استاد صلاحالدین سلجوقی واقعاً یک علامه است و بسیاری این شاعر را علامه خطاب میکردند.
به گزارش «جوان» نشست ماهانه شاعران پارسی زبان با عنوان «ضیافت همزبانی» با معرفی کتاب «نقد بیدل» اثر صلاحالدین سلجوقی، با حضور جمعی از شاعران پارسی زبان ایرانی، افغانستانی و پاکستانی به همت نهاد کتابخانههای عمومی کشور برگزار شد.
آشنایی با شخصیت و فعالیتهای بیدل
در این برنامه علیرضا قزوه شاعر شناخته شده کشور در ارتباطی تصویری گفت: «استاد صلاحالدین سلجوقی واقعاً یک علامه است و بسیاری این شاعر را علامه خطاب میکردند. ایشان در ۱۲۷۴ چشم به جهان گشود؛ این یعنی دقیقاً همسن بودن با نیما، جمالزاده، علی دشتی و استاد نفیسی. اما تفکرات او از جهت کارهای فرهنگی، جهانشمول بودن و جامعیتی که دارد بیشتر به سعید نفیسی نزدیک است.»
این شاعر و پژوهشگر افزود: «صلاح الدین سلجوقی اهل مبارزه و یک منتقد اجتماعی بوده که مدتی را در زندان گذرانده و در دوره محمد نادر شاه مدیر مطبوعات وزارت خارجه میشود، بعد قنسول افغانستان در بمبئی و در ادامه به عنوان جنرال قنسول افغانستان در دهلی تقبل مسئولیت میکند و دقیقاً همین جاست که آشنایی و رفاقتش با بیدل و قبر بیدل بیشتر و بیشتر میشود. اما در سال ۱۳۲۷ کارهای حکومتی را کنار میگذارد و نماینده مردم هرات در مجلس میشود. اما در سال ۱۳۳۳ سفیر افغانستان در قاهره میشود و دوره درخشش و پختگی آثار علمی و ادبی او در همین دوره شکل میگیرد.»
وی تصریح کرد: «صلاح الدین سلجوقی با چنین پشتوانهای و به عنوان یک حافظ شناس و مولانا شناس، درباره بیدل قلم میزند و نگاه منصفانهای درباره بیدل ارائه میدهد. البته این بدان معنا نیست که کاستیهایی نداشته باشد، اما «نقد بیدل» فضل تقدم دارد و اگرچه کاری که ایشان کرده در آن دوره در ایران و سایر نقاط جهان برجسته نیست، اما بعدها میبینیم که شاعرانی مثل سهراب سپهری، علی معلم و مشفق بیدل را مورد توجه خود قرار میدهند و به نوعی خود را وامدار او میدانند.»
بیدل، علامهای متعلق به همه بشریت
قزوه در ادامه به نکتهای از کتاب صلاح الدین سلجوقی اشاره کرد و گفت: «با همه احترامی که به «نقد بیدل» دارم در مورد مطالبی که به قبر بیدل و تعلق ایشان آمده نقد دارم، چراکه بر اساس سندهای محکمی که ارائه میکنم این نقل نمیتواند نقلی علمی باشد. یکی از محکمترین سندها در این زمینه بررسی آثار بیدل شناسان امروز و بیدل شناسان دیروز است. ما در بیدل شناسی امروز بزرگتر از آقای ارسلان الظفر در هندوستان نداریم. او به کتابی به نام «مرآت واردات» متعلق به شاه محمد وارد طهرانی اشاره کرده است. فردی که خودش شاعر است که در بخشی از این کتاب دو جلدی درباره بیدل میگوید.»
این پژوهشگر در این باره توضیح داد: «آنجا اشاره شده که در دوره بیخانمانی دوم بیدل در دهلی شش ماه در خانه محمد شاه وارد تهرانی و پدرش زندگی میکند. در این شش ماه به نقل از خود بیدل آمده که محمد وارد در «مرآت واردات» آورده که آنچه که بیدل بارها تکرار کرد این بود که نسب او به شاه منصور پادشاه فارس میرسد و زمانی که امیر تیمور به فارس حمله میکند و شاه منصور را میکشد، فرزندان او را با خودش به بخارا میبرد و دو یا سه نسل از آنها در محله بخارا ت بودهاند که بعد از آن به کابل و سپس به هند میروند.»
علیرضا قزوه تأکید کرد: «من در اینجا قصد ندارم بیدل را ایرانی قلمداد کنم، چراکه خود شاه منصور ایلخانی است و ایلخانیها مغول هستند، ولی نکتهای که وجود دارد این است که سرزمین پارسی زبانان پارس هم در شکل دادن این شخصیت بزرگ سهم دارد، موضوعی که در تذکرههای دیگری مانند «شام غریبان» نیز اشاره شده است. واقعیت این است که بخش عمدهای از پیکر بیدل در دهلی مانده و اینکه در برخی منابع آمده که استخوانهای او به کابل برده شده که بعید به نظر میرسد چنین باشد، نباید بگوییم که او متعلق به یک کشور خاص بوده است. بیدل متعلق به مردم مغول است، ولی صد هزار بیت اگر شعر دارد همه آنها فارسی است، اما در نهایت بیدل متعلق به تمام بشریت است، همانگونه که مولانا و حافظ.»
بیدل متعلق به همه پارسی زبانان جهان است
محمدکاظم کاظمی، شاعر و نویسنده افغانستانی نیز در ادامه در ارتباطی تصویری درباره کتاب «نقد بیدل» گفت: «علامه صلاحالدین سلجوقی بیش از آنکه یک ادیب باشد، یک پژوهشگر و محقق حوزه علوم معرفتی دینی و علوم اسلامی بوده است و البته آشنایی بسیاری با حکمت یونان داشته و برخی آثار حکمت یونان از جمله آثاری، چون «اخلاق نیکوماخوس» ارسطو را ترجمه کرده و در مجموع فردی بوده که حوزه مطالعات علم اخلاق و عرفان اسلامی را بارور کرده است و کتاب «نقد بیدل» را هم ما باید از این منظر بیشتر ببینیم.»
وی افزود: «علاقه اصلی صلاحالدین سلجوقی حوزه فکری بیدل است. خوشبختانه همه کتاب صلاحالدین سلجوقی که بیشتر اینها در دهههای ۲۰، ۳۰ و ۴۰ در افغانستان چاپ شده و دیگر فرصت چاپ نیافته بود، در سالهای اخیر منتشر شده و به تجدید چاپ رسیده است؛ برخی از آنها در دهه ۸۰ و برخی از آن در ماههای اخیر و برخی نیز در این ایام زیر چاپ است و این اتفاقی تاریخی است که آقای شریعتی در انتشارات عرفان آن را رقم زدهاند. حدود ۱۰ عنوان از کتابهای علامه صلاحالدین سلجوقی را که برخی از آنها تألیف، تألیف ترجمه و برخی در حوزههای مختلف است با ویرایش جدیدی منتشر کرده است. از نظر ما بیدل شاعر بزرگ زبان فارسی است.»
محمد ابراهیم شریعتی ناشر کتاب «نقد بیدل» نیز در ادامه این مراسم درباره فعالیتهای خود توضیح داد: «روزی که من کار نشر را شروع کردم نمیدانستم آنقدر سخت جانم و نمیدانستم که میتوانم تا این روزها در دنیای کتاب باشم و بتوانم کتاب نشر کنم. من کتابهای مهم فارسی را که در این ۱۲۰ سال تاریخ چاپ و نشر در افغانستان چاپ شده بود، در ایران چاپ کردم، ولی همیشه فکر میکردم فصلالخطابی باید برای این کار داشته باشم و روزی که تصمیم گرفتم آثار علامه صلاحالدین سلجوقی را چاپ کنم، گفتم شاید این پایان کار من باشد.»
این فعال فرهنگی افزود: «از میان کتابهای آقای سلجوقی ابتدا کتاب «نقد بیدل» را کار کردم، چراکه در ایران خیلی مورد توجه و علاقه بود؛ پس از مدتی تصمیم گرفتم کتابی از ایشان در حوزه اخلاق چاپ کنم. از آنجا که من در حوزه علمیه درس خواندم و تحصیلات آکادمیک ندارم، پای درس اخلاق متوجه شدم که اهمیت اخلاق میتواند مقدم بر دین باشد و یک آدم اخلاقی میتواند مهمتر از یک آدم دینی باشد.»
شریعتی تأکید کرد: «هویت من با زبان فارسی تعریف میشود و اگر این زبان و این فرهنگ و تمدن نباشد، من هیچ چیزی ندارم که در این جهان عرضه کنم. امیدوارم دوستان ایرانی با خواندن کتاب «نقد بیدل» دید و تصورشان نسبت به افغانستان تغییر کند و جایگاه زبان فارسی در افغانستان برای این عزیزان بیشتر روشن شود؛ اینکه در نیم قرن اخیر چه جایگاهی داشته که در این سالها دچار پریشان حالی شده است.»