کد خبر: 1052789
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۰:۲۰
محال است روزگار انسان‌های بزرگ را از یاد ببرد و بزرگی‌شان را پیش‌روی آدم‌ها نیاورد. بزرگمردان تاریخ همواره به دور از ادعا و در چشم آمدن کارهایشان را انجام می‌دادند و این گذشت ایام است که این بزرگی را به آدم‌ها نشان می‌دهد. شهید مصطفی چمران یکی از همین انسان‌های بزرگی بود که هیچ چیزی را در دنیا برای خودش نخواست و جز در راه خدا و بندگانش حرکت نکرد. تاریخ باید ده‌ها سال صبر کند تا شاید دوباره چنین انسانی را با چنین ویژگی‌هایی به خود ببیند.
آرمان شریف

محال است روزگار انسان‌های بزرگ را از یاد ببرد و بزرگی‌شان را پیش‌روی آدم‌ها نیاورد. بزرگمردان تاریخ همواره به دور از ادعا و در چشم آمدن کارهایشان را انجام می‌دادند و این گذشت ایام است که این بزرگی را به آدم‌ها نشان می‌دهد. شهید مصطفی چمران یکی از همین انسان‌های بزرگی بود که هیچ چیزی را در دنیا برای خودش نخواست و جز در راه خدا و بندگانش حرکت نکرد. تاریخ باید ده‌ها سال صبر کند تا شاید دوباره چنین انسانی را با چنین ویژگی‌هایی به خود ببیند.

شهید مصطفی چمران با آن سیمای محزون و چشم‌های غمبار دنیایی حرف با آدم‌ها دارد. او با شیوه زندگی‌اش، سبک دیگری از زیستن را یاد انسان‌ها داد. او الگویی زیبا برای همه کسانی شد که با تعهد، تخصص و ایمان به دنبال انجام وظیفه هستند و جز خدایی زیستن چیز دیگری نمی‌خواهند.
در زمانه‌ای که آدم‌ها هر چه بیشتر منفعت‌گرا می‌شوند دکتر چمران از همه چیز خودش برای دیگران می‌گذشت. او از تحصیل در امریکا و همسر و فرزندانش گذشت تا در سخت‌ترین جبهه‌ها کنار مظلومان باشد. او به نیکی دریافته بود که پول، مقام و شهرت در این دنیا سرابی بیش نیست و برای جاودانه شدن باید به دل سختی‌ها زد و از درون مشکلات انسانی کامل شد.
همانطور که خودش در یکی از نیایش‌هایش پیش از شهادت اینچنین زیبا می‌نویسد: «درد دل آدمی را بیدار می‌کند، روح را صفا می‌دهد، غرور و خود‌خواهی را نابود می‌کند. نخوت و فراموشی را از بین می‌برد، انسان را متوجه وجود خود می‌کند. انسان گاهی خود را فراموش می‌کند، فراموش می‌کند که بدن دارد، بدنی ضعیف و ناتوان که در مقابل عالم و زمان کوچک و ناچیز و آسیب‌پذیر است، فراموش می‌کند که همیشگی نیست و چند صباحی بیشتر نمی‌پاید، فراموش می‌کند که جسم مادی او نمی‌تواند با روح او هم پرواز شود، لذا این انسان احساس ابدیت و مطلقیت و غرور و قدرت می‌کند، سرمست پیروزی و اوج آمال و آرزو‌های دور و دراز خود، بی‌خبر از حقیقت تلخ و واقعیت‌های عینی وجود، به پیش می‌تازد و از هیچ ظلم و ستمی روگردان نمی‌شود.»
دکتر چمران نه تنها یک فرمانده بلکه بیشتر عارفی بود که لباس چریکی به تن کرده و برای احقاق حقوق مظلومان می‌جنگید. نیایش‌های عارفانه‌اش مضامینی پربار از تفکرات و درد دل‌های یک انسان آگاه و بیدار دارد. دکتر چمران چه آن زمان که در کنار یتیمان لبنانی برایشان پدری می‌کرد و چه وقتی در جبهه‌ها با دشمنان می‌جنگید، در هر حالتی همواره خدا و رضایش مقابل دیدگانش بود.
شهید چمران دنیا را سه طلاقه کرده بود و باکی از شهادت و ایثار جانش در راه خدا نداشت. چمران دنیا را جز برای جهاد و شهادت در راه خدا نمی‌خواست. شهادت برای او همانند امیرالمؤمنین (ع) شبیه رستگاری بود. فرمانده بزرگ جبهه‌ها وابستگی مادی به دنیا نداشت و روحش را از مدت‌ها پیش آماده دیدار معبود کرده بود. چنین زیستنی و چنین دیداری زیباترین شکل ممکن را برای بندگان دارد.
هنگامی که در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ وقتی شهید چمران در دهلاویه شربت شهادت را نوش کرد و به دیار ملکوتیان و نزد خدای خویش پرواز کرد ندای پروردگار را لبیک گفت: «ارجعی الی ربک راضیه مرضیه». این بزرگمرد در نیایشی عارفانه گفته بود: «ای حیات با تو وداع می‌کنم با همه زیبایی‌هایت، با همه مظاهر جلال و جبروت، با همه کوه‌ها و آسمان‌ها و دریا‌ها و صحراها، با همه وجود وداع می‌کنم.
با قلبی سوزان و غم آلود به سوی خدای خود می‌روم و از همه چیز چشم می‌پوشم. خدایا تو را شکر می‌کنم که باب شهادت را به روی بندگان خالصت گشوده‌ای تا هنگامی که همه راه‌ها بسته است و هیچ راهی جز ذلت و خفت و نکبت باقی نمانده است، می‌توان دست به این باب شهادت زد و پیروزمند و پر افتخار به وصل خدایی رسید.»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار