سرویس حوادث جوان آنلاین: ساعت۲۳:۲۰ شامگاه یکشنبه۲۸اسفندسال۹۰ بود که رهگذران در حال عبور از کیلومتر۷ بزرگراه فتح با دیدن زبانههای آتش از مغازه دو طبقهای موضوع را به مأموران پلیس و آتشنشانی خبر دادند. با اعلام این خبر تیمی از مأموران کلانتری۱۵۰ تهرانسر راهی محل شدند که مشاهده کردند عوامل آتشنشانی پس از خاموش کردن آتش، جسد مرد ۴۵سالهای به نام شهرام را در حالی که دست و پایش بسته بود در طبقه دوم مغازه که به شدت سوخته بود کشف کردهاند. در بررسی بیشتر مشخص شد شهرام مغازهاش را محل خرید و فروش ضایعات پارچه و گونی کرده و شبها هم در طبقه دوم مغازهاش میخوابیده است. وقتی مشخص شد که حادثهآتشسوزی عمدی بودهاست، پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شد. تحقیقات بعد نشان داد که خودروی سمند شهرام هم سرقت شده است.
کشف نخستین سرنخ
مأموران پلیس در بررسی شماره تلفن همراه مقتول، زن جوانی به نام شیدا را شناسایی و بازداشت کردند. وی گفت: مدتی بود من و یکی از دوستانم به نام ستاره به خاطر اینکه به موادمخدر شیشه اعتیاد داریم با شهرام ارتباط داشتیم و گاهی او برای ما مواد مخدر تهیه میکرد. چند روز قبل ستاره پیش من آمد و گفت اگر مأموران پلیس برای تحقیق از شهرام پیش من آمدند، اسمی از او نبرم و فقط مدعی شوم که خودم برای خرید مواد مخدر با شهرام ارتباط داشتهام. او گفت اگر بتوانم مأموران پلیس را فریب دهم، مبلغ ۱۲میلیون تومان به من میدهد که وسوسه شده و قبول کردم. با اعتراف زن جوان مأموران پلیس ستاره ۲۱ساله را بازداشت کردند و از وی تحقیق کردند. وی گفت: من معتاد به مواد مخدر شیشه بودم و به همین سبب برای خرید و مصرف مواد مخدر با شهرام ارتباط داشتم تا اینکه مدتی قبل با مرد جوانی به نام احسان که آموزشگاه زبان انگلیسی در حوالی میدان صادقیه دارد آشنا شدم و او هم مرا صیغه خودش کرد. چند روز قبل از حادثه احسان با بررسی تلفن همراهم متوجه شد، قبلاً با شهرام ارتباط داشتهام. هر چقدر به او گفتم که ارتباط من فقط به خاطر مصرف مواد بوده باور نکرد تا اینکه تصمیم گرفت او را تنبیه کند. شب حادثه احسان و من و دو نفر از دوستانش به محل کار شهرام رفتیم و مرا مجبور کردند داخل خودرو بمانم و خودشان به داخل مغازه شهرام رفتند و ساعتی بعد برگشتند و از آنجا دور شدیم. وی در پایان گفت: من خبر ندارم احسان و دوستانش چه بلایی سر مقتول آوردند.
دستگیری قاتل در شعبه بازپرسی
بعد از به دست آمدن این طلاعات احسان هم بازداشت شد و در بازجوییها به قتل شهرام با همدستی دو نفر از کارمندان آموزشگاهش به نامهای پرویز و بهنام اعتراف کرد. وی در شرح ماجرا گفت: من آموزشگاه زبان انگلیسی دارم و وضع مالیام خوب است. چندی قبل با همسرم اختلاف پیدا کردم و از هم جدا شدیم و بعد از آن با ستاره آشنا شدم و او را صیغه کردم. پس از مدتی فهمیدم که ستاره اعتیاد به مواد مخدر داشته و به همین خاطر با شهرام ارتباط داشتهاست. خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتم شهرام را گوشمالی بدهم تا اینکه شب حادثه همراه پرویز و بهنام، ستاره را مجبور کردیم ما را به محل کار شهرام ببرد و او هم قبول کرد. ما همراه خودمان اسلحه، بیسیم و شوکر داشتیم که هنگام ورود به مغازه شهرام فکر کرد ما مأمور پلیس هستیم و در مقابل ما مقاومت نکرد. سپس او را به اتاقک بالای مغازهاش بردیم و آنجا دست و پایش را با طناب بستیم و من روی سرش نایلون مشکی کشیدم و در نهایت او را به قتل رساندم. پس از این همراه همدستانم مغازه او را آتش زدیم و با سرقت خودرواش از محل دور شدیم. با اعتراف متهم، دو همدست وی هم بازداشت شدند و گفتند که احسان قاتل است و آنها فقط در آتش زدن مغازه با او همکاری داشتهاند. با کامل شدن تحقیقات احسان در جلسه محاکمه با درخواست اولیایدم به قصاص محکوم شد. بعد از تأیید رأی دادگاه در دیوان عالی کشور نام احسان در لیست محکومان به مرگ قرار گرفت.
گرفتن مهلت به احترام ماه مبارک رمضان
متهم سرانجام چند روز قبل پس از گرفتن استیذان حکمش در زندان رجاییشهر کرج برای قصاص پای چوبهدار رفت. در حالی که قاتل آخرین لحظات عمرش را میگذراند هیئت صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران با میانجیگری قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران از اولیایدم به احترام ماه مبارک رمضان برای متهم یک ماه مهلت گرفتند. بنابراین قاتل برای ادامه زندگی فرصت دوباره گرفت تا در این مدت یکماه بتواند رضایت اولیایدم را برای همیشه جلب کند.