سرویس حوادث جوان آنلاین: ساعت ۳ بامداد سهشنبه ۱۳خرداد کارکنان بیمارستانی در یکی از خیابانهای جنوبی تهران قتل پسرجوانی را به مأموران پلیس تهران خبر دادند. بررسیهای مأموران پلیس نشان داد مقتول پسر ۲۱سالهای به نام فرزین است که ساعت ۲۳شب در درگیری با مرد جوانی در ایستگاه تاکسیهای نعمتآباد زخمی و برای درمان به بیمارستان منتقل میشود، اما چند ساعت بعد با وجود تلاشهای تیم پزشکی بر اثر شدت خونریزی به کام مرگ میرود.
با اعلام این خبر قاضی شفیعی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی در محل به تحقیق پرداختند.
تحقیقات میدانی و گفتههای شاهدان عینی حکایت از آن داشت مقتول به خاطر سنگ قیمتی از سوی مرد ۳۳ساله به نام فرشاد به قتل رسیدهاست. مأموران در ادامه بررسیها سنگ قیمتی را هم در محل حادثه کشف کردند و از سوی دیگر نیز خانواده فرزین هم مدعی شدند پسرشان به خاطر سنگ قیمتی با فرشاد اختلاف داشتهاست. بنابراین کارآگاهان ادارهدهم فرشاد را به عنوان مظنون به قتل تحت تعقیب قرار دادند و سرانجام دیروز متهم را در پاتوق معتادان حوالی خلازیر دستگیر کردند. متهم صبح دیروز پس از انتقال به دادسرای امور جنایی تهران به قتل اعتراف کرد، اما مدعی شد که درگیری آنها به خاطر اموال سرقتی بودهاست. متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر به دستور قاضی شفیعی در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار گرفت.
گفتگو با متهم
فرشاد، مقتول را میشناختی؟
بله از دوستان من بود.
چطور با هم دوست شدی؟
ما هر دو خلافکار بودیم و مدتی قبل در پاتوق خلافکاران با هم آشنا شدیم.
معتاد هستی؟
بله، من هفتسال است که معتادم و چند سالی هم است که شیشه مصرف میکنم.
چه شد که معتاد شدی؟
من جوشکار بودم تااینکه چند سال قبل با دوستانم در نزاعی شرکت کردم و پس از دستگیری راهی زندان شدم. در زندان با افراد خلافکار آشنا شدم و از همان روز جریان زندگیام عوض شد و وارد باند خلافکاران شدم و تا الان هم به غیر از این قتل، پنجبار به جرمهای مختلف از جمله درگیری و سرقت به زندان رفتهام و آزاد شدهام.
چرا با مقتول درگیر شدی؟
مدتی قبل یک عدد جک و یک عدد لاستیک سرقتی خودرو به مبلغ ۵۰۰ هزار تومان به مقتول فروختم. قرار بود او پولش را به من بدهد، اما امروز و فردا میکرد. شب حادثه با او قرار گذاشتم درباره طلبم با او حرف بزنم که این اتفاق افتاد.
شاهدان گفته بودند شما به خاطر سنگ قیمتی با هم درگیر شده بودید؟
نه.
اما مأموران سنگ قیمتی را در محل درگیری کشف کردهاند؟
[سکوت میکند.]
درباره آن شب توضیح بده.
وقتی با هم درگیر شدیم او با شیشه نوشابهای از مغازهای بیرون آمد و شیشه نوشابه را شکست و به من حمله کرد که من هم با چاقویی که داشتم ضربهای به طرفش پرتاب کردم و او به قتل رسید.
شاهدان گفتهاند که شما با شیشه نوشابه به او ضربه زدید و پزشکی قانونی هم گفته مقتول با ضربه شیشه شکسته به قتل رسیده است.
[باز هم سکوت میکند.]بعد از قتل کجا فرار کردی؟
بعد از قتل موضوع را به خواهر و برادرم گفتم و آنها از من خواستند خودم را به پلیس معرفی کنم، اما از ترس فرار کردم و در این چند روز هم در پاتوق معتادان بودم که مأموران مرا دستگیرکردند.