کد خبر: 1040923
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۵:۳۳
گفت و گوی "جوان" با مادر و خواهر شهید "شعبانعلی احمدنیا مرزونی"
شهید "شعبانعلی احمدنیا مرزونی" متولد ۹ دی ماه ۱۳۴۱ و دانش آموز سال آخر دبیرستان بود که به جبهه اعزام شد.
زینب محمودی عالمی

سرویس ایثار و مقاومت جوان‌آنلاین: شهید "شعبانعلی احمدنیا مرزونی" متولد 9 دی ماه 1341 و دانش آموز سال آخر دبیرستان بود که به جبهه اعزام شد. دوم فروردین سال 1361شهد شیرین شهادت چشید وهمانطوری که در خواب برات شهادتش را از امام زمانش گرفته بود در عملیات فتح المبین محور دزفول شوش آسمانی شد.  

ساره خاتون شعبان نژاد، مادر شهید

حاج خانم از خودتان بگویید. چه روش تربیتی را اتخاذ کرده بودند که یک شهید در دامن تان پرورش دادید؟

من پنج فرزند دارم شعبانعلی فرزند اولم بود. اصالتا اهل محل جوادیه بابلسر هستیم. خاندان ما مذهبی بودند. قبل از انقلاب تلویزیون نمی دیدند. تلویزیون آن موقع مثل ماهواره الان بود. در فامیل مان چند شهید داریم. دوخواهرزاده ام نوروز و یزدان علیزاده اهل روستای گنج افروز بابل به شهادت رسیدند و دامادم ضرغام مدانلو شهید است. پسرم دانش آموزسال آخر دبیرستان بود. بار اول از فداییان اسلام به جبهه اعزام شد. بار آخر وقتی می خواست به عملیات فتح المبین برود گفتم پسرم! هر چه حزب الهی به جبهه رفتید. منافقین مشغول درس هستند و بعد از شهادت شما صاحب میز و مسئولیت می شوند! گفت مادر ناراحت نباش. به برادرش که پنج ساله بود اشاره کرد و گفت این برادرم بزرگ می شود و جای ما را پر می کند. من همیشه سعی می کردم بچه ها را با مهر اهل بیت بزرگ کنم. وقتی بچه ها می خوابیدند برای شان قصه های امامان را می گفتم. می گفتم اگر روز عاشورا بودیم به امام حسین (ع) کمک می کردیم. وقتی به شعبانعلی گفتم به جبهه نرو. گفت مگر نگفتید اگر زمان امام حسین(ع) و حضرت زینب(ع) بودید یاری شان می کردید و در مقابل ظلم یزیدیان می ایستادید. با اینکه چهار فرزند دیگر داری مانع جبهه رفتنم می شوی؟! جوابی نداشتم مانع نشدم. همسرم و شوهر دخترم با هم جبهه بودند دامادم شهید شد من مادر شهید وهم مادر زن شهید هستم. پسرم سال 61 شهید شد و دامادم عملیات کربلای پنج سال 65 شهید شد.

موقع شهادت پسرتان چند سال داشتید؟

35 ساله بودم که پسرم شهید شد. کمی بعد دخترم هم در سن نوجوانی همسرش شهید شد. یک دخترسه ساله داشت. بعدا با یکی از بستگان شهید ازدواج کرد و دو فرزند دارد.

از نحوه شهادت پسرتان چه شنیده اید؟

عید سال 61 اعلام کردندعملیات فتح المبین در پیش است. به من الهاماتی شد. دلم شور می زد از نگاه مردم متوجه شدم پسرم شهید شد. خمپاره به پشت سر پسرم اصابت کرد. هم سنگرهایش می گفتند دو روز چیزی نخورده بودیم شعبانعلی گفت به بیرون سنگر می روم تا وضوبگیرم و آب برای خوردن شما می آورم. همرزمانش گفتند نرو! دشمن خمپاره زد تانکر آب ریخت خمپاره به پشت سرش اصابت کرد آب در دستانش مانده بود.

از شهادتش حرفی زده بود؟

شعبانعلی به مستاجرمان گفته بود خواب امام زمان(عج) را دیدم به من گفتند باید به جبهه بروی. اینجا نمان! به دوستش تقی فرجی گفته بود شهید می شوم. خود هم یک شب خواب دیدم خیابان نزدیک خانه مان هستیم شعبانعلی با لباس سفید ایستاده بود. یقه اش را گرفتم گفتم دیگرنمی گذارم به جبهه بروی! از حرف مردم خسته شدم از بس گفتند چرا گذاشتم به جبهه بروی! گفت ناراحت نباش ما همیشه هستیم. اینجا در جبهه ها در گشت هستیم. تو ناراحت نباش. مردم حرفی بزنند عیبی ندارد. رفت و دیگر خوابش را ندیدم.

به نظر شما جوان های امروز هم می توانند مثل جوان های دهه شصت در موقعیتی چون دفاع از کشورمان نقش موثری ایفا کنند؟

الان هم جوانان خیلی خوبند. اگر بگویند جنگ می شود امکان ندارد جوانان در خانه ها بمانند از کشور و دین شان دفاع می کنند. مشکل کشور ما از دولتمردان نالایق است که اهداف اسلام و انقلاب اسلامی یادشان رفت! ما رهبری داریم که فدای دلش شویم مظلوم است. مسئولان باید گوش به فرمان رهبری باشند تا اوضاع مملکت درست شود. شب می خوابیم صبح بیدار می شویم همه چیز گران می شود این چه وضعی است دولتمردان برای کشور درست کردند! قدیم می گفتند صاحب به سر بهتر است یا سوار به سر؟! می گفتند صاحب به سربهتر است!

زمان دفاع مقدس انگار جامعه بهشت بود مردم متحد بودند. دین داری حاکم بود. الان رهبرمان مظلوم است. این کسانی که ترور می کنند اجیر شده آمریکا و اسرائیل هستند که سردار سلیمانی را شهید کردند. شهدا جان شان را دادند این همه زحمت کشیده شد انقلاب حفظ شد. شهدا جان دادند راه کربلا باز شد مملکت را اسلامی کردند. الان مملکت را غرب گدایان چکار کردند! خدا صاحب ما امام زمان را برساند.

معصومه احمدنیا، خواهر شهید:

من متولد 1350 و برادرم متولد 1341 بود. فرزند سوم خانواده هستم. 8 یا 9 ساله بودم که برادرم شهید شد. یادم است برادرم روی ناموس خیلی غیرت داشت با اینکه سن ما کم بود اجازه نمی داد بدون روسری باشیم. آن موقع نفت، روغن و قند کوپنی بود. می گفت سهمیه من را نگیرید. می خواهم شب در اتاق سرد خوابم. بگذارید کسانی که به انقلاب فحاشی می کنند از نعمت این انقلاب سیراب شوند تا به نظام فحاشی نکنند. آن موقع 16 ساله بود و خیلی از خودگذشتگی داشت. همین اخلاق حسنه اش بود که باعث شد مراتب کمال را طی کند و عاقبت به شهات برسد.

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
لیلا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۶:۱۶ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۷
0
0
روحشون شاد .خیلی از جوونامون رفتن ولی کسی قدرشون نمیدونه
خدایا به همه خانواده ها صبر بده بتونن درد فراق عزیزاشون رو تحمل کنن
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار