سیاستها و رویکردهای اتخاذشده در کشورهای جهان سوم عموماً بخشی از جامعه را نادیده میگیرند. در حقیقت روند تصمیمگیریها به گونهای است که در اغلب موارد ظلم و ناخرسندی حداقل در حق بخشی از جامعه قابل مشاهده میباشد.
اعطای هر عایدی میتواند به صورت عادلانه در دستور کار قرار گیرد، در حالی که سخن گفتن پیرامون همه چیز پسندیده نمیباشد.
با ادامه رویکردهای اتخاذشده در بحث سهام عدالت میتوان همانند بسیاری از فرصتهای دیگر بیان نمود که روند موجود نیز نه تنها ثمربخش نمیباشد بلکه به دلیل تزریق نقدینگی جدید در سطح جامعه آزاردهنده خواهد شد! البته نمیتوان تدبیر روزگار را نادیده گرفت چراکه همه چیز زنجیر است.
بنده بررسی خاصی درباره سهام عدالت نداشتهام، اما به صورت اجمالی چند نکته قابل بررسی میباشند که عبارتند از:
نحوه مدیریت بورس اوراق بهادار تهران بهتر بود لاکپشتوار و آموزنده مورد تأکید قرار میگرفت تا حماسی. در حقیقت با کمی تدبیر، داستان بسیار تحسین برانگیز تداعی میگشت و در عین حال ساختار اقتصاد کشور متحول میشد، در حالی که پس از بادکردنهای چندین برابری قیمت سهام شرکتهای مختلف دیگر نمیتوان سهامداری و سرمایهگذاری در بورس را دارای پشتوانه ارزیابی کرد. به عبارت دیگر در دورهای که همه چیز تحت فشار است نمیتوان یکسری شرکتهای دولتی را در تابلو خود گران کرد تا عالم و آدم برای خرید سهامشان صف بکشند.
فلسفه توزیع سهام همگانی، گذاشتن پول در دست مردم نمیباشد و در عین حال نحوه توزیع به گونهای نیست که در حق بخشی از جامعه اجحاف شود. در حال حاضر بخش قابل توجهی از جامعه به هر دلیلی فاقد سهام عدالت میباشند در حالی که همین موضوع میتواند داستانهای متعددی را تعبیر نماید!
نحوه آزادسازی سهام عدالت نیز به طور کامل همه چیز را به سخره میگیرد و هنرنمایی تصمیمگیرندگان این بخش را به نمایش میگذارد!
سهام عدالت میتوانست در پنج سال متوالی به صورت ۲۰ درصد، ۲۰ درصد مورد بازگشایی قرار میگرفت. پیش از رشد بازار بهتر بود ۲۰ درصد اول در پرتفو افراد آزاد میشد و فروشندگان میآموختند که سهامداری میتواند مطلوب باشد.
به منظور جذب نقدینگی جدید به بخش واقعی اقتصاد و تغییر فرهنگ سرمایهگذاری به سادگی میتوان از مکانیسمهایی همچون افزایش سرمایه از محل آوردههای سهامداران استفاده کرد و در عین حال به مشارکتکنندگان آموخت که میتوان از همکاری و کار تیمی لذت برد. در بحث سهام عدالت نیز بهتر بود پس از بازگشایی ۲۰ درصد اولیه، برخی شرکتها افزایش سرمایه را در دستور کار قرار میدادند و سرمایهگذاران تأمین نقدینگی برای بخش واقعی اقتصاد را مشق میکردند!
به منظور آشنایی مردم با بازار بورس نیازی نبود که عرضه اولیههای انقلابگونه در دستور کار قرار گیرند و برخلاف سیاست آقای دکتر دژپسند تنها نقدینگی جدید تزریق شود. بحث سهام عدالت میتوانست یک کلاس درس کامل برای همگان باشد و سرمایهگذاران پیوسته بتوانند دارایی بلوکه و احیاناً فروخته شده خود را مورد ارزیابی قرار دهند. همچنین نیازی نبود که یک ملت با تمام وجود علم تحلیل تکنیکال را درک و در عین حال همه چیز را تحلیل کنند!
یک موضوع دیگر که میتوانست توسعه کشور را به صورت جدی مورد تأکید قرار دهد، بحث تخصیص عادلانه و یکسان سهام عدالت به هر ایرانی بود تا با یک حرکت بسیاری از مسائل اصلاح شوند، در حالی که فرصتها پایدار نمیباشند.
در حال حاضر میتوان دستاوردها را شماره کرد، در حالی که عهدهداران به دنبال خلق حماسه میباشند! گاهی اوقات میتوان تاریخ را مرور کرد در حالی که بعید است تغییر خاصی ایجاد شود!
همه چیز زنجیر است!