احتمال پیروزی جو بایدن و شکست دونالد ترامپ در انتخابات ایالات متحده تا لحظه نگارش این یادداشت پررنگتر شده و به نظر میرسد و میتواند وضعیت پرکشاکش و تنش زایی را تا ۲۰ ژانویه ۲۰۲۱ (اول بهمن ۹۹) - روز انتقال رسمی قدرت به رئیسجمهور جدید- در امریکا ایجاد کند چرا که ترامپ و هواداران او بهراحتی به این نتیجه تمکین نخواهند کرد.
۱. شکست احتمالی ترامپ به دلیل سیاستهای ضدبشری ایدهآل بسیاری از جوامع است، ارتباط ترامپ با کشورهای دستنشانده امریکا در منطقه غرب آسیا شکل سنتی را درنوردید و وجوه بسیار ویژهای به خود گرفت. حمایت ویژه ترامپ از اقدامات غیرانسانی آل سعود و امارات در کشتار مردم یمن مشتی از خروار است. یکی از پس لرزههای خداحافظی ترامپ با کاخ سفید میتواند کنار رفتن بن سلمان از قدرت و تضعیف نقش آفرینی اعراب در پازل قدرتنمایی دولت جدید ایالات متحده باشد. پیوند مافیایی ترامپ علاوه بر کشورهای عربی منطقه شامل اسرائیل نیز میشود و عادیسازی روابط برخی از دولتهای عربی با رژیم صهیونیستی، به رسمیت شناختن جولان اشغالی بهعنوان خاک رژیم صهیونیستی و به رسمیت شناختن قدس بهعنوان پایتخت این رژیم که برخلاف حقوق بینالملل بود، مصادیقی است که شکست ترامپ را برای اعراب- اسرائیل دردآور و برای جامعه مسلمانان مایه مسرت میداند.
جامعه ایرانی هم از کنار رفتن ترامپ خرسند است چرا که او مسبب محوری تشدید تحریمهای ضدایرانی و گستاخی و فحاشی چندین باره به مردم ایران طی چهار سال اخیر و آمر و عامل اصلی ترور سردار سلیمانی است.
۲. نفرت به ترامپ مساوی با علاقه به بایدن نیست. اینکه تلاش میشود روی کارآمدن بایدن به معنای پایان گرانی، تورم و بیکاری القا شود، بادلایلی که در ادامه ذکر خواهد شد بیشتر از آنکه از دادههای واقعی بهره گرفته باشد یک عملیات روانی است برای فریب افکار عمومی. عامل اصلی مشکلات امروز کشور «تحریم- ترامپ» نیست اگر چه نقش این دو را نمیتوان در وضعیت موجود کمرنگ دانست و ناکارآمدی طیفی است که تعمداً اوضاع اقتصادی- معیشتی را به مرحلهای از التهاب و اضطرار رسانده است که با ایجاد نارضایتی عمومی، حاکمیت سیاسی کشور را ملزم به پذیرش توافقاتی جدید در حوزههای غیرهستهای کند.
«تطهیر دموکراتها و تقبیح جمهوریخواهان» راهبرد جریانی برای انحراف اذهان عمومی و فشار به حاکمیت سیاسی کشور است، رویکردی که اوج آن در آوردگاه انتخاباتی سال ۹۲ و ۹۶ قابل احصا است. آن سیاست بعد از گذشت ۷ سال و با پیروزی احتمالی جو بایدن در حال به روز رسانی است؛ روحانی با واژگانی معنادار میگوید: «سختی این سه سال را در تاریخ سراغ ندارم؛ دولت بعدی امریکا برابر مردم ایران تسلیم میشود؛ میتوانیم دشمنان را وادار کنیم! باز بیایند و پیمان را اجرا کنند». برخی از روزنامههای جناح موسوم به غرب باور نیز روی کارآمدن بایدن را مساوی با پایان یافتن مشکلات کشور عنوان میکنند: «ظرفیت بایدن برای اصلاحطلبان این است که با آن میتوانند در انتخابات ۱۴۰۰ پیروز شوند.» سفیدنمایی چهره بایدن و ارائه چشم انداز مطلوب از آینده روابط میان ایران با امریکا هیجانی و نمایانگر درک نادرست از عناصر پایدار سیاست خارجه ایالات متحده است که در دولتهای دموکرات یا جمهوریخواه مشترک و ثابت است.
۳. معرفی کردن ایران به عنوان «ناقض صلح و امنیت بین المللی» و «تضعیف جمهوری اسلامی ایران در عرصه هستهای، نظامی و منطقه ای» با اهرم توافق هدف اصلی دموکرات- جمهوریخواه بوده است کمااینکه هر دو دولت اوباما و ترامپ بارها ایران را ناقض امنیت بین المللی معرفی کردند و پرونده نقض برجام توسط ایران را به شورای امنیت بردند. هر دو دولت «برجام» را موهبتی برای «تضعیف» و نهایتاً «فروپاشی» ایران میدانستند و مستمراً خواهان ایجاد توافقات موشکی، منطقهای و حقوق بشر با ایران شدند.
اگر ترامپ از برجام خارج شد باراک اوباما ضمن وضع قطعنامه ۱۹۲۹ به عنوان مهمترین و اثرگذارترین قطعنامه ضدایرانی، بعد از برجام نیز با اعمال قوانینی مانند «قانون ویزا»، «آیسا» و «کاتسا» بارها برجام را نقض کرد و صنعت هستهای کشورمان را به تعطیلی کشاند و شش بار پرونده ایران را به دلیل نقض برجام به جلسات رسمی شورای امنیت سازمان ملل برد. الگوی مواجهه جو بایدن با ایران دولت دموکرات باراک اوباما است و تنها شاهد برخی از تاکتیکهای احتمالی خواهیم بود. تونی بلینکن مشاور جو بایدن هفته اخیر در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا جو بایدن در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری امریکا بدون هیچ پیش شرطی به برجام باز خواهد گشت؟ گفت: «در رابطه با توافق برجام، ایران باید به تعهدات خود به طور کامل عمل کند و تا زمانی که به تعهدات عمل نکند تحریمها ادامه خواهد داشت.»
جو بایدن در یکی از آخرین مواضع ضدایرانی خود میگوید: «در گام اول متعهد میشوم از دسترسی ایران به سلاح هستهای جلوگیری کنم. در گام بعد علیه فعالیتهای منطقهای ایران اقدام و امنیت اسرائیل را تضمین و از تحریمهای هدفمند برای نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم و برنامه موشکی توسط ایران استفاده خواهم کرد.»
۴. تفاوت گذاری میان بایدن و ترامپ در خوش بینانهترین حالت ناشی از ساده لوحی و هیجان زدگی و فقدان فهم مناسب از مؤلفههای سیاست خارجه ایالات متحده در رویارویی با ایران است. خوشحالی نسبت به پیروزی بایدن به معنای عدم شناخت مناسب از اصول و مبانی سیاست خارجه امریکا، فقدان شناخت نسبت به ساختار تحریمهای ایرانی و چگونگی لغو کردن آن و بی توجهی به سابقه تحریمهای دامنه دار ضدایرانی در طول سالهای گذشته است.
خوشحالی زائدالوصف از پیروزی بایدن بهواسطه پایان یافتن مشکلات اقتصادی-معیشتی تنها مقدمهای است برای یک هدف بزرگتر و آن پیروزی در انتخابات ۱۴۰۰ با این توجیه که «دوستان بایدن در ایران بهتر میتوانند با بایدن کنار بیایند». ایده این روزهای جریان غرب باور داخلی ناشی از همین تفکر است. مهمتر از پیروزی در انتخابات ۱۴۰۰، استانداردسازی رفتار ایران توسط دولت آینده است که غایت آن «تهی سازی نظام از عناصرماهیتساز است». از این رو با دو دوره زمانی مواجه هستیم؛ نخست، بعد از یک دوره کوتاه مدت که بازار روی آرامش تصنعی را به خود خواهد دید، باید منتظر تشدید مشکلات اقتصادی تا روز برگزاری انتخابات ۱۴۰۰ با هدف تحمیل توافقات جدید در دولت کنونی باشیم؛ و در دوره بعد به فرض روی کارآمدن گزینه متبوع جریان غرب باور، شاهد اقداماتی شبیه دوره زمانی ۹۲ تا ۹۴ برای تحمیل برجامهای ۲ و ۳ به نظام خواهیم بود.