطه است، این سلطه گری‌ها و برخورداری مستشاران نظامی و کارشناسان امریکایی از حق کاپیتولاسیون که بزرگ‌ترین تحقیر علیه مردم ایران بود از دلایل اصلی اقبال مردم ایران به شعار استقلال خواهانه امام و قیام علیه نظام سلطنتی بود که به پیروزی مردم ایران در بهمن ۱۳۵۷ انجامید. حفظ ثبات و استقلال سیاسی کشور در طول این چهار دهه در حالی است که حجم اصلی فشار‌ها و تهدیدات نظامی و امنیتی دشمنان بیرونی و مزدوران داخلی آن‌ها این ویژگی انقلاب اسلامی را هدف گرفته به‌گونه‌ای که بار‌ها مقامات امریکایی تأکید کرده‌اند که هدف حداکثری آن‌ها براندازی نظام جمهوری اسلامی است و در غیر این صورت تغییر رفتار آن و تبدیل نظامی رام برای امریکایی‌ها همچون رژیم پهلوی و یا گاو‌های شیرده امریکا در منطقه است.
آنچه این روز‌ها جهانیان شاهد آن هستند، نه تغییر ساختار نظام اسلامی و نه تغییر رفتار آن مطابق میل امریکایی ها، بلکه استحکام اثبات نظام اسلامی و گسترش نفوذ آن در منطقه است، به‌گونه‌ای که امریکایی‌ها در اثر این نفوذ ناچار به فرار از منطقه و تنها گذاشتن رژیم‌های دست‌نشانده خود در غرب آسیا شده‌اند و از سوی دیگر نسبت به نفوذ تفکر انقلاب اسلامی در کشور‌های آفریقایی و امریکای جنوبی هم اعلام نگرانی می‌کنند و از این فراتر اعلام شکست در برابر نظام جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌های مختلف است. اعتراف صریح سخنگوی وزارت خارجه امریکا در هفته گذشته گواهی بر این مدعاست. «ند پرایس» سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا روز سه شنبه پنجم بهمن‌ماه در کنفرانس خبری روزانه خود، تأکید کرد که کارزار فشار حداکثری دولت «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور امریکا علیه تهران یک شکست فاحش بوده است. بنا بر گزارش وبگاه «هیل»، سخنگوی وزارت خارجه امریکا افزود: «واقعیت این است که دولت قبلی ایالات‌متحده برای ما مجموعه‌ای از گزینه‌های وحشتناک باقی گذاشته است. کارزار فشار حداکثری یک شکست فاحش بود و خلاف هر آنچه وعده بود، محقق شد». او افزود ترامپ وعده داده بود که با کارزار فشار حداکثری در برنامه هسته‌ای ایران وقفه ایجاد کند و جامعه بین‌الملل را علیه ایران متحد کند که این‌گونه نشد و عکس تمامی این موارد محقق شد. یعنی ما یک برنامه هسته‌ای ایران را به ارث برده‌ایم که روبه‌جلو می‌تازد و یک برنامه هسته‌ای ایران راداریم که در معرض نظام راستی آزمایی و نظارت قرار ندارد».
اما در این میان و در پی گسترش و تقویت روابط ایران با چین و روسیه که بخشی دیگر از سیاست مستقلانه ایران است، جنگ روانی گسترده‌ای از سوی برخی رسانه‌ها و فعالان بیرونی و داخلی با القای نادیده گرفتن شعار نه شرقی و نه غربی در این تعاملات و رفتن کشور به زیر سلطه این کشور‌ها مطرح‌شده است. این در حالی است که بعد از فروپاشی شوروی و اضمحلال مارکسیسم، سلطه شرق دیگر معنایی ندارد، مضافاً بر این‌که این دو کشور هیچ‌گاه در پی براندازی نظام ایران نبوده، در شکست تحریم‌های کشور‌های غربی کمک‌های شایانی به مردم ایران کرده‌اند و روابط ایران با آن‌ها یک روابط متوازن مبتنی بر راهبرد منطقه‌گرایی ایران است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار