جامعه ایرانی و کشور ایران، جامعهای خانوادهمحور است. در چنین ساختاری زنان، مردان و فرزندان هر کدام نقش مشخصی دارند و هر کدام از اعضای خانواده در کنار ایفای نقش خود نقش حمایت از سایر اعضا را نیز بازی میکنند. این ایفای نقش حمایتی برای زنان خانواده اعم از مادر، خواهر یا همسر اغلب شکل و شمایل حمایتهای عاطفی را دارد. در مقابل مردان خانواده یعنی پدر، برادر و شوهر در جایگاه حمایتهای اقتصادی و امنیتی قرار میگیرند و به این شکل نظام خانواده قوام مییابد و در چنین ساختاری با نقشآفرینی هر یک از اعضا شاهد برقراری امنیت روانی- عاطفی و امنیتی - اقتصادی هستیم.
با وجود این نمیتوان گفت تمامی خانوادهها از وضعیت و روابط سلامتی برخوردارند و خیلی وقتها حتی در ساختار خانواده محور ایرانی با آسیبهایی مواجه میشویم که این آسیبها موجب به خطر افتادن امنیت روانی- عاطفی و امنیتی - اقتصادی اعضای خود میشوند. بدین مفهوم که گاهی وقتها خانه و خانواده آنچنان که باید و شاید برای زنان خانواده امن نیست و مرد یا مردان خانواده به جای ایفای نقش حمایت امنیتی - اقتصادی، موجب ایجاد احساس ناامنی در همسر، فرزند یا خواهر خود میشوند.
بدیهی است بروز اختلافات، ناامنی و خشونتهای خانگی در کشور از درجات مختلفی برخوردار است و در اغلب موارد حتی در صورت بروز خشونت خانگی در کانون خانواده، اعضای خانواده ترجیح میدهند موضوع را بین خودشان حل کنند.
چنین خانوادههایی با وجود بروز اختلاف و آسیب توانایی بازسازی و ترمیم روابط خود را دارند و حتی همان زنی که ممکن است از طرف شوهرش مورد خشونت قرار گرفته باشد یا خواهری که از برادرش آسیب دیده باشد، دلش نخواهد موضوع را به مراجع قضایی بکشاند و به این موضوع باور داشته باشد که حل مشکل در خارج از محیط خانواده تبعات خاص خودش را دارد و خیلی وقتها نه فقط منجر به رفع اختلافات و مشکلات نمیشود بلکه میتواند این چالشها را تعمیق هم بکند.
با وجود این گاهی اوقات عمق این خشونتها و اختلافات خانوادگی آنچنان زیاد است که عدمورود یک نهاد ثالث و حتی دخالتهای انتظامی و قضایی ممکن است به بروز جنایتی بزرگ منجر شود.
نمونههایی از این چالشها هر از چند گاهی در جامعه اتفاق میافتد و تبعات اجتماعی و خانوادگی نامناسبی دارد. چیزی شبیه ماجرای قتل رومینا اشراقی توسط پدرش که در کنار کشته شدن این دختر نوجوان و از هم پاشیدن خانوادهاش، موجب سوءاستفاده رسانههای معاند شد.
این در حالیست که شاید اگر قانونی برای حمایت از رومینا و رومیناهایی که در گوشه و کنار کشورمان وجود دارند، تصویب و اجرایی میشد، میتوانست از این جنایت جلوگیری کند و چندین قربانی به جامعه تحویل ندهد. در واقع ماجراهایی، چون قتل رومینا یک قربانی ندارد و حتی پدر این نوجوان تالشی هم خود به نوعی قربانی ماجراست؛ بنابراین در کنار نگاه پیشگیرانه و تلاش برای تحکیم بنیان خانواده و آموزش خانوادهها برای داشتن روابطی سلامت و تأکید بر آگاهسازیهای جمعی برای یادگیری روشهای حل اختلاف، لازم است تا برای مواردی از خشونت خانگی که میتواند به بروز عواقب جبرانناپذیر ختم شود هم فکری کرد و قانون و مصوبهای برای اینگونه موارد در نظر گرفت.
تلاشهای ۱۰ ساله برای تصویب قانونی در راستای حمایت از زنان در برابر خشونت در همین راستا صورت گرفته است، اما گاهی تعلل و گاهی آلوده شدن این لایحه با اهداف و اغراض سیاسی موجب شده تا این لایحه تا کنون به ثمر نرسد. حالا، اما این لایحه ظاهراً به ایستگاه آخر رسیده است. هر چند هنوز لایحه «حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت» در مجلس اعلام وصول نشده، اما به نظر میرسد به اندازه کافی مراحل مختلف را گذرانده و از ذرهبین قوه قضائیه و دولت هم عبور کرده است.
با وجود این تغییرات نهایی لایحه طی یک سال گذشته در دولت ممکن است در مواردی نتواند نظر مجلس را با خود همراه کند. حالا باید منتظر اعلام وصول مجلس بود و دید نمایندگان مردم در مجلس یازدهم چه اصلاحات، مواد و تبصرههایی را بر این لایحه خواهند زد و آیا این لایحه بالاخره بعد از ۱۰ سال به قانونی برای حمایت از زنان در مقابل خشونت تبدیل میشود؟!