سرویس تاریخ جوان آنلاین: امیراسدالله امیر قائنات، معروف به امیراسدالله علم، در دوران طولانی تصدی وزارت دربار، صاحب سرّ محمدرضا پهلوی به شمار میرفت. او در این دوره با نگارش روزنگاشتهایی، از خصوصیترین حالات مخدوم خود، به تاریخ گزارش داد! انتشارات معین- که یکی از بهترین نسخ این روزنگاشتها را نشر داده- در دیباچه این اثر، در باب تبار علم، چنین آورده است: «محمدابراهیم، پدر امیراسدالله علم که در دوران پادشاهی مظفرالدین شاه قاجار به حکومت بیرجند گماشته شد و به لقب شوکتالملک مفتخر گردید، پس از چندی امیر قائنات شد.
شوکتالملک پس از به قدرت رسیدن سردار سپه به او نزدیکتر شد و جزو محارم او قرار گرفت، به طوری که همیشه در سفر و حضر با رضاشاه بود. بعد از وقایع شهریور ۱۳۲۰ شوکتالملک به بیرجند رفت و در سال ۱۳۲۳ همانجا درگذشت. محمدابراهیم دارای سه دختر به نامهای فاطمه، زهره و بلقیس بود و تنها پسرش امیراسدالله نام گرفت. رضاشاه دو بار در زندگانی این پسر مداخله کرد، بار اول موقعی که پدر علم میخواست پسرش را برای تحصیل کشاورزی به اروپا بفرستد ولی رضاشاه دستور داد به جای این کار امیراسدالله در دانشکده نوبنیاد کشاورزی کرج به تحصیل بپردازد و بار دوم هنگامی بود که اشرف خواهر دوقلوی محمدرضا به دستور پدرش به همسری علی قوام فرزند ابراهیم قوام شیرازی درآمد و وی دستور داد یکی از دو دختر قوام به همسری اسدالله علم و دیگری به همسری دکتر ابوالقاسم مؤدب نفیسی پسر مؤدبالدوله (پیشکار ولیعهد) درآید.»
ناشر در دیگر بخش از مقدمه خویش، در باب چند و، چون نگارش یادداشتهای علم و نکاتی که وی به هنگام نگارش این دستنوشتهها به آن توجه میکرد، مینویسد: «علم از زمانی که وارد گود سیاست شده، هر روز خاطرات خود را به صورت محرمانه در دفترهای جداگانه ثبت میکرده است ولی آنچه را که امروز ما در دسترس داریم و علینقی عالیخانی به گفته خودش، خانواده علم در اختیارش گذاشتهاند، مربوط به دی سال ۱۳۴۷ تا شهریور ۱۳۵۶ است. عالیخانی ابتدا خلاصهای از مطالب این مجموعه را که به گفته خودش حدود ۴ هزار صفحه است، به انگلیسی ترجمه میکند تا در اختیار انگلیسیزبانان قرار گیرد. او بعد هم وعده داد که بقیه دستنوشتهها را به همین ترتیب چاپ و منتشر کند.
آنچه را که امروز خواننده در اختیار دارد، متن اصلی خاطرات امیر اسدالله علم است که به علاقهمندان تاریخ معاصر ایران تقدیم میشود. هنگامی که اولین چاپ خاطرات علم در ایران منتشر شد، اکثریت کسانی که با نام علم آشنایی داشتند با تعجب به این اثر نگاه کردند و غالباً مشکوک بودند که آیا به طور کلی علم اهل نوشتن آن هم خاطرات روزانه بوده است یا اینکه دیگران از قول او مطلبی را به رشته تحریر درآوردهاند.
ولی رفتهرفته با آگاهی از متن خاطرات این شک برطرف و معلوم شد به واقع علم شخصاً این خاطرات را به دور از چشم محمدرضا شاه تهیه و تنظیم میکرده است ولی از آنجا که وحشت آن را داشته که مبادا آنچه مینویسد به دست شاه برسد، در تدوین مطالب طوری قلم را بهکار میگیرد که اگر چنین اتفاقی افتاد، مشکلی برای او ایجاد نشود. معذالک اینک که ما اصل دستنوشتههای او را در اختیار داریم، متوجه میشویم که به علت مفاسد اجتماعی که در آن دوران در مملکت ساری و جاری بوده است، حتی شخصی مانند علم هم نمیتواند با همه احتیاطی که به خرج میدهد، پردهدری نکند و گاه ناچار میشود پرده از مسائلی بردارد که عمق فاجعه و فساد را در آن زمان نشان میدهد. درباره یادداشتهای علم در پایان تکرار این نکته ضرورت دارد، آنچه بهعنوان یادداشتهای علم منتشر شده و خواهد شد تنها حوادث ۹ سال از ۱۱ سال وزارت دربار او را دربر میگیرد و درباره دو سال اول وزارت دربار و همچنین ۲۰ماه نخستوزیری که مهمترین سالهای فعالیتهای سیاسی علم بوده است مطلبی در این یادداشتها دیده نمیشود.»