کد خبر: 1007905
تاریخ انتشار: ۰۴ تير ۱۳۹۹ - ۰۱:۱۵
چند مرد جوان که متهم هستند یکی از کارشناسان دادگستری را که فعالیت زیادی در ساخت‌وساز داشت به قتل رسانده‌اند، در جلسه دادگاه ماجرا را شرح دادند.
سرویس حوادث جوان آنلاین:  ۲۱‌فروردین‌ماه سال گذشته، زن جوانی با مراجعه به کلانتری ۱۲۴ قلهک مأموران را از ناپدید شدن ناگهانی شوهرش باخبر کرد و گفت: «شوهرم مردی ۴۸ ساله به نام پیام است. او کارشناس دادگستری است و در کار بساز‌وبفروش ساختمان و خرید و فروش املاک در تهران، پردیس، بومهن و رودهن نیز مشغول است. امروز پیام با یکی از دوستانش به نام مسعود که در پردیس بنگاه دارد قرار ملاقات داشت که با خودروی پژو پارس از خانه خارج شد، اما دیگر بازنگشت.»

با طرح این شکایت، تحقیقات آغاز شد تا اینکه در ردیابی تلفن همراه مرد گمشده مردی به نام رضا که شاگرد بنگاه بود، به عنوان مظنون بازداشت شد. رضا در همان بازجویی‌های اولیه به قتل با همدستی مردی به نام سعید اعتراف کرد و گفت: «من و سعید با تحریک مردی به نام داریوش که با پیام اختلاف حساب داشت، مرتکب قتل شدیم و جسد را در جاده پردیس داخل گودالی دفن کردیم.»

اعتراف به قتل

با اقرار‌های متهم، مأموران به آدرس محل دفن جسد رفتند و متوجه شدند جسد توسط حیوانات وحشی دریده شده که بخشی از بقایای آن به پزشکی قانونی منتقل شد. بعد از تشخیص هویت، طراح نقشه به نام داریوش ۴۲ ساله بازداشت شد. او در بازجویی‌ها جرمش را انکار کرد و گفت: «فوق‌لیسانس روانشناسی بالینی دارم و مشاور هستم و همزمان در کار ساخت‌وساز و خرید و فروش ساختمان و املاک فعالیت دارم. چند سال قبل از پیام یک‌میلیارد و ۵۰۰میلیون تومان پول نزول گرفتم و در مقابل آن مبایعه‌نامه صوری به مبلغ ۲‌میلیارد و ۹۰۰میلیون تومان امضا کردم که به او بدهکار شدم. با آن پول شروع به ساخت‌وساز کردم تا اینکه موعد پرداخت بدهی‌ام شد. مجبور شدم هشت دستگاه آپارتمان ۱۵۰متری را به قیمت روز بدهم، اما ناگهان خانه‌ها گران شد و متوجه شدم ضرر زیادی کرده‌ام. این اختلاف من و پیام بود، اما دستور قتل او را نداده‌ام و رضا دروغ می‌گوید.»

محاکمه

با انکار‌های مرد جوان، دو متهم دیگر پرونده نیز بازداشت شدند، اما آن‌ها نیز جرمشان را انکار کردند. با کامل شدن تحقیقات، پرونده صبح دیروز روی میز هیئت قضایی شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی متین راسخ قرار گرفت و بررسی شد.

بعد از قرائت کیفرخواست، وکیل خانواده مقتول درخواست قصاص کرد، سپس برادر مقتول در جایگاه ایستاد و گفت: «برادرم سال ۹۴ چند واحد از داریوش خرید، اما قیمت خانه یکباره بالا رفت. این شد که داریوش از برادرم خواست تا آپارتمان‌ها را به او برگرداند. برادرم به او گفت این کار نشدنی است ولی او راضی شده بود از سود آن آپارتمان‌ها به داریوش بدهد، اما طمع داریوش به جایی رسید که دستش به خون برادرم آلوده شد.»

