رهبر معظم انقلاب: «مرحوم آقای مصباح خصوصیات منحصربه فردی داشتند که من وقتی به مجموعه فضلای برجستهقم نگاه میکنم، جامع این خصوصیات را آنگونه که ایشان بود، مشاهده نمیکنم. علم فراوان، فکر خوب و نوآور، بیان رسا و واضح، انگیزهتمامنشدنی، خلقیات شایسته، سلوک و توجه معنوی و ... را واقعاً انسان نمیتواند یکجا پیدا کند. اینها در آقای مصباح، جمع بود...» جوان آنلاین: پنجسال از رحلت فقیه، مفسر، متکلم و فیلسوف نامدار جهان اسلام و تشیع، زندهیاد آیتالله محمدتقی مصباح یزدی سپری شد. هم از این روی و در بسط نیمقرن دغدغه و تکاپوی آن بزرگ در برساختن علوم انسانی اسلامی، مقال پیآمده را به شما تقدیم میداریم. امید آنکه علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
درجامعیت علمی و در میان فضلای برجسته معاصر، همتای او مشاهده نمیشد
کسی که دغدغهای به سترگی ایجاد و تولید علوم انسانی اسلامی دارد، لاجرم باید در شاخههای گوناگون این علوم و نیز قدرت نظریهپردازی و طرح بهینه آن در جوامع علمی، به غایت چیره دست باشد. زندهیاد آیتالله محمدتقی مصباح یزدی که به درازای نیم قرن در این طریق گام برداشت، به گمان دوست و دشمن واجد چنین توانمندیهایی بود و آثار برجای مانده از وی، گواهی بر این مدعاست. رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار خویش با خانواده آن فقید سعید در مورخه ۵ دی ۱۴۰۱، در اینباره به ترتیب پیآمده شهادت دادهاند:
«مرحوم آقای مصباح (رضوان الله علیه) یک خصوصیات منحصربه فردی داشتند که من در مجموعه فضلای برجسته قم که از قدیم میشناختیم و حالا هم بحمدالله برکات بعضیشان ادامه دارد، نگاه میکنم، جامع این خصوصیات را آنگونه که در مرحوم آقای مصباح وجود داشت، مشاهده نمیکنم؛ علم فراوان، فکر خوب و نوآور، بیان رسا و واضح، انگیزهتمامنشدنی و بینظیر، خلقیات و رفتارهای شایسته و برجسته، سلوک و معرفت و توجه معنوی و مانند اینها؛ مجموع اینها را واقعاً انسان نمیتواند پیدا کند. اینها در آقای مصباح، جمع بود. بالاخره رفتن برای همه هست: اِنَّک مَیتٌ وَ اِنَّهُم مَّیتُون؛ اگر چه خسارت است، اما بالاخره چارهای نیست، ناگزیریم؛ علاج این است که آن راه ادامه پیدا کند؛ آن ابتکار و آن کارهایی که ایشان کردهاند: همین طرح ولایت یکی از ابتکارات ایشان است؛ همین تشکیلات عظیم مرکز تحقیقات امامخمینی یکی از همان ابتکارات است؛ کتابهایی که ایشان نوشتهاند، چه کتابهای علمی، چه آنچه مربوط به اخلاقیات و معنویات و برای استفاده عموم و مانند اینهاست، یکی ازآن کارهاست؛ اینها را نباید گذاشت تعطیل شود. الحمدلله آثار ایشان از همه جهت خوب است؛ آثار صوتی ایشان خیلی آثار خوبی است. سخنرانیهای ایشان را یک مدتی که در آن حسینیه سخنرانی داشتند، در عصرهای ماهرمضان تلویزیون پخش میکرد؛ من مینشستم پای تلویزیون گوش میکردم؛ نمیدانم چه زمانی بود. حالا من عصری مینشستم گوش میکردم؛ عصر ماهرمضان بود. به ایشان گفتم؛ گفتم اینها خیلی برجسته است، واقعاً خیلی خوب است؛ آدم مینشیند گوش میکند، واقعاً استفاده میکند. خب اینها نبایستی متوقّف شود؛ نباید