حمید آقانوری طی یادداشتی به وضعیت گذشته جهاد سازندگی و الزامات حال این نهاد پرداخت. تلخیصی از یادداشت او در ادامه آمده است: من اعلام میکنم ما این سیستم اداری و بروکراسی حاکم بر کشور را قبول نداریم. این نظام بروکراسی و دیوانسالاری ضدانقلاب است؛ نه آدمهایش، خود سیستم. چون برای حل مشکلات مردم بنا نشده است. برای حاکمیت غرب و استبداد بر کشور طراحی شده است... کار اصلی در این مملکت واژگون کردن کل این سیستم است. (شهید بهشتی سخنرانی در جمع مردم شهر ری ۱۳۵۸) این جمله را یکبار دیگر بخوانید؛ از نظر شهید بهشتی کار اصلی انقلاب در حیطه حکومتداری در این مملکت واژگون کردن سیستم بروکراسی و جایگزینی یک نظم جدید بوده است.
برای اینکه خیالتان راحت بشود که این تنها یک جمله هیجانی در یک خطابه انقلابی نیست میتوانیم به مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی و فصل قوه مجریه مراجعه کنیم: «قوه مجریه به دلیل اهمیت ویژهای که در رابطه با اجرای احکام و مقررات اسلامی به منظور رسیدن به روابط و مناسبات عادلانه حاکم بر جامعه دارد و همچنین ضرورتی که این مسئله حیاتی در زمینهسازی وصول به هدف نهایی حیات خواهد داشت باید راهگشای ایجاد جامعه اسلامی باشد. نتیجتاً محصور شدن در هر نوع نظام دست و پا گیر پیچیده که وصول به این هدف را کُند یا خدشهدار کند از دیدگاه اسلامی نفی خواهد شد. بدین جهت نظام بروکراسی که زائیده و حاصل حاکمیتهای طاغوتی است به شدت طرد خواهد شد تا نظام اجرایی با کارایی بیشتر و سرعت افزونتر در اجرای تعهدات اداری به وجود آید.» تکرار کنیم نظام بروکراتیک از جلوههای حاکمیت طاغوت است و باید به شدت نفی شود.
نظام اجرایی جدیدی که جای نظام بروکراتیک قبلی را میگیرد، مبتنی بر یک عقلانیت جدید است. نکته مهم در فهم این نظم جدید «نگاه خمینی» است. در نگاه خمینی حتی در روز ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ هنوز انقلاب پیروز نشده و فقط دست اجانب و حکام خائن کوتاه شده است (همان چیزی که ما به عنوان کل انقلاب اسلامی میشناسیم!) پس مردم هنوز باید در صحنه باشند. دیدارهای ماههای اول ورود امام پر است از تقاضای امام و تأکید بر ناتمام بودن انقلاب و ضرورت در صحنه بودن مردم. یکی از نیازهای جدید انقلاب سازندگی است و جهاد سازندگی در پاسخ به همین نیاز شکل میگیرد.
این عقلانیت جدید به صورت طبیعی نیاز به نهادهای جدیدی دارد که باید در تعامل امام و مردم ساخته شوند. در این نهادها دوگانه امام و امت حاکم است. امام فرمان داده است و امت به میدان میآید. اما دوگانه بروکراسی در چارچوب دولت و ملت است. سازندگی کار دولت است و ملت شهروند است و از آن اطاعت میکند و نهایتاً مشارکت دارد. در دوگانه امام و امت اساساً بدنه محرکه جامعه مردمند و مرکز تنظیمگر امام است.
ایده انقلاب اداری شهید بهشتی هم در این چارچوب تعریف میشد. اول باید فضاهایی خارج از نهادهای اداری با هویت انقلابی تشکیل شود و پس از آنکه این فضاها نظام درونی خود را بر اساس مطلوبیتهای انقلابی شکل دادند و حالت نهادی گرفتند آنگاه این نظم انقلابی بر سایر ادارات حاکم شود. این دیدگاه مبنای تشکیل نهادهای انقلابی بودند که با طلوع انقلاب متولد شدند. جهاد سازندگی، سپاه پاسداران، کمیتههای انقلاب اسلامی، دادگاههای انقلاب، هیئتهای هفت نفره زمین، بنیاد شهید، بنیاد مستضعفان و جانبازان، نهضت سواد آموزی، کمیته امداد امام خمینی، بسیج مستضعفان، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و...
در مقابل این نگاه امام، دولت موقت بازرگان بود. دولت موقت در همان روزهای اول از مردم میخواست از خیابان به خانه برگردند تا دولت بازسازی را شروع کند. دعوایی که بعدها ادامه یافت و دولت موقت نهادهای انقلابی را مزاحمانی میدانست که یک بینظمی و حالت «دولت در دولت» درست کرده بودند. تمایل این بود که اگر قرار نهاد جدیدی باشد ارگانی از دولت باشد نه نهادی انقلابی!
اتفاقی که در سالهای میانه دهه ۶۰ میافتد کاملاً بر عکس آن چیزی است که انقلاب اسلامی دنبال میکرد. سال ۱۳۶۰ از این جهت سالی کلیدی است. آنچه از میانه دهه ۶۰ شاهد آن هستیم تاریخ نزاع رهبران انقلاب با جریان مومن به بروکراسی است که بخشی از آن در دل نیروهای انقلابی هم جای گرفته بود.