«درنگی در مسیر زندگی و رویکرد پژوهشی استاد علی ابوالحسنی (منذر)» در آیینه یک گفت‌و‌شنود منتشر نشده- بخش نخست 
استاد منذر: «در سالیان منتهی به پیروزی انقلاب و در دانشگاه علم و صنعت، عناصر چپ سعی داشتند تا با مخدوش‌کردن چهره اساتید مذهبی دانشکده از وسعت موج فزاینده گرایش به اسلام بکاهند و جوانان پاک و ساده دل را به طرف خودشان جذب کنند. من در چنین فضایی به طور علنی با آنها مقابله می‌کردم و آن گروه انحرافی هم از پای ننشستند و حتی یک‌بار نقشه ضرب و شتم حقیر را در برابر دانشکده برنامه‌ریزی کردند، ولی این اقدام با هشدار یکی از دوستان نافرجام ماند...»
شهید آیت‌الله فضل‌الله محلاتی جهادگری در گستره تاریخ معاصر ایران
در زندگی عالمان مجاهد و پارسا، گاه شرایطی خطیر پیش می‌آید که لازمه آن صبر و سکوت است. در مقطع پس از پیروزی انقلاب اسلامی و ریاست جمهوری ابوالحسن بنی‌صدر برای آیت‌الله محلاتی چنین وضعیتی پیش آمد. او در آن دوره اگرچه امر رهبر و مقتدای خویش را اطاعت می‌کرد، اما در این باره هیچ نگفت و در ناملایمات سکوت کرد. پس از سپری شدن آن برهه، اما حقیقت بر بسیاری آشکار شد
نظر و گذری بر خاطرات آیت‌الله‌العظمی سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی
اثری که هم‌اینک در معرفی آن سخن می‌رود، همانگونه که از نام آن پیداست، «خاطرات آیت‌الله‌العظمی سید عبدالکریم موسوی اردبیلی» را در خود دارد
نظری بر تاریخچه علم موسیقی ایرانی در دوران اسلامی  
ستاره بخت ارموی، در آخر عمر رو به افول رفت! زیرا بعد از قتل خواجه شمس‌الدین در اهر، دیگر وزرای دربار مغولان او را از دربار طرد کردند و وی در دوره پیری و ناتوانی، به سختی معیشت زیاد دچار و حتی بعد از مدتی به افراد زیادی مقروض شد! این مقروض بودن چنان زیاد شد که در نهایت با شکایت یکی از طلبکارانش و ناتوانی در پرداخت دین خود به زندان افتاد و در نهایت در ۱۸ صفر سال ۶۹۳ در زندان درگذشت
شهید آیت‌الله میرزا محمد آقازاده خراسانی روایت‌هایی از مجاهدت و شهادت
در زندگی آیت‌الله میرزا محمد آقازاده، فراز و نشیب‌هایی دیده می‌شود. او در ابتدا مانند برخی دیگر از عالمان وقت، حکومت یافتن رضاخان را در راستای بهبود شرایط ایران ارزیابی می‌کرد. با تثبیت جایگاه قدرت سیاسی قزاق و آغاز سیاست تجدد آمرانه و دین زدایی وی، آقازاده به کسوت مخالفت با شاه درآمد و تاوان آن را با دستگیری، تبعید و مرگ پرداخت. سرنوشتی که از اغلب مخالفان رضاخان، انتظار می‌کشید
زنده‌یاد آیت‌الله سیدابوالحسن انگجی در قامت جهادگری مسلکی
آیت‌الله سیدابوالحسن انگجی در پاسخ به وساطت سپهبد امیر احمدی میان او و رضاخان گفت: «کار از اینها گذشته است، من نمی‌توانم ببینم کسانی که فرمانده لشکر و حاکم ناموس و حیثیت عمومی هستند، شرابخواری کنند و شیشه‌های خالی مشروب را در استخر بیندازند و برای تفریح، هدف گلوله قرار دهند. من حاضرم این خانه بر سرم فرود آید و بمیرم به شرطی که پای رضا شاه از ایران کنده شود!...»
زنده‌یاد آیت‌الله حاج‌آقا مجتبی تهرانی نمادی در اخلاق و سیاست
اعتقاد راسخ آیت‌الله تهرانی به اصل اصیل و اساسی ولایت فقیه و نیز مبانی استادش امام خمینی در این موضوع، موجب شد که وی پس از بازگشت از نجف و طی دروس خارج فقه خویش، بدان بپردازد و در عداد نخستین تبیین‌گران این مسئله در دوره حاکمیت طاغوت درآید. آنچه او در این خصوص مطرح کرد، به لحاظ قوت علمی و اجتهادی، یکی از قوی‌ترین مباحثی است که تاکنون در این باره عرضه شده است
شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح طرحی از یک تکاپوی فرهنگی- سیاسی
شیوه مبارزاتی آیت‌الله دکتر محمد مفتح در سالیان تبعید امام‌خمینی از ایران تا ممنوع‌المنبر شدن، ایراد سخنرانی‌های روشنگرانه در شهرستان‌های مختلف بود. وی پس از ممنوعیت از منبر، در فعالیت‌های خود شیوه جدیدی اتخاذ کرد که تمرکز بر تلاش فرهنگی در دانشکده الهیات و معارف اسلامی و نیز مسجد جاوید تهران از آن جمله بود. با این همه پس از سخنرانی آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در مسجد جاوید، هر دو دستگیر و مسجد نیز تعطیل شد!
آیت‌الله آخوند ملامحمدکاظم خراسانی و آرمانی که تحقق نیافت
ستیزه‌جویی سکولار‌های تندرو با جناح مذهبی نهضت مشروطه ایران، تنها به مشروعه خواهان محدود نشد و سپس به مشروطه خواهان مسلمان معطوف شد. آخوند خراسانی، با مشاهده کردار این جریان، با آنان به تقابل پرداخت و در مراسلات خویش، مردم را نسبت به خطرات فکرو مسلک ایشان آگاه نمود. این رویکرد در آثار وی در دوره مشروطه دوم، کاملاً مشهود و در خور ردیابی است
شهید‌آیت‌الله سید‌عبدالحسین دستغیب موسم وصل و روایت‌های آن
آیت‌الله سید محمدهاشم دستغیب: «با شهید آیت‌الله دستغیب چند قدم بیشتر فاصله نداشتم و صدای زنی را شنیدم که اصرار می‌کرد نامه‌ای را به ایشان بدهد، اما ناگهان صدای مهیبی بلند شد! آتشی جلوی چشمم دیدم و صورتم سوخت و دیوار روی سرم خراب شد! احساس کردم زلزله آمده و من زیر آوار مانده‌ام، ولی از طرف دیگر از آتش احساس سوزش کرده بودم و ناگهان متوجه شدم که بمب بوده است...»
۲