در ادامه رضا به اتهام مباشرت در قتل، مشارکت در آدم‌ربایی و معاونت در اخذ اثر انگشت در جایگاه قرار گرفت و با قبول اتهاماتش در شرح ماجرا گفت: «سال ۹۶ از یکی از روستا‌های همدان برای پیدا کردن کار به تهران آمدم. در رودهن با سلمان آشنا شدم و مدتی را برای او کار کردم. پس از مدتی با پیام که مرد پولداری بود آشنا شدم و چند ماه سرایدار یکی از ساختمان‌های او شدم. بعد از مدتی پیام برای کار املاک، مغازه اجاره کرد و از من خواست شاگرد مغازه او باشم. این گذشت تا اینکه پای داریوش به مغازه باز شد و با او آشنا شدم. داریوش با پیام اختلاف حساب زیادی داشت، او به دروغ می‌گفت چندین واحد آپارتمانش را به پیام فروخته، اما پولش را کامل نگرفته است.»
متهم ادامه داد: «پاییز سال۹۷ بود که داریوش سراغم آمد و پیشنهاد داد ۱۰۰میلیون تومان پول نقد و یک واحد آپارتمان به ارزش یک‌میلیارد تومان را به من می‌دهد تا اثر انگشت پیام را پای مبایعه‌نامه‌های آپارتمانش بگیرم. قبول نکردم تا اینکه داریوش گفت از چند مرد افغان که قبلاً سرایدار پیام بودند کمک می‌گیرد. خیلی فکر کردم تا اینکه روزی به خانه داریوش در تهرانپارس رفتیم و ۱۰ میلیون تومان پول را به صورت علی‌الحساب از مادرش گرفتیم. من تا آن روز این مبلغ پول نقد نداشتم، از خوشحالی برای دیدن خانواده‌ام به شهرستان رفتم و برای آن‌ها سوغاتی خریدم. خانواده‌ام نیز خیلی خوشحال شدند. این شرایط مرا وسوسه کرد تا دوباره از داریوش درخواست پول کنم و او هم بار دیگر درخواست کمک کرد.»

روز حادثه

متهم در خصوص روز حادثه گفت: «سلمان هم با پیام اختلاف حساب ۱۰۰ میلیون تومانی داشت. شب حادثه آن‌ها باهم قرار ملاقات داشتند که داریوش وقتی این موضوع را فهمید به من گفت این ساعت برای انجام نقشه خوب است. قرار شد برادرزن داریوش به نام سعید هم مرا در این نقشه کمک کند. طبق نقشه با داریوش از مغازه بیرون رفتیم و یک بسته قرص خواب خریدیم. ۱۰ عدد قرص را در یک نسکافه ریختم و پیام آن را خورد، سپس همراه سعید در خودروی پیام نشستیم و خود پیام پشت فرمان نشست. بین راه قرص‌ها اثر خودش را گذاشت، به همین خاطر سعید پشت فرمان نشست و تا سوله‌ای که مورد نظر بود رفتیم. در آن سوله سعید اثر انگشتان پیام را پای چندین برگ مبایعه‌نامه و چند سفته گرفت. بعد از گرفتن اثر انگشت از سوله برمی‌گشتیم که من اصرار کردم پیام را به درمانگاه برسانیم، اما سعید ناگهان یک سرنگ به من داد و گفت داریوش خواسته پیام را به قتل برسانیم. خیلی ترسیده بودم و قبول نکردم، اما سعید گفت داریوش گفته پیام کارشناس دادگستری است اگر زنده بماند، ما را لو دهد. خلاصه با اصرار‌های سعید در حالی که تمام بدنم می‌لرزید، سرنگ را پر هوا کردم و به گردن راست مقتول زدم. مقتول کمی هوشیار شد و شروع به کتک زدن سعید کرد. برای اینکه او را آرام کنم با لنگی که در ماشین بود گردنش را فشار دادم تا اینکه سعید گفت نبض پیام نمی‌زند. بعد از کشتن پیام جسد را بعد از تونل عوارضی پردیس در گودالی دفن کردیم.» سپس سه متهم دیگر که با قرار وثیقه آزاد بودند یک به یک به اتهام معاونت در قتل، مشارکت در آدم‌ربایی و معاونت در اخذ اثر انگشت در جایگاه قرار گرفتند، اما همگی جرمشان را انکار کردند و گفتند رضا دروغ می‌گوید.

با انکار متهمان، ریاست دادگاه بعد از شور اعلام کرد، متهمان به خاطر شرایط بیماری کرونا با قرار وثیقه آزاد شده بودند و اکنون با توجه به شرایط نسبی شیوع بیماری و بیم تبانی متهمان با یکدیگر، قرار وثیقه آن‌ها به قرار بازداشت تبدیل می‌شود و متهمان باید در زمان اعزام به زندان رجایی‌شهر و در محیط زندان نیز هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشته باشند.

در ادامه ریاست دادگاه با اعتراض وکلای متهمان دستور داد پرونده به دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارسال و مادر داریوش به عنوان مطلع به دادگاه بعدی احضار شود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار