کد خبر: 1038328
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۳:۳۸
دو زورگیر خشن که شش‌سال قبل پسر دانشجویی را برای سرقت گوشی تلفن همراهش تا پرتگاه مرگ کشانده‌بودند سرانجام با فروش تلفن به دام پلیس افتادند.
سرویس حوادث جوان آنلاین: اسفند‌سال‌۹۳ مرد رهگذری با اورژانس و پلیس تماس گرفت و اعلام کرد پیکر نیمه جان پسر جوانی را کنار خیابانی در شرق تهران در نزدیکی بیمارستانی پیدا کرده است. با اعلام این خبر عوامل اورژانس و مأموران پلیس در محل حاضر شدند و پسر جوان را که با ضربات متعدد چاقو زخمی شده بود برای درمان به بیمارستان منتقل کردند. همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه تیم پزشکی برای نجات پسر ۱۹‌ساله وارد عمل و پس از چند عمل جراحی موفق شدند جان وی را نجات دهند. پسر زخمی پس از بهبودی نسبی در توضیح حادثه خونین به مأموران پلیس گفت: من دانشجو هستم و در یکی از دانشگاه‌های تهران مشغول به تحصیل هستم.

آن روز همراه دوستانم برای مطالعه به کتابخانه رفته بودیم تا اینکه شب کنار خیابان منتظر تاکسی بودم تا به خانه‌مان حوالی حکیمیه بروم که خودروی پرایدی با دو سرنشین کنار من توقف کرد و من پس از گفتن مسیرم سوار خودرو شدم. هنوز مسافت زیادی را طی نکرده بودیم که یکی از آن‌ها چاقویی زیر گلویم گذاشت و تهدید کرد هرچه پول و اموال قیمتی دارم به آن‌ها بدهم، اما من پولی نداشتم و کارت عابر‌بانکم نیز خالی بود که آن‌ها عصبانی شدند و با چاقو مرا زخمی کردند و از من خواستند تا با پدرم تماس بگیرم و به کارتم پول واریز کند. در حالی که خونی بودم با پدرم تماس گرفتم و از او خواستم مبلغی را به کارتم واریز کند و او هم یک‌میلیون و ۵۰۰‌هزار تومان به کارت واریز کرد، اما متوجه نشد که در دام زورگیران گرفتار شده‌ام. پس از این زورگیران خشن دوباره با چاقو چند ضربه‌دیگر زدند و در حالی که نیمه جان بودم مرا از داخل خودرو به پایین پرت کردند و گریختند. زمانی که به هوش آمدم متوجه شدم روی تخت بیمارستان قرار دارم و پزشکان موفق شده‌اند جانم را نجات دهند.

با طرح این شکایت تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی به دستور قاضی رحیم دشتبان، بازپرس دادسرای امور جنایی تهران برای شناسایی و دستگیری سارقان خشن وارد عمل شدند. بررسی‌های مأموران نشان داد زورگیران هیچ ردی از خود باقی نگذاشته‌اند. از سوی دیگر مشخص شد زورگیران برای اینکه شناسایی نشوند گوشی همراه شاکی را نیز استفاده نکرده‌اند.

تحقیقات برای شناسایی و دستگیری زورگیران ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل پس از گذشت شش‌سال از حادثه مأموران پلیس دریافتند فردی به تازگی از گوشی شاکی استفاده می‌کند. بنابراین مأموران مردی را که گوشی شاکی در اختیار او بود بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. وی در بازجویی‌ها گفت که گوشی را از فردی به نام حسام خرید است. تحقیقات مأموران نشان داد حسام سارق سابقه داری است که به تازگی به جرم سرقت لوازم خودرو بازداشت و روانه زندان شده است.

وی پس از انتقال از زندان به پلیس‌آگاهی به زورگیری از پسر دانشجو با همدستی یکی از دوستانش به نام فرشاد در شش‌سال قبل اعتراف کرد. مأموران پلیس پس از اعتراف متهم، همدست وی را که از متهمان سابقه‌دار است بازداشت کردند. دو متهم چند روز قبل مقابل قاضی دشتبان به جرم خود اعتراف کردند و مدعی شدند که شب حادثه برای بدست آوردن پول خوشگذرانی دست به زورگیری خونین زده‌اند.

متهمان در ادامه برای تحقیقات بیشتر و شناسایی شاکیان احتمالی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند.

گفتگو با متهم

حسام سابقه داری؟

بله، هم من و هم فرشاد سابقه داریم. من همیشه به اتهام سرقت لوازم خودرو دستگیر می‌شوم، اما فرشاد علاوه بر سرقت به اتهام اخاذی در پوشش مأمور پلیس هم چند باری دستگیر و روانه زندان شده است.

اما شما شش‌سال قبل در پوشش مسافرکشی زورگیری خشن می‌کردید؟

ما فقط همان یک مورد را زورگیری کردیم و پس از آن سرقت‌های دیگری انجام می‌دادیم.

چرا؟

زورگیری آن شب ماجرا داشت.

چه ماجرایی؟

من آن زمان با خودروام مسافرکشی می‌کردم، اما آن شب فرشاد را سوار خودروام کردم که قرار شد برای خوشگذرانی به رستوران مجللی برویم و تفریح کنیم. ما پول نداشتیم که تصمیم گرفتیم از مسافران زورگیری کنیم. ما چند مسافر سوار و پیاده کردیم که فکرکردیم وضع مالی خوبی ندارند تا اینکه پسر جوانی را سوار کردیم. او از لحظه‌ای که سوار شد با یکی از دوستانش تلفنی حرف می‌زد و مدام از وضع مالی خودش تعریف می‌کرد به طوری که خیال کردیم او پسر پولداری است و تصمیم گرفتیم از او زورگیری کنیم.

چرا او را زخمی کردید؟

او سعی داشت در مقابل ما مقاومت کند و از طرفی هم می‌گفت دانشجو است و پول ندارد که فکر می‌کردیم دروغ می‌گوید به همین خاطر او را با چاقو زخمی کردیم که بترسانیمش و از پدرش برای ما پول بگیرد.

با پول‌های سرقتی چه کار کردید؟

یک شب خوشگذرانی کردیم و تمام شد.

چرا در این مدت گوشی شاکی را استفاده نکردید؟

واقعیتش فکر می‌کردیم شاکی فوت کرده است. چون زمانی که او را زخمی کردیم خون زیادی از بدنش بیرون رفت و بی‌هوش شد. به همین خاطر پیکر نیمه جانش را نزدیک بیمارستانی رها کردیم که احتمال نجات جانش بالا باشد.

به همین خاطر در این مدت گوشی او را روشن نکردیم و نفروختیم، اما چند روز قبل از اینکه‌به اتهام سرقت لوازم خودرو دستگیر شوم فکر کردم پس از گذشت شش‌سال از حادثه آب از آسیاب افتاده و گوشی را به یکی از بچه‌های محلمان فروختم که دستم رو شد.

الان پس از گذشت شش سال از حادثه که دستگیر شده‌ای چه حسی داری؟

از اینکه متوجه شدم پسر دانشجو زنده است خیلی خوشحالم به خاطر اینکه الان جرمم قتل نیست، اما از کارم پشیمانم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار