از هیمنه لشکر دشمن، حالا فقط یک طبل تو خالی باقی مانده است. اگر سری به میدان جنگ و نقشه شوم «فشار حداکثری» برای زانو زدن مردم ایران در برابر گروه تبهکاران امریکایی، عبری و عربی بزنیم، خواهیم دید که آنها تقریباً صحنه را ترک کردهاند.
گویی جنگ «احزاب» دوباره تکرار شده و بدون هیچ صدمه چشمگیری به بدنه مقاومت، گرگها یک به یک به لانههای خود بازگشتهاند. عناصر شروری مثل جان بولتون جنگطلب و برایان هوک شیاد، با بیحیثیتترین شکل ممکن کاخ سفید را ترک کردهاند و دولتهای متخاصم همراه با نقشه آنها، با مخاطرات بزرگی در حفظ بقا و ناکارآمدی در حکمرانی، دست و پا میزنند. اما ترسیم چنین وضعیتی به معنای بازگشت به نقطه آرامش برای منطقه ما نیست! یهود آجیل، افسر عالیرتبه اسرائیلی در سازمان موساد در شرح نحوه عملکرد سازمان مطبوعش نوشته است: «ما با کشورهای خاورمیانه شطرنج میکنیم، گاهی با حرکتی آنها را کیش میکنیم، گاهی هم که وضعیت سخت میشود با جادویی در مهرههای خودشان، شکل بازی را عوض میکنیم.»
این جمله اگرچه همراه با گزافهگویی فراوان است، اما قطعاً نشانه شیوه عملکرد امنیتی صهیونیستها در منطقه نیز میباشد. برای نشان دادن روش تاکتیکی موساد بهتر است به تابستان سال ۱۹۸۵ برویم، در آن سال حافظ اسد تصمیم گرفته بود، در یک عملیات برقآسا تمامی اراضی اشغالی در جولان را به خاک سوریه بازگرداند. این ضربه محکم نظامی میتوانست ریشه صهیونیستها در منطقه را خشک کند، برای همین موساد و سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل تمام انرژی خود را برای شناسایی وضعیت ارتش نیروهای سیاسی و موقعیت مکانی تجهیزات نظامی سوریها گذاشته بودند. جالب آنکه سازمانهای امنیتی اروپایی هم به صورت شبانه روزی به اسرائیلیها سرویس میدادند، از جمله سازمان اطلاعات دانمارک (دی. سی. اس. اس) که لیست مسافران ورودی به فرودگاه کپنهاگ را برای دفتر موساد در بیروت با نام «کوسه» ارسال میکرد. آن زمان از طریق همین مراودات اطلاعاتی دانمارکیها به برادر یکی از مشاوران رفعت اسد رسیده و از طریق این مرد سادهلوح و طمعکار به اطلاعات وسیعی از ارتش سوریه دست یافتند. از آن روز صهیونیستها با شناسایی موقعیتهای نظامی سوریها دائم دمشق را تحریک میکردند تا جرقه جنگ را بزند. در جلسه ستاد فرماندهی ارتش اسرائیل آنها به این جمعبندی رسیده بودند که اگر ارتش سوریه در جولان تحرکی انجام دهد، اگرچه ضربه اول آنها سهمگین است، اما دوام زیادی نخواهد داشت و بعد از یک جنگ چندماهه میتوان وسعت مناطق اشغالی را افزایش داد. تحلیل صهیونیستها بر این نکته بود که پس از آغاز جنگ، سازمان ملل وارد عمل شده و به سود آنها با چند قطعنامه، تحرکات را کنترل میکند و میتوان جنگ را در نقطهای داخل خاک سوریه حفظ کرد، اما صهیونیستها در این نقشه سیاه یک حرکت را نخوانده بودند؛ هر قدر که جاسوسهای اسرائیلی کارشان را بلدند، سازمان اطلاعات سوریه نیز روی طعمهها اشراف دارد. برای همین هر قدر اسرائیلیها ضریب اتمسفر جولان را بالا بردند، حتی یک تانک سوری هم از جایش تکان نخورد و فتنه در نطفه خفه شد.
اگر کمی هوشمندانه به وضعیت این روزهای خاورمیانه نگاه کنیم به خوبی متوجه میشویم اتاق جنگ دشمن پس از دومینوی شکست در برابر مقاومت دوباره سعی کرده همان نقشه قدیمی «بازی شطرنج» را پیاده کند. آنها در خفا و با روشهای ناجوانمردانه سردار مقاومت را در فرودگاه بغداد در حالی که میهمان عراقیها بود به شهادت رساندند یا گاه حملات کور به پایگاههای ارتش سوریه انجام میدهند.
به صورت واضح دشمن سعی دارد برخوردهای مارپیچی را افزایش دهد و احتمال درگیری نظامی غیر حرفهای را بالا ببرد، حتی برای رسیدن به این هدف ستاد جنگ روانی آنها به شدت مشغول کار است و دائم در شبکههای اجتماعی برای مقاومت رجزخوانی میکند. وضعیت آنقدر آشفته است که اخیراً یک کاربر توئیتر نوشته بود: «آرزوی آزادی فلسطین به دلش خواهد ماند» و نیز بسیار جملات احساسی از این دست! در چنین شرایطی باید به این سؤال پاسخ داد که آیا مقاومت شریف و مردمی در برابر تحرکات روانی و گاه عملیاتی دشمن سکوت کرده یا به تعبیر رئیسجمهور «صبر استراتژیک» پیشه نموده است؟
آنهایی که فهم دقیقی از تحولات خاورمیانه دارند میدانند که پاسخ منفی است. اخیراً پایگاه اینترنتی امریکن هرالد تریبون در وصف شرایط منطقه نوشته است: «واقعیت آن است که بدون در نظر گرفتن تلفات، حزبالله لبنان در تمامی جبههها بر اسرائیل پیروز شده است.» از نگاه این رسانه امریکایی پاسخهایی که حزبالله به صهیونیستها میدهد، قواعد جنگی را عوض کرده و مقاومت این روشها را به متجاوزان تحمیل نموده است. اخیراً آموس یادلین رئیس سابق اطلاعات ارتش اسرائیل هم با تأیید این وضعیت گفته است که وضعیت برای صهیونیستها حتی از سال ۱۹۶۷ نیز سختتر شده است. اگر تحلیل پایگاه امریکایی و اخبار داخلی ارتش عبری را کنار هم بگذاریم و با واقعیتهای منطقه مقایسه کنیم، به نتایج جالب توجهی میرسیم. صهیونیستها در دو محور از پنج منطقه پیرامونیشان تحت محاصره شدید قرار دارند و ۱۲۵ پایگاه مقاومت از مرز اردن تا عراق و داخل خاک سوریه در کنار مزرعههای موشکی مخفی برایشان جهنمی وصف نشدنی پدید آورده است و اگر تحرکی غلط از آنها یا متحدانشان سر بزند با خاک یکسان خواهند شد. از همین رو رهبر انقلاب با قاطعیت تمام و در یک پیشبینی الهی از حذف صهیونیستها از صحنه روزگار پرده برداشتهاند، اما برای رسیدن به آن نقطه عظیم و آن جهاد مقدس چند ملاحظه نیز وجود دارد. مهمترین آن اینکه «شطرنج» بازیگران با حوصله میخواهد. نپیوستن به اردوگاه هلهلهکشی یا تن ندادن به توصیههای بیپایه رفتن به میز مذاکره به معنای آن نیست که درجا ایستادهایم بلکه به مفهوم پاسخ به پرسشهای دشوار و توصیههای سختی است که عدهای در جبهه دشمن و با پرچم بیگانهباوری و صلحطلبی آن را در دست دارند. در برابر این جریان سادهدل یا واداده، راهحل درست در دست ماست؛ «نه جنگ میشود، نه مذاکره میکنیم» و تکیه بر صلح مسلح، زاویه ورود ما نسبت به جهان و منطقه را تغییر داده است. این استراتژی ایران را پرتحرک و مدافع در برابر دستاوردهای خود کرده است، از همین رو سیدحسن نصرالله حتی به دشمن مکاری، چون ماکرون هم اجازه میدهد به صحنه آمده و عمق حیلهگریاش را در برابر چشم جهانیان نشان دهد. دشمن ما خوب میداند اگر شاهمهره را اشتباه تکان دهد، چشم که باز کند، مات شده است، نتیجه بازی شطرنج را چند مهره سرباز تعیین نمیکنند!