کد خبر: 1034349
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۳۹۹ - ۲۳:۵۷
شکی نیست که ظهور ترامپ و چهار سال ریاست جمهوری او بر مبنای فضای دوقطبی و شکاف موجود در جامعه امریکا بوده و در این میان، پیامد‌های همه‌گیری ویروس کرونا ابعادی از این فضای دو قطبی را نشان داد که چندان مورد توجه نبوده است. امریکا در عین اینکه بالاترین نرخ مبتلایان و مرگ و میر ناشی از این همه‌گیری را دارد، متحمل بیشترین میزان خسارت اقتصادی ناشی از آن نیز شده است.
سید‌نعمت‌الله عبدالرحیم‌زاده

سرویس بین الملل جوان آنلاین: زمان زیادی تا جابه‌جایی رسمی قدرت در امریکا باقی نمانده است و همچنان که انتظار می‌رفت، اعضای مجمع الکترال ۱۴ دسامبر با اختلاف قابل‌توجه ۳۰۶ رأی در مقابل ۲۳۲ رأی، ریاست‌جمهور جو بایدن را تأیید کرد و مانع راهیابی مجدد دونالد ترامپ به کاخ سفید شد. این رأی‌گیری در حالی بود که تلاش گسترده ترامپ و تیم حقوقی‌اش برای تغییر نتایج انتخابات دست‌کم در ایالت‌های پنسیلوانیا، میشیگان، ویسکانسین و جورجیا به جایی نرسید و حتی سه قاضی که از سوی خود ترامپ برای دیوان عالی معرفی شده بودند، هم علیه او رأی دادند. ترامپ به‌عنوان آخرین تیر ترکش خود در ۲۵ دسامبر از معاونش مایک پنس خواست تا در جلسه مشترک کنگره برای تأیید رسمی رأی مجمع الکترال، نتیجه این رأی‌گیری را تأیید نکند، اما این تیر هم به هدف نخورد، زیرا پنس به بهانه تشریفاتی بودن حضورش در آن جلسه به نوعی از قبول درخواست رئیسش طفره رفت. در هر حال، به نظر می‌رسد که همه چیز برای برگزاری مراسم تحلیف بایدن در ۲۰ ژانویه و ورودش به کاخ سفید آماده شده است، اما این به معنای پیروزی نهایی او بر ترامپ نیست؛ به‌خصوص اگر نگاهی به زیر پوست این جابه‌جایی قدرت انداخته شود.


ناکامی‌ها


اهمیت و حساسیت انتخابات ریاست جمهوری امریکا در روز سوم نوامبر آنقدر بود که چندین و چند انتخابات دیگر این کشور مورد توجه قرار نگیرد؛ به خصوص اینکه اعتراضات ترامپ و کارناوال حقوقی او علیه نتیجه انتخابات به این بی‌توجهی دامن می‌زد. اگر بخواهیم نگاهی به آن انتخابات‌ها داشته باشیم، باید بگوییم که در مجموع، بایدن و همکارانش در حزب دموکرات نتوانستند به پیروزی قاطعی برسند به ویژه اینکه به لحاظ مالی توانسته بودند حمایت قابل‌توجهی کسب کنند، به‌نحوی‌که در مدت سه ماه از ژوئن تا سپتامبر ۵/۱ میلیارد دلار به دست آورده بودند. با این حال، نتایج آن‌ها در دو انتخابات مجلس سنا و نمایندگان امیدوار‌کننده نبود. یک سوم از کرسی‌های مجلس سنا در روز ۳ نوامبر به رأی گذاشته شد و دموکرات‌ها انتظار داشتند که به غیر از مجلس نمایندگان، با پیروزی در این انتخابات اکثریت مجلس سنا را نیز به دست بیاورند تا به وعده خود برای ایجاد موج آبی عمل کرده باشند. این موج به راه نیفتاد؛ هر چند که آن‌ها اکثریت مجلس نمایندگان را برای دو سال دیگر هم حفظ کردند، اما پنج کرسی را در این مجلس از دست دادند. کار آن‌ها در مجلس سنا مشکل‌تر از این شد، زیرا انتظارات برای پس گرفتن دست‌کم پنج کرسی از جمهوری‌خواهان برآورده نشد و جمهوری‌خواهان توانستند ۵۰ کرسی خود را در این مجلس تثبیت کنند. باراک اوباما با انتخابات ۲۰۰۸ وارد کاخ سفید شد و مقایسه انتخابات اخیر با آن زمان نشان می‌دهد که بایدن فقط به لحاظ تعداد آرا آماری بیشتر از اوباما، بیش از ۱۱ میلیون رأی دارد، اما حزب او نتوانست موج آبی آن سال را تکرار کند و مثل آن موقع با ۵۷ کرسی اکثریت مجلس سنا و با ۲۵۷ کرسی اکثریت مجلس نمایندگان را به دست بیاورد. این یک ناکامی بزرگ برای بایدن و دولت آینده اوست، زیرا او برخلاف اوباما در ۱۲ سال قبل باید با کنگره‌ای کار کند که مهار آن در دست هم‌حزبی‌هایش نیست و رقبای سرسخت جمهوریخواه آماده انتقام گرفتن از او و مخالفت با لوایحش خواهند بود.


تنش عمومی


وجه دیگر ریاست جمهوری بایدن تنشی است که در افکار عمومی امریکا به وجود آمده و پایانی نیز برای آن تصور نمی‌شود. خانه نانسی پلوسی، رئیس دموکرات مجلس نمایندگان، در روز دوم ژانویه مورد حمله هواداران خشمگین ترامپ قرار گرفت و آن‌ها ضمن آسیب رساندن به خانه و شعارنویسی روی دیوار، سر خوکی با ردی از رنگ قرمز به جا گذاشتند تا به این مقام ارشد حزب دموکرات و دیگر مقام‌های آن نشان دهند که بازی تمام نشده است. باید توجه کرد که ترامپ هنوز حمایت میلیون‌ها هوادار متعصب خود را دارد و این جدای از سازمان‌ها و نهاد‌هایی مثل باشگاه رشد، Club for Growth، از او است که مخالف مالیات و بازتوزیع ثروت است یا شورای پژوهش خانواده، Family Research Council، که نهاد مذهبی محافظه‌کار اوانجلیک و مخالف سرسخت مسائلی نظیر سقط جنین، طلاق و دگرباشان است. علاوه بر این، باید به عواملی توجه داشت که نقش قابل‌توجهی در پیروزی چهار سال قبل ترامپ داشتند و باید گفت که نه‌تن‌ها برطرف نشده‌اند، بلکه در جریان انتخابات اخیر تقویت نیز شده‌اند. خصومت نژادی به‌خصوص خودبرترپنداری در میان طبقه متوسط سفید‌پوستان، اختلاف فرهنگی به خصوص میان طبقات با تحصیلات دانشگاهی و کم‌سواد یا شهرنشین‌ها با حومه‌نشین‌ها، مسئله مهاجرت و ورود غیرقانونی به ایالت‌های جنوبی و بهره‌برداری طبقات بالای جامعه از گلوبالیسم و هم‌گرایی جهانی در برابر طبقات پایین از جمله عواملی بود که در ۲۰۱۶ به نفع ترامپ کار کرد و کماکان مشکل اساسی در جامعه امریکایی است که عمیق‌تر نیز شده و دست بر قضا، بخشی از این مشکل توسط دموکرات‌ها به وجود آمده است. نباید فراموش کرد که حمایت رئیس‌جمهور دموکرات بیل کلینتون در اوایل دهه ۹۰ از توافق تجارت آزاد امریکای شمالی به نام نفتا، NAFTA، و فشار باراک اوباما برای پیوستن چین به سازمان تجارت جهانی به طبقه کارگر جامعه امریکا ضربه سنگینی زد و موجب از بین رفتن ۴/ ۲ میلیون شغل در صنایع تولیدی امریکا شد. تحقیق انجام شده به سرپرستی دیوید اوتور اقتصاددان بعد از انتخابات چهار سال قبل نشان داد که از بین رفتن این میزان شغل باعث پیروزی چهار سال قبل ترامپ در ایالت‌های صنعتی میشیگان، ویسکانسین و پنسیلوانیا شد.


کشور دو قطبی


شکی نیست که ظهور ترامپ و چهار سال ریاست جمهوری او بر مبنای فضای دوقطبی و شکاف موجود در جامعه امریکا بوده و در این میان، پیامد‌های همه‌گیری ویروس کرونا ابعادی از این فضای دو قطبی را نشان داد که چندان مورد توجه نبوده است. امریکا در عین اینکه بالاترین نرخ مبتلایان و مرگ و میر ناشی از این همه‌گیری را دارد، متحمل بیشترین میزان خسارت اقتصادی ناشی از آن نیز شده است. تارنمای مارکت واچ در ششم دسامبر اعلام کرد که با وجود خوش‌بینی‌ها به دلیل تأثیر مثبت استفاده از واکسن کرونا در سال جدید میلادی، اما وضعیت اقتصادی قبل از بهبود و به دلیل افزایش مبتلایان به ویروس کرونا وخیم‌تر خواهد شد. در این میان، آمار‌ها نشان می‌دهد که دورکاری به نفع افراد با تحصیلات دانشگاهی بوده و میزان از دست دادن مشاغل با دستمزد بالا هشت برابر کمتر از مشاغل با دستمزد پایین بوده که عموماً مربوط به افراد با تحصیلات پایین می‌شود. یکی از دلایل این امر توانایی افراد با تحصیلات دانشگاهی برای دورکاری و کار از خانه است که این افراد توانسته‌اند چهار برابر کارگران فاقد تحصیلات دانشگاهی به کار خود ادامه بدهند. افزایش چشمگیر ثروت ثروتمندان وجه دیگر این شکاف طبقاتی است که همه‌گیری کرونا بیشتر به آن دامن زده است، به طوری که از زمان آغاز قرنطینه در امریکا در ۱۸ مارس ۲۰۲۰ تا ۲۰ اکتبر، ثروت ۶۴۳ میلیاردر امریکایی به میزان ۹۳۱ میلیارد دلار افزایش یافت و جالب اینجاست که عمده این میلیاردر‌ها در صف حامیان مالی کارزار بایدن بودند، زیرا معتقدند که ریاست جمهوری منافع آن‌ها را تهدید نخواهد کرد، به این دلیل که ترامپ در این انتخابات ۶۷ درصد رأی سفیدپوستان فاقد تحصیلات دانشگاهی را به دست آورد و بایدن تنها توانسته بود ۳۲ درصد رأی آن‌ها را کسب کند. باید به این آمار ۷۶ درصد آرای مسیحیان سفیدپوست اوانجلیک و ۵۷ درصد ساکنان مناطق روستایی را هم اضافه کرد که به سبد ترامپ ریخته شد. در مقابل، دموکرات‌ها اکثریت آرا در ۴۴ حوزه از ۵۰ حوزه ثروتمندترین حوزه‌های رأی‌گیری را به دست آوردند و البته ۱۰ حوزه برتر این فهرست در میان آن ۴۴ حوزه بود. این آمار نه‌تن‌ها بازگوکننده نمایی از چگونگی شکاف طبقاتی و دو قطبی شدن جامعه امریکاست، بلکه نشان می‌دهد بایدن و ترامپ در کدام طرف ایستاده‌اند. این وضعیت باعث می‌شود تا عوام‌فریبانی نظیر ترامپ همواره بتوانند از شوراندن یک طرف این شکاف طبقاتی علیه طرف دیگر به نفع خود استفاده کنند و معلوم است که افرادی مثل بایدن و جناح سنتی حزب دموکرات قدرت حل این مشکل را ندارند، زیرا خود بخشی از آن هستند. به این ترتیب، بایدن به واسطه پیروزی در انتخابات در ۲۰ ژانویه راهی کاخ سفید می‌شود، اما این پیروزی او مبتنی بر شکافی است که به ترامپ امید بازگشت به این کاخ را در چهار سال بعد می‌دهد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار