کد خبر: 1062689
تاریخ انتشار: ۲۸ شهريور ۱۴۰۰ - ۲۱:۳۱
با ریخت‌و‌پاش آنچنانی، تو می‌مانی و بدهکاری!
برخی افراد هستند که ریخت‌و‌پاش را کلاس می‌دانند و اقدام به برگزاری میزبانی‌ها، مهمانی‌ها، جشن‌های عروسی و تولد‌هایی پر از تجملات می‌کنند. یکی نیست بگوید بعد از تعریف و تمجید‌های دیگران از این سبک و سیاق مراسم‌ها و بریز و بپاش‌های آنچنانی، تنها شما می‌مانی و کلی قرض و قسط و بدهکاری! البته بسیاری از این افراد هرگز درد فقرا را درک نمی‌کنند. همچون سیری که از گرسنه خبر ندارد و سواره‌ای که از پیاده.
بهنام صدقی

برخی افراد هستند که ریخت‌و‌پاش را کلاس می‌دانند و اقدام به برگزاری میزبانی‌ها، مهمانی‌ها، جشن‌های عروسی و تولد‌هایی پر از تجملات می‌کنند. یکی نیست بگوید بعد از تعریف و تمجید‌های دیگران از این سبک و سیاق مراسم‌ها و بریز و بپاش‌های آنچنانی، تنها شما می‌مانی و کلی قرض و قسط و بدهکاری! البته بسیاری از این افراد هرگز درد فقرا را درک نمی‌کنند. همچون سیری که از گرسنه خبر ندارد و سواره‌ای که از پیاده. کسی که به دنبال ساده‌زیستی در زندگی و زیست ساده باشد، بهتر می‌تواند درد نیازمندان را بفهمد. ساده‌زیستی در عین دارندگی هنر است. اگر بخواهیم روحیه ساده زیستی در وجودمان به وجود بیاید، کافی است سری به بعضی از زندگی‌ها بزنیم. زندگی آنانی که از این دنیا چه بسا لقمه نانی و گوشه‌ای از اتاقی را انتخاب کرده و در غفلت بعضی از انسان‌ها زندگی را سپری می‌کنند. آیا وجدان هر انسانی می‌تواند این را قبول کند که به دنبال زینت دادن یا بالا بردن سطح زندگی خودشان مسابقه تجمل به راه انداخته، اما از همسایه کنار خودش یا محله خودش غافل بماند؟

اگر می‌خواستم، می‌توانستم...
در ایام خلافت حضرت علی (ع) در کوفه به آن حضرت خبر رسید که «عثمان ابن حنیف»، فرماندار ایشان در بصره، در سفره ثروتمند شهر حاضر شده است. امام (ع) با شنیدن این خبر، نامه‌ای به فرماندار خود می‌نویسند که قسمتی از آن نامه این است: اگر می‌خواستم، می‌توانستم از عسل خالص و مغز گندم و بافته ابریشم برای خود خوراک و پوشاک تهیه کنم، اما هرگز هوا و هوس بر من چیره نخواهد شد و حرص و طمع مرا به گزیدن خوراک‌ها نخواهد کشید. در حالی که ممکن است در سرزمین حجاز یا یمامه، کسی باشد که حسرت گرده نانی برد یا هرگز شکمی سیر نخورد. آیا من سیر بخوابم و پیرامونم شکم‌هایی باشد که از گرسنگی به پشت دوخته و جگر‌هایی که سوخته؟
ساده‌زیستی یعنی گذشت در عین دارایی
برخی تصور می‌کنند ساده‌زیستی یعنی فقیرشدن و نادارا شدن. در حالی که فقر و نداری به عنان یک آسیب برای زندگی بوده و باید جلوی آن را گرفت. ساده‌زیستی یعنی انسان از دارایی خود درست استفاده و زندگی را با امکانات عادی مدیریت و بقیه آن را در مسیر بهتری به مصرف برساند. هر انسان آگاهی وقتی ببیند شخصی از دارایی خود برای رفاه دیگران می‌گذرد و به زندگی ساده روزگار می‌گذراند، او را ستایش می‌کنند. اگر زندگی را با امکانات ساده و بدون تجملات سپری کنیم، بسیاری از جوانانی که در انتظار تشکیل یک زندگی با امکانات زیاد هستند، زندگی را با همان چیزی که دارند شروع کرده و از الگو‌های ساده‌زیستی نیز بهره می‌برند.
ساده‌زیستی و مدیریت مصرف
خوب است نگاهی به ریخت و پاش‌هایی که در مراسم‌های شادی و حتی متأسفانه در برخی مراسم‌های ترحیم داشته باشیم. باقیمانده غذا‌هایی که چه بسا می‌توان آن را برای افرادی حفظ کرد در سطل زباله رفته و اسراف و ریخت و پاش انسان‌ها را به تجمل‌گرایی می‌کشاند. ملزم‌شدن بعضی خانواده‌ها برای گرفتن مراسم‌های مختلف، آن هم با تشریفات خاص مثل جشن تولد‌ها یا مناسبت‌های مختلفی مثل شب یلدا، ایام نوروز و... زندگی برخی افراد را در مسیر مصارف غیرضروری پیش برده و عادت و رسم زندگی‌های آنان شده است. چه خوب است تجدیدنظری در کیفیت برگزاری مجالس شادی و غم شود تا جامعه به سوی ساده‌زیستی سوق پیدا کند. صدا و سیما برای ساخت فیلم‌هایی یا مطالب مفید در غالب‌های هنری در این زمینه یا با بهره‌گیری از سخنرانان و تریبون‌های مختلف می‌تواند این روحیه را ترویج داده و به عنوان یک گفتمان برای عملی کردن آن در جامعه نقش ایفا کند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار