ثروتمندترین افراد که احتمالاً خیلی از ما آرزوی سبک زندگی آنها را داریم و خانههای چندهکتاری و کلکسیون ماشینها و لباسهایشان را در اینستاگرام دنبال میکنیم، در عین حال، آلودهکنندهترین انسانهای روی زمین هستند. دنی دورلینگ، استاد پرآوازه دانشگاه آکسفورد، با بررسی چندین شاخص توضیح میدهد که هرچه جامعهای نابرابرتر باشد، ثروتمندان آن بیشتر به محیطزیست آسیب میزنند و کمتر به پیامدهای جمعی سبک زندگیشان توجه نشان میدهند.
نابرابری اقتصادی و آلودگی محیط زیست
چندین سال است به اهمیت برابری در حوزههایی، چون سلامت و شادمانی پی بردهایم، اما برابری حتی برای محیطزیست هم بهتر است. شواهد (که همچنان رو به افزایشند) نشان میدهد کشورهای ثروتمندی که بیشترین نابرابری اقتصادی را دارند، در قیاس با همتایانشان که برابری اقتصادی بیشتری دارند، آلودگی بیشتری تولید میکنند و سهم بیشتری در تغییرات آبوهوایی دارند.
در نتیجه این تغییرات، احتمالاً بخش بزرگی از مردم این کشورها رنج بیشتری هم متحمل خواهند شد. گزارش جدید پیشبینی میکند در ایالاتمتحده به دلیل تأثیرات نامتوازنی که تغییرات آبوهوایی در جغرافیای منطقه ایجاد کرده است، شاهد افزایش سطح نابرابری اقتصادی خواهیم بود. نویسنده اصلی گزارش میگوید، این ماجرا «بیشترین انتقال ثروت از فقرا به ثروتمندان را در تاریخ این کشور» به دنبال خواهد داشت.
گزارشی که آکسفام در سال ۲۰۱۶ منتشر کرد، نشان میداد بزرگترین آلودهکنندهها در زمین ثروتمندترین قشر جامعه امریکا هستند که شامل ۱۰ درصد خانوارهای این کشور میشود: در این قشر، هر خانوار به ازای هر یک از اعضای خانه، سالانه ۵۰تندیاکسید کربن منتشر میکند. ۱۰درصد ثروتمندترین کاناداییها در رتبه بعدی قرار داشتند و بعد از آن ثروتمندان بریتانیا، روسیه و امریکای جنوبی بودند.
در کشورهای ثروتمندی که برابری در آنها بیشتر است، مانند کره جنوبی، ژاپن، فرانسه، ایتالیا و آلمان نهتنها اغنیا آلودگی کمتری تولید میکنند، بلکه متوسط تولید آلودگی کشور نیز کمتر است؛ چراکه نیمه پایین این جوامع، به رغم اینکه وضع مالی مناسبی دارند، در قیاس با همین قشر از مردم امریکا، کانادا یا بریتانیا، آلودگی کمتری تولید میکنند. در مجموع، در کشورهای ثروتمندی که برابری اقتصادی بیشتر است، مردم کمتر مصرف میکنند، زباله کمتری تولید میکنند و به طور متوسط دیاکسید کربن کمتری منتشر میکنند. درحقیقت، هرچه برابری اقتصادی بیشتر باشد، هرآنچه به محیطزیست مربوط است، وضع بهتری پیدا میکند.
مصرفگرایی و تولید زباله بیشتر
هنگام خرید، معمولاً به این فکر نمیکنید که چطور از شر این کالاها خلاص خواهید شد، اما سرانجام تقریباً هرچه خریدهاید را دور میریزید. ممکن است برخی از خریدهایتان را بازیافت کنید، اما بازیافتکردن نهتنها آنچنانکه باید مؤثر نیست، بلکه خود انرژی فراوانی مصرف میکند و در نتیجه منبع تولید آلودگی است. نخریدن اجناسی که به آنها نیاز ندارید، بسیار بهتر است؛ اما انجام این کار دشوار است، آن هم در دنیایی که هدف اصلی تبلیغات ترغیب شما به خریدن کالاهایی است که بدون آنها هم میتوانید زندگی کنید.
در جوامعی که نابرابری بیشتری حاکم است، قسمت عمده محصولات به گونهای تولید میشوند که ماندگاری چندانی نداشته باشند تا با تولید دوباره آنها سود بیشتری به جیبهای تولیدکنندگان سرازیر شود. تولید نسخههای دائماً جدید از چیزهایی که باید داشته باشیم نوعی بهرهبرداری از ناامنی عاطفی فراوان افراد است که زندگی با نابرابری بسیار آن را ایجاد میکند. موفقیت صنعت پوشاک نمونه جالبی است. در کشورهایی که بیشترین نابرابری اقتصادی را دارند، مردم کالاهای کمکیفیت و ارزان را بیشتر میخرند و غالباً آنها را دور میریزند.
در کشورهایی که نظام اقتصادی نابرابر است، افراد برای خرید کالاها فشار فراوانی متحمل میشوند تا از قافله همتایانشان عقب نمانند، همانهایی که «آدم حسابی محسوب میشوند»، بهویژه وقتی پای خرید لباس، کالاهای مد روز، ماشینهای جدید و وسایلی در میان باشد که بهنوعی نشاندهنده جایگاه اجتماعی فرد است، جامعه تشویقمان میکند آرمانگرایانه بیندیشیم و پیشرفت کنیم، آن هم نه در جهت منافع عمومی، بلکه برای دلایل خودخواهانه خودمان تا در نهایت بتوانیم همه آن کالاها را بخریم. شغل خوب دیگر شغلی نیست که جامعه از آن منتفع شود، بلکه شغلی است که درآمد مناسبی داشته باشد.
با خوردن گوشت، زمین را میخوریم!
مصرف زیاد گوشت برای خودتان و کرهزمین مضر است. میزان غلاتی که باید پرورش دهیم و سپس برای تغذیه حیواناتی که میخوریم مصرف کنیم، بسیار بیشتر از میزانی است که اگر میخواستیم فقط خودمان این غلات را مصرف کنیم باید پرورش میدادیم. بنابراین، هرچه سرانه گوشت مصرفی یک کشور بیشتر باشد، مردم آن کشور کمتر دوستدار محیطزیست تلقی میشوند.
اگر وزن موجودات را لحاظ کنیم (و اگر حشرات و ماهیها را نادیده بگیریم)، بیشتر حیواناتی که روی این سیاره زندگی میکنند را ما انسانها به تعداد زیاد پرورش دادهایم تا بخوریم. این حیوانات در طول حیات کوتاهشان مقادیر فراوانی گازهای گلخانهای تولید میکنند. گاوها بدترین آلودهکنندهها هستند. در حال حاضر، مرغهای خانگی پرشمارترین پرندگان این کره خاکی هستند و صرفاً به این دلیل آنها را پرورش میدهیم که بسیاری از ما در کشورهای ثروتمند به مصرف گوشتهای ارزان عادت کردهایم.
مصرف گوشت بیشتر سالمترمان نکرده است. در برخی کشورها، آنقدر غذا میخوریم که بیشترمان اضافهوزن گرفتهایم. میزان چاقی در کشورهایی که نابرابری اقتصادی دارند، بسیار بالاتر است. یک نظر آن است که در این کشورها، افراد کمدرآمد لاجرم به فستفودهای ارزانقیمت پناه میبرند، غذاهایی که رسانهها بیرحمانه تبلیغ میکنند و گوشت آنها نیز غالباً نامرغوب است. نظر دیگر آن است، در کشورهایی که برابری بیشتری به چشم میخورد، مردم بهتر آموزش دیدهاند و بهراحتی ماهیت احمقانه تبلیغات غذاهای فستفودی و پرخوری را درک میکنند.
