سرویس حوادث جوان آنلاین: شامگاه یک شنبه ۲۸ اردیبهشت ماه امسال مردی سراسیمه به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی برادر ۳۰ سالهاش به نام حبیب خبر داد.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: برادرم حبیب کارگر ساختمان است و مدتی است در ساختمانی حوالی خیابان مصطفی خمینی کار میکند. او امروز صبح مثل همیشه برای کار از خانه خارج شد، اما دیگر بازنگشت به همین خاطر نگرانش شدیم و با تلفن همراهش تماس گرفتیم که جواب نداد.
پس از این سراغ دوستان و بستگان رفتیم و حتی به بیمارستانها هم سر زدیم، اما خبری از حبیب نشد که تصمیم گرفتیم برای پیدا کردن برادرم از پلیس کمک بگیریم.
با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی احسان زمانی بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
در حالی که هنوز ساعتی از تحقیقات پلیس نگذشته بود، شاکی دوباره به اداره پلیس آمد و مدعی شد آدمربایان با او تماس گرفتهاند و برای آزادی برادرش درخواست مبلغ ۱۸۰ میلیون تومان پول کردهاند.
شاکی گفت: دقایقی قبل مردی با تلفن همراهم تماس گرفت و گفت که برادرم را گروگان گرفته است و برای آزادی او باید ۱۸۰ میلیون تومان پرداخت کنم. ابتدا باور نکردم، اما او گوشی را به برادرم داد و برادرم در حالی که گریه میکرد از من درخواست کمک کرد و گفت برای آزادی او پول فراهم کنم. آدمربایان هم مرا تهدید کردند اگر ۱۸۰ میلیون تومان پول به آنها ندهم یا موضوع را به مأموران پلیس خبر دهم، برادرم را میکشند.
نخستین سرنخ از آدمربایان
پس از این کارآگاهان مبارزه با آدمربایی راهی محل کار حبیب شدند و دست به تحقیقات میدانی زدند که متوجه شدند در اطراف محل کار او چند دوربین مداربسته وجود دارد.
مأموران پلیس در بررسی دوربینهای مداربسته مغازهای در آن حوالی دریافتند حدود ساعت ۱۸ عصر روز حادثه خودروی پژویی راه حبیب را سد میکند و ثاینههایی بعد دو نفر از داخل خودرو پیدا میشوند و پس از درگیری و کتککاری او را به زور سوار خودرو میکنند و به سرعت از محل دور میشوند.
بدین ترتیب مأموران پلیس شماره پلاک خودروی پژو را از سامانه پلیس استعلام گرفتند و صاحب خودرو را که مرد میانسالی به نام صمد بود یک روز بعد از حادثه شناسایی و دستگیر کردند.
صمد در بازجوییها منکر آدمربایی و مدعی شد خودرو روز حادثه در اختیار پسر جوانش به نام پیروز بوده است. وی گفت: پسرم در طبقه بالای خانهمان مغازه گیمنت دارد و آنجا مشغول کار است. او روز حادثه خودروی مرا برای چند ساعتی امانت گرفت و بعد هم تحویل من داد.
دستگیری اولین آدمربا
سپس مأموران پلیس پیروز را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. وی در بازجوییها به آدمربایی با همدستی دو نفر از دوستانش به نامهای پیمان و سعید اعتراف کرد و در ادعایی گفت: من مغازه گیمنت دارم و افراد زیادی به مغازهام رفت و آمد میکنند. مدتی قبل پیمان و سعید برای بازی به مغازه ام آمدند و از آن روز با آنها دوست صمیمی شدم. پیمان و سعید هر روز به مغازه ام میآمدند تا اینکه یک روز به من گفتند صاحب کارشان با مرد جوانی به نام حبیب اختلاف حساب دارد. پیمان گفت، حبیب مدتی قبل از مغازه صاحبکارش ۱۸۰ میلیون تومان جنس خریده و در مقابل چک داده است، اما حسابش خالی است و پول صاحب کارم را نمیدهد. او گفت، تا الان چند باری صاحب کارش به او پیغام داده، اما حبیب امروز و فردا میکند و الان هم صاحب کارش گفته او را پیدا کنیم و طلبش را بگیریم.
پیمان گفت که محل کار حبیب را در حوالی خیابان مصطفی خمینی شناسایی کرده و احتیاج به خودرویی دارند که او را سوار کنند و طلب صاحب کارش را از او بگیرند. آنها از من خواستند خودروی پدرم را چند ساعتی در اختیار آنها قرار دهم و من هم به خاطر رفاقتی که با آنها داشتم، خودروی پدرم را امانت گرفتم و همراه آنها به خیابان مصطفی خمینی رفتم. ما ساعتی در آن محل منتظر ماندیم تا اینکه حبیب از محل کارش بیرون آمد و بعد در محل خلوتی راه او را سد کردیم و پیمان و سعید از خودرو پیاده شدند که با او حرف بزنند. وی ادامه داد: دقایقی بعد آنها با حبیب درگیر شدند و او را به زور سوار خودرو کردند و او را به خانه پیمان منتقل کردیم و بعد هم من به محل کارم بازگشتم.
پس از این تلفن همراهم را خاموش کردم تا اینکه روز بعد وقتی تلفن همراهم را روشن کردم دیدم پیمان و سعید ۶۰ بار با تلفن من تماس گرفتهاند که با آنها تماس گرفتم و پیمان به من گفت که باید حبیب را به مکان دیگری منتقل کنند و از من خواست دوباره خودروی پدرم را امانت بگیرم و به خانه آنها بروم. وقتی به خانه آنها رفتم به پیمان و سعید گفتم که پلیس در تعقیب ماست و بهتر است حبیب را آزاد کنیم که قبول کردند. ما سه نفری حبیب را سوار خودرو کردیم و من به طرف بهشت زهرا به راه افتادم و در نزدیکی بهشت زهرا حبیب را از خودرو به پایین پرت کردیم و بعد هم پیمان و سعید از خودرو پیاده و از من جدا شدند و من هم به خانهمان برگشتم که دستگیر شدم.
مأموران پلیس پس از اعتراف متهم به محلی که پیروز مدعی بود گروگان را رها کردهاند رفتند، اما در بررسیهای دوربینهای مداربسته و تحقیقات میدانی هیچ نشانهای از ورود و خروج خودروی پژو در آن محدوده نیافتند. از سوی دیگر بررسیهای مأموران پلیس نشان داد مرد ربوده شده هم به خانهاش برنگشته است.
بدین ترتیب متهم که احتمال میرود با تناقضگویی قصد فریب مأموران پلیس را دارد به دستور قاضی زمانی، برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن زوایای پنهان این حادثه در اختیار کارآگاهان جنایی قرار گرفت. در حالی که تحقیقات برای پیدا کردن مرد ربوده شده ادامه دارد مأموران پلیس در تلاشند تا دو همدست متهم را شناسایی و بازداشت کنند.