روزنامه اعتماد به قلم عباس عبدی ابتدا از ظلمی که به روحانی شده، نوشته و بعد ویژگیهایی را در خصوص روحانی به کار برده که به نظر میرسد مواردی که در بخش اول گفته، نه ظلم در حق روحانی، بلکه آن چیزی بوده که او استحقاقش را داشته است!
عبدی در بخش اول مطلبش مینویسد: «اول، ظلمی است که به او شد. در تاریخ جدید ایران سراغ ندارم یک نفر مسئول که از مردم هم رأی گرفته باشد تا این حد تحت فشار و توهین و چوب گذاشتن لای چرخش باشد. البته در اجرای این مشکل خود او هم بیتقصیر نیست و به عنوان یک سیاستمدار باید رفتار بهتری میداشت که در ادامه خواهم نوشت. با این حال روحانی تحت فشار و حتی توهین و کارشکنی شدید نهادهای دیگر بود و این در جهان هم بیسابقه است. بزرگترین دستاورد دولت او برجام بود و همان هم به پاشنه آشیل روحانی تبدیل شد.»
و بعد در مورد روحانی مینویسد: «عصبانی میشد، غرور زیادی داشت، مخالفانش را تحقیر میکرد، دافعه داشت و فاقد جاذبه بود، زیردستان و همکارانش را کمتر تحویل میگرفت. ادبیات تند و بعضاً ناروا در عرصه عمومی داشت، قادر به جلب حس همدلی و همراهی مردم نبود، در یک کلام فاقد محبوبیت لازم برای سیاستورزی بود... روحانی نه رابطه خوبی با مردم و حامیانش داشت، نه رابطه خوبی با کارگزارانش و نه رابطه خوبی با ساخت قدرت و مخالفانش. حتی در برخورد با خارج نیز بعضاً دچار اشتباهات جدی میشد. رفتارش با چین یا گفتارش علیه ترامپ از این نمونه است.» جالب آنکه عبدی وقتی نکات منفی روحانی را مینویسد هم حاضر به انتقادی حتی کوچک و گذرا به اصلاحطلبان برای حمایت از چنین فردی نمیشود و او را منتسب به جمهوری اسلامی و اصولگرایان میداند: «او یک سیاستمدار کلاسیک جمهوری اسلامی ایران بود که از دل مردم بالا نیامده بود، بلکه از درون ساخت قدرت اصولگرایی رشد کرده بود.» باشد، او در میان اصولگرایان رشد کرد، اما اصولگرایان که او را رئیسجمهور نکردند، اصلاحطلبان حامیاش شدند و او را بر سر کار آوردند. چرا اکنون به اصولگرایان نسبت داده میشود؟ اگر روحانی مظلوم بود و نگذاشتند کار کند، افتخاراتش سهم همان حامیان اصلاحطلب باشد. عبدی در پایان هم پیشبینی کرده که دولت رئیسی چنان بد عمل خواهد کرد که «روحانی را به نوستالژی مردم ایران تبدیل خواهد کرد.» البته یحتمل امید عبدی به عملیات روانی رسانههای اصلاحطلب برای تخریب رئیسی است که بتوانند رئیسی را ناکارآمد و روحانی را با کفایت نشان دهند.