به گزارش جوان، چندي قبل به مأموران پليس تهران خبر رسيد دختر و پسر جواني مرد تاجري را ربوده و پس از سرقت ميلياردي وي را زخمي و كنار بزرگراهي رها كردهاند، اما راننده عبوري او را به بيمارستان رسانده و جانش را نجات داده است.
بررسيهاي مأموران پليس نشان داد اين حادثه يك هفته قبل اتفاق افتاده كه شاكي به خاطر ترس از آدمربايان در بيمارستان به دروغ گفته تصادف كردهاست، اما وقتي آدمربايان دوباره براي اخاذي ميلياردي به سراغش او ميآيند و او را تهديد ميكنند كه فيلم سياه او را در فضاي مجازي منتشر ميكنند، از مأموران پليس براي دستگيري آدمربايان اخاذ درخواست كمك ميكند.
آشنايي در اينستاگرام
مرد جوان در توضيح ماجرا به مأموران گفت: من تاجر فرش هستم و وضع مالي خوبي هم دارم. يكماه قبل با دختر تحصيلكردهاي ازدواج كردم و الان هم زندگي خيلي خوبي دارم اما قبل از آن با دختر جواني به نام ستاره رابطه دوستي داشتم و قرار بود با او ازدواج كنم، وقتي ديدم او مرا فريب داده رابطهام را با او قطع كردم كه اين بلا سرم آمد. وي ادامه داد: يكسال قبل در اينستاگرام با ستاره آشنا شدم. او ادعا كرد كه تحصيلكرده و مهندس است و خانوادهاي اصل و نسب داري دارد و من هم حرفهاي او را باور كردم و پيشنهاد ازدواج دادم و قرار بود همراه خانوادهام به خواستگارياش بروم. چند روز مانده به مراسم خواستگاري متوجه شدم او به خاطر درگيري خانوادگي دستگير شده و با حكم قضايي به زندان افتادهاست و آن روز بود كه راز ستاره پيش من فاش شد و فهميدم او نه تنها دختر تحصيلكردهاي نيست بلكه خانوادهاش هم وضعيت خوبي ندارند و همه حرفهايي كه به من زده دروغ بوده و قصد داشته مرا فريب دهد و اموالم را بالا بكشد.
آدم ربايي ميلياردي
پس از اين رابطهام را با ستاره قطع كردم و به او گفتم كه دستش پيش من رو شده و ديگر دوست ندارم او را ببينم. بههر حال مدتي گذشت و من هم يك ماه قبل با دختر يكي از آشنايانمان ازدواج كردم و فكر ميكردم ستاره هم پس از آزادي از زندان به دنبال بخت خود ميرود و خبر نداشتم كه او كينه به دل گرفته و قصد دارد با آدمربايي از من انتقام بگيرد. قرار بود به زودي براي معاملهاي به دوبي بروم و به همين سبب روز حادثه براي خريد دلار و درهم به صرافي در مركز تهران رفتهبودم و پس از خريد داخل خيابان درخواست تاكسي اينترنتي دادم كه لحظاتي بعد خودروي پژويي كه رانندهاش مرد جواني بود جلوی پايم توقف كرد. وقتي از او سؤال كردم كه تاكسي اينترنتي هستي با سرش اشاره كرد و من هم سوار شدم و راننده شروع به حركت كرد.
راننده پس از طي مسافتي تغيير مسير داد كه به او شك كردم و خواستم توقف كند. راننده توقف كرد و چاقويي به پهلويم گذاشت و مرا تهديد به مرگ كرد و لحظهاي بعد هم ستاره كه در صندوق عقب خودرو پنهان شده بود بيرون آمد و كنارم نشست. همان لحظه فهميدم كه در تله ستاره گرفتار شدهام و او قصد انتقام دارد. به همين خاطر با التماس از آنها خواستم مرا رها كنند و حتي حاضر شدم همه دلارها و دينارها را كه حدود 2ميليارد تومان ارزش داشت به آنها بدهم و مرا رها كنند اما فايدهاي نداشت و راننده به راه افتاد تا اينكه در حاشيه شهر توقف كرد. ستاره و همدستش ابتدا از من فيلم سياه تهيه كردند و بعد مرا به شدت كتك زدند و حتي با چاقو هم بدن مرا به شدت زخمي كردند و پس از سرقت پولهاي خارجيام، زنجير طلا، گوشي همراهم و حتي حلقه ازدواجم مرا رها كردند و از محل گريختند. آنها تهديد كردند اگر شكايت كنم فيلم سياهي كه از من تهيه كردند در فضاي مجازي پخش ميكنند و من هم از ترس آبرويم وقتي راننده عبوري مرا به بيمارستان رساند به دروغ گفتم تصادف كردهام اما اين پايان ماجراي آدمربايي نبود.
