سرویس حوادث جوان آنلاین: دیسال۹۷ مأموران پلیس از قتل مردی در شرق پایتخت باخبر و راهی محل شدند. اولین بررسیها نشان داد پویا ۳۵ساله با ضربات چاقوی مرد همسایه به کام مرگ رفته است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی مرد همسایه که رحمان نام داشت و ۳۷ساله بود، بازداشت شد. متهم در بازجوییها گفت: پویا در اینستاگرام مزاحم همسرم شده بود و قصد اخاذی داشت به همین خاطر با او قرار گذاشتم و کار به درگیری کشید. در آن درگیری با چاقو دو ضربه به او زدم، اما ضربات من کشنده نبود. با اقرارهای متهم پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و جلسه رسیدگی روز گذشته در شعبه هشتم به ریاست قاضی رحمانی تشکیل شد. ابتدای جلسه مادر مقتول گفت: دو پسر داشتم که هر دوی آنها را از دست دادم. بعد از کشته شدن پویا، شوهرم هم فوت کرد و این حادثه مرا بدبخت کرد به همین خاطر درخواست قصاص دارم.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و در شرح ماجرا گفت: پویا در اینستاگرام با پروفایل یک زن با همسرم آشنا شدهبود. به همین خاطر همسرم پیج خصوصیاش را برای او باز کرده بود. پویا یکی از عکسهای همسرم با مادرش را کپی کرده و با آن عکس همسرم را تهدید میکرد که همسرم ماجرا را برایم تعریف کرد.
متهم ادامه داد: عکس همسرم بدحجاب نبود، اما پویا دست از مزاحمت بر نمیداشت. آخرین بار با همسرم تماس تصویری گرفته بود و مقابل خانهمان آمده که فهمیدم مرد مزاحم پویا است که در همسایگیمان زندگی میکند.
متهم گفت: آن روز پویا مقابل خانهمان با فحاشی همسرم را تهدید میکرد. او قصد گرفتن پول داشت و به طرف همسرم حمله کرد. به طرفداری از همسرم، من به او حمله کردم که پا به فرار گذاشت به همین خاطر فریاد کشیدم و داد میزدم «دزد دزد» تا همسایهها او را بگیرند. به سرخیابان که رسیدیم صاحب مغازه جگرکی پویا را تعقیب کرد. حین تعقیب پویا سهبار زمین خورد. تا اینکه بالای سرش رسیدم. همان لحظه صاحب مغازه جگرکی چاقویی به دستم داد که یک ضربه به بازو و یک ضربه به پای پویا زدم، اما بعد فهمیدم او بهخاطر ضربه به پهلویش کشته شده است. باور کنید من همین دوضربه را زدم. متهم در آخر گفت: احتمالاً صاحب جگرکی حین تعقیب با چاقو به پهلوی مقتول زده است. به همین خاطر مقتول چند بار روی زمین افتاد.
متهم در پاسخ به سؤال قاضی درباره اینکه چرا از مقتول بهخاطر مزاحمتهای اینستاگرام شکایت نکردی؟ گفت: بعد از اینکه از مزاحمتهایش با خبر شدم من به کلانتری رفتم، اما مأموران از من آدرس و شماره تلفن خواستند که هیچ اطلاعی از او نداشتم.
سپس همسر متهم در جایگاه ایستاد و گفت: در اینستاگرام پیج خصوصی داشتم. وقتی مقتول با پروفایل یک زن برایم پیغام دوستی فرستاد اعتماد کردم و پیجم را برایش باز کردم. مقتول حتی چندین بار درباره مسائل زنانه با من چت کرد به همین خاطر اصلاً فکر نمیکردم او یک مرد باشد تا اینکه تهدید به اخاذی کرد و گفت عکسهایم را در اینترنت پخش میکند. در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.