سرویس سیاسی جوان آنلاین: یک سال از آن سحرگاه جمعه خونین (۱۳ دیماه ۱۳۹۸) میگذرد. سحرگاهی که حاج قاسم سلیمانی و یار وفادارش ابومهدی المهندس فرمانده حزب الله عراق و قائم مقام بسیج مردمی عراق (الحشد الشعبی) و جمعی از همراهان ایشان که همه از بهترین فرماندهان و حافظان حریم ولایت و مدافعان حرم بودند، در یک حمله بزدلانه و تروریستی توسط بالگرد امریکایی به مقام والای شهادت نائل آمدند.
ترور این فرماندهان موجی از غم و اندوه در جامعه اسلامی ایران و جهان پدید آورد. اما شهادت حاج قاسم و یارانش تحقق این آیه سوره حجرات است که خداوند میفرماید: «مومنان واقعی تنها کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده اند، سپس هرگز شک و تردیدی به خود راه نداده و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کرده اند، آنها راستگویانند».
این حمله تروریستی که به دستور مستقیم «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا انجام گرفت، دو هدف عمده را دنبال میکرد. نخست این ترور برای تضعیف محور مقاومت بود تا به دنیا القا کنند هیچ کشور و گروهی نمیتواند قدرت وتوان امریکا را به چالش بکشد، چراکه محور مقاومت در لبنان، عراق، یمن، سوریه، بحرین و... اَبرقدرتی امریکا را به چالش کشیده بودند. از سوی دیگر این ترور برای از میان برداشتن بزرگترین فرمانده سپاه قدس یا راس هرم محور مقاومت بود که وجودش مایه رعب و وحشت امریکا، صهیونیستهای اسرائیلی و داعش و همه تروریستهای جهان بود. اما رهبری برای تقویت روحیه محور مقاومت و نمایش ادامه مسیر محور مقاومت بلافاصله بعد از شهادت سردار سلیمانی، سرتیپ «اسماعیل قاآنی» را به عنوان فرمانده جدید نیروی قدس سپاه معرفی و جانشین وی کرد. با این انتخاب دو هدف دشمنان برای ترور حاج قاسم هیچ وقت به نتیجه و سرانجام نرسید.
چراکه محور مقاومت محدود و محصور به افراد و شخصیتها نیست و با آمدن و رفتن فرماندههان تغییری در فلسفه فکری و عملکردی آنها ایجاد نمیشود. همان گونه که با ترور و شهادت "عماد مغنیه" در لبنان یا شهادت "سید ابراهیم بدر الدین الحوثی" در یمن و ... تغییری در عملکرد و تئوری فکری محور مقاومت ایجاد نشد. همچنین محور مقاومت یک تئوری و ایدئولوژی رادیکال مانند تکفیریهای القاعده و داعش نیست که دست ساخته امریکا و صهیونیستهای اسرائیلی باشد و جنایت و ترورهای این کشورها را با پوشش تفکرات بنیادگرایانه اسلامی اجرایی کنند، بلکه محور مقاومت با الگوبرداری از انقلاب اسلامی و تئوری ولایت فقیه در برابر ظلم، تجاوز و اشغالگری، دین ستیزی، سلطه استکبار و متحدان آنها شکل گرفته و هدفش حفظ حقوق، دفع ستم، رفع اشغال، حفظ استقلال، جلوگیری از سلطه و حفظ دارائیها مطابق آموزهها و احکام دین است. محور مقاومت در تمامی عرصههای جامعه اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی را پوشش میدهد.
هر عرصهای که نظام سلطه، دین اسلام و مسلمانان و داشتههای آنها را مورد تجاوز و تعدی قرار دهد، عرصه فعالیت محور مقاومت را شکل میدهد.
حال این پرسش مطرح میشود چرا شهید حاج قاسم سلیمانی در بین جامعه اسلامی و محور مقاومت نامش جاودان شد؟ ثمره شهادت حاج قاسم برای جهان و محور مقاومت چیست؟ مردم و محور مقاومت چه کاری برای تحقق آرمان شهید سلیمانی و شهدای مدافع حرم باید انجام دهند؟
برای درک بهتر موضوع و بیان دقیقتر این پرسش نیاز است تا شناخت بیشتری از شهید سلیمانی داشته باشیم. شهید حاج قاسم سلیمانی متولد شهرستان رابُر از توابع استان کرمان است. او با پیروزی انقلاب اسلامی به ندای حق طلبی امام خمینی (ره) برای حفظ وطن و ناموس ایرانی لبیک گفت و به جمع انقلابیون پیوست.
با شروع جنگ تحمیلی لباس پاسداری از میهن به تن کرد و با آموزش چند گردان در کرمان به جبهههای حق علیه باطل رهسپار شد. به دلیل درایت و شایستگی که از خود نشان داد از سوی محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران به فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله رسید. با توانمندی و شجاعت مثال زدنی که داشت، فرماندهی عملیاتهای مهمی را عهده دار شد. حاج قاسم پس از پایان جنگ به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشرار و باندهای قاچاق مواد مخدر در مزهای شرقی کشور شد.
در سال ۱۳۷۹ از سوی مقام معظم رهبری به عنوان فرمانده سپاه قدس منصوب شد. به دلیل هوش و ذکاوتی که داشت در سال ۱۳۸۹ به درجه سرلشگری (بالاترین درجه نظامی) ارتقاء درجه پیدا کرد. در سال ۱۳۹۷ امام خامنهای، پس از شکست مقتدرانه داعش نشان «ذوالفقار» که عالیترین نشان نظامی کشور است را به وی اهدا کرد. (این نشان طبق آئیننامه اهدای نشانهای نظامی جمهوری اسلامی ایران، به فرماندهان عالیرتبه و رؤسای ستادهای عالیرتبه در نیروهای مسلح اهدا میشود که تدابیر آنها در طرحریزی و هدایت عملیاتهای رزمی موجب حصول نتایج مطلوب شده باشد). اما از میان همه این نشان و درجهها شهید سلیمانی را دو چیز خوشحال و سربلند میکرد. نخست پشتیبانی از انقلاب و رهبری برحق حضرت امام خامنهای و از سوی دیگر مبارزه با استکبار جهانی و نابودی کامل رژیم جعلی اسرائیل بود.
بهترین وصف و توضیح در تبیین راز ماندگاری شهید سلیمانی را تنها میتوان در بیانات مقام معظم رهبری جستجو کرد. حضرت آیتالله خامنهای، رمز و راز اصلی محبوبیت، پیشرفت و موفقیت حاج قاسم را «اخلاص» در این شهید عنوان کرد. طبق بیانات رهبری؛ «اخلاص نه تنها یکی از مهمترین فضائل اخلاقی، بلکه اصلیترین فضیلت اخلاقی است که انسان سالک الی الله به آن نیاز دارد. اهمیت اخلاص آنگاه روشن میشود که بدانیم اساساً خدای متعال همیشه روی کارهایی که از روی ایمان و اخلاص است، تأثیرات بزرگی قرار میدهد. این را بدانید: هر کاری را شما از روی اخلاص بکنید، خدا به آن برکت خواهد داد.
هر کاری راکه از روی حسابگریهای مادّی بکنید، متزلزل است. ممکن است به نتایجی برسد؛ خیلی از اوقات هم به نتیجه نمیرسد». البته اخلاص الزامات و مکملهای دیگری برای متعالی شدن، نیازمند است که از جمله میتوان به «اعتماد به خدا»، «بصیرت»، «ایثار و گذشت» و... اشاره کرد. اما جدا از صفات الهی برخی صفات دیگری هم در شهید سلیمان به وضوح دیده میشد که او را نسبت به دیگران متمایز میکرد و آن «انقلابیگری»، «شخصیت کاریزماتیک»، «تواضع و مردمی بودن»، «صداقت و پاک دستی»، «شجاع و دلیر»، «دلسوز و مهربان»، «توانمندی و کارآرایی»، «ساده زیستی و فروتنی»، «ایثار و از خودگذشتگی» و... وی بود. همین ویژگی و خصائص بود که سبب شد خداوند درجه شهادت را نصیب حاج قاسم کند و آن هم در شب زیارتی امام حسین (ع) ارباب بی کفنی که در کربلا پیکر مبارکش را امام زین العابدین (ع) و خانم زینب کبری (س) بدون غسل و کفن دفن کردند.
اما این تنها آرزوی حاج قاسم نبود و بارها هم در نوشتهها و هم در مصاحبههای خود گفته بود که: «ان شاء الله من شهید شوم» که در نهایت به آرزوی خود هم رسید. بطوریکه پیکر مطهر شهید سلیمانی و همراهان ایشان کربلا دیگری را در این دوران برای ما تداعی کرد. پیکر حاج قاسم و یار وفادارش ابوالمهدی المهندس همچو قمر بنی هاشم دست در بدن نداشت.
حتی در نامهای که از سوی منافقین، رژیم صهیونیستی و آمریکا مورد تهدید قرار گرفت. آن هنگام که نامه را خواند، زیر آن نامه نوشت که: «ان شاء الله من به دست بدترین فرد دشمنان اسلام به شهادت برسم»؛ که در نهایت به دست همین دشمنان ترور و شهید شد. البته این هنر مردان خدا است که با شهادت خود جهان را متحول میکنند. بطوریکه خداوند در آیه ۲۳ سوره احزاب میفرماید؛ «در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند»؛ و این هنر شهید سلیمانی بود که با شهادت مظلومانه خود در جهان انقلابی به پا کرد.
تجلی این صفات در زندگی شهید سلیمانی آنجایی بود که نسبت به جامعه اسلامی و مردم همیشه دردمند و دغدغهمند بود، بطوریکه با شدت گرفتن تحریمهای ظالمانه امریکا علیه کشورمان که به کمبود دارو و تجهیزات پزشکی منجر شد، شهید سلیمانی تمهیداتی را در پیش گرفت که کمبود و کسری در حوزه دارو و درمان وجود نداشته باشد. از سوی دیگر شهید سلیمانی در لباس نظامی، اما در قامت یک دیپلمات هم بود.
نقش سردار در اقناع روسها برای حضور در سوریه که با دیدار مستقیم با شخص پوتین، رئیس جمهوری روسیه انجام گرفت، غیرقابل انکار است. (لازم به ذکر است که رئیس جمهور کشورهای همچون ترکیه، اذربایجان و .. برای ملاقات با پوتین، ساعتها سرپا و یا در حالت انتظار میایستند، اما سردار سلیمانی با شخص پوتین در کمال احترام و عرف دیپلماتیک ملاقات حضوری داشت).
در عرصه نظامی هم چه در دوران جنگ و چه در مبارزه برعلیه دشمنان تکفیری، همیشه پیش قراول سپاه حرکت میکرد و آنگاه از نیروهای خود میخواست که حرکت کنند. برای تک تک سربازان و نیروهای خود احترام ویژهای قائل بود. درایت و ذکاوت نظامی سردار سلیمانی جدا از جنگ تحمیلی که اسناد متعددی برای آن وجود دارد، اما آن هنگام که وهابیون و تکفیریها به دیوارهای دمشق رسیده بودند، (همان دورانی که تکفیرها میتوانستند حرم مطهر حضرت زینب (س) و یا کاخ بشار اسد را با تفنگ مورد اهانت قرار دهند) و یا آن هنگام که در شهر البوکمال با انبوهی از نیروهای داعشی تصرف شده بود، ولی وی توانست در مسجد این شهر صدای اذان و ندای حق طلبی را فریاد بزند تا تکفیریها را به لرزه در بیاورد.
نقش حاج قاسم در جنگ ۳۳ روزه، جنگ غزه، تصرف موصل و تکریت عراق، در افغانستان و مبارز بر علیه امریکا و. غیرقابل انکار است. اما نکته بارز در شخصیت و کاریزمای شهید سلیمانی رفتار ایشان با خانواده و فرزندان شهدا بود و به انها توجه خاصی میکرد و احترام ویژهای برای آنها قائل بود. انچنان دلسوزانه به فرزندان شهدا اهتمام میورزید که گویی فرزندان خود ایشان هستند. در رابطه با عموم مردم هم همین مهربانی و محبت را بکار میگرفت و بسیار مردمدار و متواضع بود. به معنی کلمه مصداق آیه ۲۹ سوره فتح «رحماء بینهم» بود.