وي ادامه داد: يك هفته پس از آدم ربايي همدست ستاره با من تماس گرفت و درخواست يكميليارد تومان پول كرد. مرد جوان به من گفت اگر به خواستهاش عمل نكنم فيلم سياهي كه از من تهيه كرده براي همسرم ميفرستد. وقتي ديدم كه آنها با اين شيوه قصد اخاذي سريالي دارند تصميم گرفتم از آنها شكايت كنم.
خواننده زير زميني
با شكايت مرد تاجر پرونده براي رسيدگي به دستور داديار شعبه چهارم دادسراي ويژه سرقت در اختيار تيمي از كارآگاهان پليسآگاهي قرار گرفت.
مأموران پليس در نخستين گام همدست ستاره را به نام سهيل شناسايي كردند. بررسيها نشان داد سهيل خواننده زير زميني است كه مدتي قبل در يك مجلس عروسي با ستاره آشنا شده است. بدين ترتيب مأموران سهيل را بازداشت و به اداره پليس منتقل كردند.
وي در باجوييها با اعتراف به جرمش ادعا كرد كه ستاره به او هم ركب زده است.
وي گفت: من خواننده هستم و در مجالس عروسي ترانه ميخوانم. مدتي قبل با ستاره آشنا شدم كه به من گفت مرد تاجري به او خيانت كرده است. او گفت مرد تاجر به بهانه ازدواج به او تجاوز و بعد هم او را رها كرده است و به همين خاطر قصد انتقام دارد. ستاره پيشنهاد داد او را برباييم و اموالش را سرقت كنيم. ابتدا مخالفت كردم اما وقتي ديدم مرد تاجر قصد خريد ميلياردي دارد قبول كردم و روز حادثه همراه ستاره او را ربوديم. قرار بود ستاره دلارها و درهمها و طلاهاي سرقتی را بفروشد و سهم مرا هم بدهد، اما او به من ركب زد و پس از آدمربايي ناگهان غيبش زد. من كه فكر كردم در اين بازي هيچ چيزي گيرم نيامده است تصميم گرفتم از شاكي اخاذي كنم و او را تهديد كردم كه فيلم سياهش را منتشر ميكنم در صورتي كه فيلم در اختيار ستاره بود.
دستگيري دختر
با اعتراف متهم، مأموران پليس خيلي زود مخفيگاه ستاره را شناسايي و وي را بازداشت كردند. وي در بازجوييها به آدمربايي اعتراف كرد و گفت: وقتي با سامان در اينستاگرام آشنا شدم او به من پيشنهاد ازدواج داد و من هم خيلي خوشحال بودم كه زن تاجري ميشوم تا اينكه من در جريان تقسيم ارثيه با يكي از بستگانم درگير شدم و به زندان افتادم كه سامان متوجه موضوع شد. پس از اين هر چقدر با تلفن او تماس ميگرفتم جواب نميداد و گاهي هم به من فحاشي ميكرد و ميگفت خانواده من همسطح خانواده او نيستند و به اين بهانه زير قولش زد كه از او كينه به دل گرفتم. مدتي قبل با سهيل آشنا شدم و به دروغ ادعا كردم كه سامان به من تجاوز كرده و دو نفري نقشه آدمربايي و سرقت اموالش را طراحي و اجرا كرديم.
متهمان در ادامه براي تحقيقات بيشتر در اختيار مأموران پليس قرار گرفتند.