آنچه میدانیم آن است، در کشورهایی که از نابرابری اقتصادی رنج میبرند، میزان گوشت مصرفی هر فرد بهطور کلی بیشتر است. دلیل آن هرچه میخواهد باشد، اگر قرار باشد از فرسایش خاک جلوگیری کنیم، گازهای گلخانهای کمتری تولید کنیم، تنوع زیستی سیاره را تا بدانجا کاهش ندهیم که کشتهای تکمحصولی غلبه پیدا کند و اگر قرار است تنوع زیستگاههای این سیاره را از دست ندهیم، باید گوشت کمتری مصرف کنیم.
کشورهای ثروتمند نابرابری اقتصادی و مصرف بیرویه آب
آب را عمدتاً برای مصارف کشاورزی استخراج میکنیم تا به محصولات کشاورزی آب دهیم و سپس حیوانات را با آن محصولات تغذیه کنیم، اما علاوه بر آن، آب را برای صنایعی استفاده میکنیم که کالاهای بیشتر و بستهبندیهای بیشتری برای آن کالاها تولید میکنند؛ کالاهایی که بیشتر از نیاز واقعی ما هستند.
آخرین مورد استفاده آب مصارف شخصی و خانگی است. در اینجا هم، مانند مصرف گوشت، تفاوتهای چشمگیری در مصرف آب کشورهای ثروتمند وجود دارد. به نظر میرسد این تفاوتها باز هم به نابرابری اقتصادی مربوط است. در کشورهایی که ثروت عادلانه توزیع نمیشود، مردم بهطور متوسط برای مصارف شخصی آب بیشتری مصرف میکنند یا آنکه در مصرف آب بیملاحظهترند.
علت آن نیست مردم کشورهایی که از نابرابری اقتصادی رنج میبرند، تمیزترند و بیشتر شستوشو میکنند (سرانه خرید صابون در ژاپن بیش از هر جای دیگر دنیاست)؛ مطمئناً علت هم این نیست که مردم این کشورها بیشتر آب مینوشند. حقیقت آن است که آنها آب بیشتری هدر میدهند. شاید این امر از ویژگیای نشئت میگیرد که در کشورهایی با اقتصاد نابرابر به شدت حکمفرماست. به حکم این ویژگی، مردم باید در انجام آنچه دوست دارند، آزاد باشند و نگران هم نباشند که این کار برای دیگران چه نتایجی به بار میآورد.
دیاکسید کربن کشورهای ثروتمند و نابرابری اقتصادی
دیاکسید کربن (از نظر تأثیر مطلق) مخربترین آلایندهای است که ما مسئول آزادکردن آن به جو زمینیم. ساکنان ایالاتمتحده بیش از هر کدام از ۲۵کشور ثروتمند دنیا، دیاکسید کربن منتشر میکنند. سرانه انتشار دیاکسید کربن در ایالاتمتحده تقریباً دو برابر ژاپن و سه برابر فرانسه است.
بهطور کلی، هرچه نابرابری اقتصادی کشوری بیشتر باشد، دیاکسید کربن بیشتری منتشر میکند. از منظر جهانی، نیمی از دیاکسید کربنی که بهواسطه سبک زندگی افراد منتشر میشود، نتیجه اقدامات ۱۰ درصد از ثروتمندترین افراد جهان است که بهطور نامتوازن، در ۲۵ کشور ثروتمند دنیا زندگی میکنند؛ کشورهایی که اقتصادی نابرابر دارند.
استفاده بیش از حد ما از وسایل نقلیه موتوری نهتنها دیاکسید کربن منتشر میکند، بلکه گازهای مخرب دیگری مانند مونوکسید کربن و اکسیدهای نیتروژن را نیز آزاد میکند. افزون بر این، ذرات معلق را به هوایی میفرستد که همه استنشاق میکنیم.
در میان ۲۵کشور ثروتمند دنیا، سه کشور شاخصتر از دیگرانند: ایالاتمتحده، کانادا و استرالیا. در میان کشورهای ثروتمند دنیا، این سه کشور کمترین تراکم جمعیت را دارند و فاصله بین منازل و محل کار غالباً طولانی است. آرایش شهری این سه کشور اینگونه است، اما این انتخاب نیز از نابرابری اقتصادی و باورهای مرتبط با آن ناشی میشود: تمایلات فردی باید بر مصالح جمعی مقدم باشد و اینکه «اتومبیل همهچیز است.»
همهچیز به یکدیگر مرتبط است. مردم ایالاتمتحده چاقترند، چون بیشتر غذا میخورند؛ چون غالباً از اتومبیل استفاده میکنند و زمانهای طولانیتری در آن مینشینند؛ چون بیشتر در معرض تبلیغات هستند و در نتیجه بیشتر غذا میخورند و بیشتر اتومبیل میخرند؛ چون از وقوع جنایت بیشتر میترسند و به همین دلیل از رانندگینکردن وحشت دارند؛ چون در محاصره افرادی هستند که آنها نیز اضافه وزن دارند و بنابراین اگر چاق هم باشند، احساس نمیکنند تفاوت چندانی با دیگران دارند، اما در پس همه این عوامل، تفاوت اصلی از چگونگی ردهبندی افراد ناشی میشود. درآمد مردم را چندین برابر بیشتر از دیگران کنید و بدینترتیب، رتبه اجتماعی آنها را ارتقا دهید؛ آنچنان مغرور و خودخواه میشوند که بهراحتی با هر آنکه درآمد کمتری دارد، بی هیچ احترام و با کمترین همدلی، برخورد میکنند. وقتی تفاوتهای درآمدی اندک است و درآمد کسی بیش از حد معقول نیست، افراد درمییابند اشتراکات بیشتری با دیگران دارند، بنابراین از مسیرهای دوچرخهسواری، پیادهروها، وسایل نقلیه عمومی مناسب و توان مالی برای زندگی در نزدیکی محل کارشان دفاع میکنند.
حالا چه کار باید بکنیم؟
در سال ۱۴۴۳، کاهنان شینتو که کنار دریاچه سوآی ژاپن زندگی میکردند، تاریخ یخبستن دریاچه در فصل زمستان را ثبت کردند، تاریخی که تغییرات دمایی رشتهای از برآمدگیهای یخی را روی سطح دریاچه ایجاد میکرد. آنها معتقد بودند این برآمدگیها از جای پای خدایان هنگام راهرفتن روی دریاچه پدیده میآید. بنابراین، از آن سال به بعد تا به امروز، راهبان به ثبت تاریخی که برآمدگیهای یخی شکل میگرفت ادامه دادند.
در ۲۵۰ سال نخست که کاهنان این تاریخ را ثبت میکردند، دریاچه فقط سه سال یخ نبست. در فاصله سالهای ۱۹۵۵ و ۲۰۰۴، دریاچه ۱۲ بار یخ نبست. در فاصله ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۴، پنج بار یخ نبست، یعنی هر یک سال در میان. این دریاچه از سال ۲۰۱۴ تا به حال یخ نبسته است.
گرمایش جهانی را به شکلهای متفاوت ثبت کردهاند، اما ثبت دریاچه سوآ قدیمیترین و تکاندهندهترین آنهاست.
از اواخر دهه هفتاد میلادی بود که ۲۵ کشور ثروتمند دنیا که در این مقاله بررسیشان کردیم از منظر اقتصادی بهشدت نابرابر شدند. از آن پس بود که مجموعهای از آزمایشهای طبیعی به راه افتاد. امروزه آن آزمایشها به ما امکان میدهد تأثیر این تفاوتها را بررسی کنیم.
نتیجهگیریهای اولیه این آزمایشهای طبیعی نشان میدهد، کشورهایی که برابری اقتصادی بیشتری دارند، در طیف گستردهای از شاخصهای محیطزیستی بهتر عمل میکنند. همین که بدانیم نیروهای پیش راننده کدامند و کاملاً آگاه شویم نابرابری از منظر محیطزیستی و اجتماعی چه خساراتی وارد میکند، ضرورت استقبال از تغییرات را درک خواهیم کرد.
* نقل و تلخیص از: وبسایت ترجمان/ نوشته دنی دورلینگ/ ترجمه: فاطمه زلیکانی/ مرجع: گاردین