در پاسخ به پرسش دوم باید اذعان کرد که خون شهید سلیمانی با وجود غم و اندوه فراوان آن، اما برکات بسیاری را برای ایران و جهان به همراه داشت.
نخستین برکت خون شهید سلیمانی اتحاد و همدلی در کشور بود. بطوریکه بعد از امام خمینی (ره)، بنیانگذار جمهوری اسلامی دومین تشییع جنازه میلیونی در تاریخ ایران شکل گرفت. آحاد مردم با همه گرایش فکری و اعتقادی، از هر قشر و موقعیت اجتماعی در هر سن و جنسیت و از هر نقطه ایران در مراسم تشییع جنازه وی شرکت کردند و ارادت و قدرشناسی خود را به فرزندان غیور ایران نشان دادند.
دومین ثمره خون شهید سلیمانی خروج امریکا از منطقه و عراق است که باید انجام شود. بطوری که از ۱۴ پایگاه امریکا کمتر از ۸ پایگاه باقی نمانده است. سومین ثمره انتقام سخت و فرو ریختن هیمنه امریکا در منطقه و جهان است. بطوریکه بعد از جنگ جهانی دوم (۷۰ سال پیش) ایران نخستین کشوری در جهان است که بطور رسمی به پایگاه امریکا (عین الاسد) حمله نظامی انجام داد. چهارمین ثمره خون حاج قاسم تربیت و ایجاد مکتب حاج قاسم است. مکتبی که استکبار ستیزی، انقلابیگری، شهادت طلبی، ولایتمداری، بصیرت از ویژگیهای بارز ان است.
پرورش یافتگان این مکتب در ایران شهید حاج حسین همدانی و شهید محسن حججی، در لبنان عماد مغنیه، در عراق ابومهدی المهندس، در یمن ابراهیم بدرالدین الحوثی و ... است. پنجمین ثمره خون شهید سلیمانی ایجاد و تقویت محور مقاومت در منطقه و جهان است. بطوریکه حزب الله در لبنان، حشد الشعبی در عراق، انصارالله در یمن و ... از برکات خون شهید سلیمانی است.
اما مهمترین ویژگی ثمره خون شهید سلیمانی نمایش عریان ماهیت و خوی تروریستی و استعماری امریکا برای مردم ایران و جهان است. ماهیتی که مقام معظم رهبری پیشتر با عنوان دست چدنی با پوشش مخملی تشبیه کرده بود.
در پاسخ به پرسش سوم اینگونه میتوان استدلال کرد که آنچه شهید حاج قاسم در سپاه قدس بنا نهاد یک مکتب بود. مکتبی که پایههای آن از انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) بنیان نهاده شد و به دست مقام معظم رهبری تعالی پیدا کرد. در این مکتب انقلابیگری و ولایتمداری (پیرو از خط رهبری) یک اصل بی بدیل است. استکبار ستیزی و شهادت طلبی، خدا ترسی، جهاد، مردمی بودن، و.. از دیگر ستون پایه این مکتب است.
مردم و محور مقاومت زمانی میتواند این مسیر را ادامه دهند و پرچم مکتب حاج قاسم را بالا نگهدار دارند که فرمانبردار و مطیع بیانات مقام معظم رهبری، حضرت امام خامنهای باشند. البته شهید حاج قاسم سلیمانی خود پیشتر در یکی از مصاحبههای تلویزیونی صریحاً گفته بود: «برادران، رزمندگان، یادگاران جنگ؛ یکی از شئون عاقبت به خیری نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب است. والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد». پس امروز اگر میخواهیم عاقبت بخیر شویم یقیناً باید از فرمایشات و دستورات رهبری اطاعت کنیم. مسیری که رهبری برای کشور و محور مقاومت ترسیم میکند مسیر تعالی و سعادت جامعه بشری و پیروزی اسلام است.