مسکوت بماند، فراموش شود. ایشان آثار صوتی دارند، آثار مکتوب دارند، آثار مؤسسه و بنیانهای مؤسساتی، مثل آنهایی که اسم آوردیم ــ یا شاید هم غیر آنها که من خبر ندارم ــ دارند، الحمدلله فرزندان خوبی دارند، آقازادههای خوبی دارند؛ وَ بَثَّ مِنهُما رِجالاً کثیراً وَ نِساء؛ الحمدلله؛ برکات نسلیشان هم برکات خوبی است... خب جسم ایشان رفت، حیف هم بود، خیلی حیف بود، یعنی وجود ایشان واقعاً مایه برکت بود، آدم از دیدن ایشان استفاده میکرد؛ یکی از این کسانی [بود]که ما در طول عمر دیدیم از دوره جوانیشان، نه حالا؛ آن وقت که ایشان شاید هنوز ازدواج هم نکرده بود - من قبل از اینکه بیایم قم، در مشهد با ایشان آشنا شدم؛ گمان میکنم مثلاً سال ۳۶، ۳۷ بود- از آن وقت آدم میفهمید ایشان یک مرد متدین، اهل دین و اهل تقوا بودند. از جمله آن کسانی بود که مَن یذَکرُکمُ اللهَ رُؤیتُه بود؛ رؤیت ایشان هم آدم را کمک میکرد، پیش میبرد، به یاد خدا میانداخت. خب هر چه از آن جوانی گذشت، ایشان بهتر هم شد؛ اگرچه هر چه هست، مال همان دوره جوانی است. شما جوانها قدر این دوره را بدانید؛ آنچه آن آخر کار به درد آدم میخورد و گیر آدم میآید و برای آدم میماند، همین چیزی است که حالا شماها کسب کردهاید و دارید کسب میکنید. جوانها قدر جوانیشان را بدانند...».
کار او، به سان انقلابی علمی و فرهنگی بود
حیات علمی آیتالله مصباح یزدی، آوردههای علمی ارجمندی داشت که بسا جریانات اسلامی در گستره جهان، از آن بهرمند شدند و حرکتهای اجتماعی، سیاسی و حتی جهادی خویش را بر اساس آن سامان بخشیدند. این امر به طور ویژه درباره جنبشهای ضد صهیونیستی منطقه خاورمیانه و «محور مقاومت»، صادق است. علامه شهید سید حسن نصرالله، دبیرکل فقید حزبالله لبنان، در این فقره آورده است:
«او زندگی اش را بر وفق خواست و اراده الهی تدبیر کرده بود و از این رو، وجودش را صرف مسیر خداوند کرده بود. سخن خدا را ترویج میکرد و ترنم نامش را بر زبان جاری میساخت و همگان را به سوی او رهنمون میکرد. از آنجا که خداوند مواهب خود را برای هرکس که بخواهد، چند برابر میکند، آن جایگاه عظیم را به ایشان بخشید؛ چه او شخصیتی نادر و استثنائی در جهان اسلام بود. حوزههای علمیه و محافل علمی، او را به عنوان فقیهی سترگ و فیلسوفی درخشان و نوآور میشناسند که در ساحت اندیشه ورزی، برای مراکز علم و معرفت و فرهیختگان جویای حقیقت، یک انقلاب علمی و فرهنگی ایجاد کرد و در مباحث متنوع فکری معاصر، با اندیشهای فراگیر و مواضعی روشن، در دفاع از اسلام و انقلاب پیشگام بود. برای مسائل گوناگون، پاسخهای مناسب تدارک نمود و جویندگان حقیقت را با آب گوارای فکر ژرف و بیان صحیح خود سیراب ساخت و نادر است که امت بتواند در ساحت نظریه پردازی در حوزه مفاهیم و اندیشههای اسلامی، دوباره شخصیتی در قامت دانش و اندیشه بلند او بیابد. خداوند متعال به برادران ما در حزب الله، از فرماندهان و عالمان و اعضای کادر و مجاهدان، این نعمت بزرگ را عطا کرد که از فیض وجودش بهرهمند شوند و به محضرش شرفیاب گردند، تا از روح بزرگ او الهام گیرند و از اندیشه پرجذبه اش سیراب شوند. چه اینکه برادران ما در طول دهههای گذشته و در ایام حضور در کشور جمهوریاسلامی، همیشه برای رسیدن به محضر ایشان و بهره مندی از شهد دانش و عنایت و سلوک او، مشتاق و مصر بودند. ایشان به حق در همه آنچه به مسائل فکری، اعتقادی و اخلاقی مرتبط بود، پناه، قبله و مقصد بود. از سر شفقت در لبنان، به ملاقات ما تشریف آورده و با عالمان و مجاهدان و خانوادههای آنان ملاقات کرد. به نقطههای مرزی سرکشی کرد و با نیروهای مقاومت، همنشین شد. افتخار ما این است که همواره مشمول دعای او در نمازها و خلوت هایش بودهایم و نیز مورد قدرشناسی و احترام ایشان. او بی شک مردی الهی بود، که مأموریتش تثبیت، تعمیق و اصالت بخشی به ایمان ما بود و مدام بر ایمان، یقین و تسلیممان میافزود. ارتباط ایشان با حزب الله، به لحاظ عاطفی چنان عمیق بود که در مواضع تأییدآمیز و بیانات بلند ایشان نسبت به حزبالله، همواره منعکس میشد. به گونهای که معتقد بود، اخلاص و ارتباط عمیق حزب الله با ولیفقیه، موجب پدید آمدن این جایگاه برای آن شده است و به همین جهت، نهایت پشتیبانی و نصرت را نسبت به مقاومت مبذول داشت...».
او اندیشه عمیق را با مدیریتی توانمند درآمیخت
ساماندادن یک جریان فکری قدرتمند، تنها نیازمند اندیشهای عمیق و نوآور نیست که مدیریتی کارآمد و همه سونگر میطلبد. علامه مصباح در طول حیات فرهنگیاش، جریانات و مؤسسات فرهنگی متعددی را بنیان نهاد که نشان از تدبیر وی داشت و عیان ساخت که وی در این عرصه نیز صاحب سبکی مخصوص به خویش است. آیتالله سید محمدرضا مدرسییزدی از فقهای کنونی شورای نگهبان و شاگردان دیرین آن بزرگ، در این خصوص معتقد است:
«آن مرد بزرگ، از آغاز یک هدیه الهی به حوزههای علمیه و جامعه اسلامی بود. خداوند بزرگ، ابعاد مختلفی را در این وجود عزیز به ودیعه گذاشته بود. استعدادهای متعددی از نظر ظاهر و معنا، در ایشان بود. به اندازهای که بنده طی ۵۰ سالی که خدمت ایشان بودم، اطلاع دارم این بزرگوار بعد از تحصیلات ابتدایی، وارد حوزه علمیه یزد شدند و مورد عنایت خاص بودند. مرحوم آیتالله ابوترابی (اعلیالله مقامهالشریف) نقل میکردند پدربزرگ مرحوم آقای مصباح - که از صنف بازاریها بودند- چنان توجه به نوه خود و هوش او داشتند که میگفتند ایشان بحرالعلوم خواهد شد! معلوم بود از همان آغاز، یک نوع برجستگی خاصی داشتند. حدود ۱۹ سالگی به قم مشرف میشوند و در درس حضرت امام (قدس سره) - که یکی از درسهای اصلی و مهم حوزه آن زمان بود- وارد میشوند. از همان آغاز وقتی نام ایشان در مجامع علمی برده میشد، یک نام ممتاز از نظر اخلاق و کردار بود. معمولاً بعد از طی دروس اصلی حوزه، طلبه باید تصمیم بگیرد، تلاش خود را در کدام قسمت متمرکز کند. طلاب در آن زمان، معمولاً انتخاب نمیکردند و با روال حوزه جلو میرفتند. افراد معدودی، انتخابهای خاص داشتند. ایشان در عین اینکه بحثهای فقهی را ادامه میدادند، اما یک تصمیم سرنوشتساز گرفتند. ایشان با توجه به شرایط آن زمان و نیازهای جامعه اسلامی و نیازهای حوزه، تلاش خود را در تفسیر و فلسفه متمرکز کردند. این مصداق روایت العالِمُ بِزمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللّوابِس بود. در زمان هجوم مارکسیستهای غربگرا و بعد التقاطیون علمگرای بریده از دین، شبهات دشمن نسبت به دین و قرآن و اهلبیت (ع)، پیدرپی وارد میشد. این مرد هوشیار، متدین و متعهد تصمیم میگیرد که تلاش خود را بر تفسیر، فلسفه و معارف اسلامی متمرکز کند. نه تنها خود، بلکه تلاش میکند تا جریانی را به همراه دوستان متعهد، عالم و زمانشناس خویش، در این مسیر فعال کند. حضور ایشان در مدرسه حقانی، به همراه شهید آیتالله بهشتی، شهید آیتالله قدوسی و دیگر علمای برجسته آن زمان، یک حرکت بنیادین عظیم و ارزشمند بود. انصافاً کار و خدمات ایشان، بزرگ بود. وقتی آن بزرگوار به مؤسسه در راهحق منتقل شدند، با توجه به فعالیتهای دشمن و انحرافی که در جوانان بهوجود آمده بود، طلابی را پرورش داد که علاوه بر ذخیره علمی، توان مبارزه و مقابله با اینان را داشته باشند. یکی از ویژگیهای آن بزرگوار این بود که علاوه بر آنکه یک عالم، محقق، روشنفکر و شخصیتی متعهد بودند، یک انسان تشکیلاتی دارای برنامه و دارای قدرت اجرایی نیز بودند. به عبارت دیگر، ایشان علاوه بر کار علمی، برنامهریز هم بودند و کار مدیریتی و اجرایی هم انجام میدادند. ویژگی دیگر ایشان این بود که همزمان با کار علمی و اجرایی، نسبت به مسائل انقلاب و نظام اسلامی بیتفاوت نبودند و در اینباره، حساسیت ویژهای داشتند و کاملاً مسائل را رصد میکردند...».
او پس از علامه طباطبایی، صاحب بیشترین ابداعات نظری بود
آیتالله علیرضا اعرافی، مدیر کنونی حوزههای علمیه سراسر کشور نیز در زمره خوشه چینان خرمن معرفتِ زندهیاد مصباح یزدی است. او بر این باور است استاد در نوآوری نظری و ابتکاراتی که در این حیطه از خویش به یادگار نهاد، تنها قابل قیاس با شادروان علامه سید محمدحسین طباطبایی است. او در بسط این دیدگاه، خاطرنشان ساخته است:
«از سال ۱۳۶۰، بنده یکی از کسانی بودم که بسیار به حضرت آیتالله مصباح نزدیک شدم. البته در دوران قبل از انقلاب نیز ایشان جلساتی داشتند که من در آنها شرکت میکردم. با این حال از سال ۱۳۶۰، در یک تعامل کاری قرار گرفتیم. بیش از اساتید دیگر از نظر علمی با ایشان مأنوس بودم؛ تا جایی که تمام تعلیقه نهایه را با آن بزرگوار مورد بحث قرار دادم. بنده بارها آرای فلسفی ایشان را - که مهم و بنیادین است- مرور و با حضرت آیتالله جوادی آملی نیز در باره آنها گفتوگو کردهام. ما از سال ۱۳۶۰، وارد بحث ایجاد مؤسسهای تحقیقاتی، موضوعات مربوط به علوم انسانی اسلامی و سپس دفتر همکاری حوزه و دانشگاه شدیم. من در مباحث مدیریتی، در طول ۳۰سالی که در نهادهای مختلف بودهام، در طرحها و تحولات، با ایشان در ارتباط مستمر بودم و نزدیکترین کسی که من به ایشان اتکا میکردم (با آن نگاه کلی که از حضرت آقا گرفتم و به دنبال پیشبرد آن بودم) ایشان بودند. به نظر بنده، با فوت ایشان، یک تکیهگاه بزرگ فروریخت! ایشان در هر موضوعی که وارد میشدند، واقعاً عمیق و نوآور بودند. من قدری جسورانه میگویم که نوآوریهای ایشان در مباحث فلسفی و کلامی، از بزرگانی مانند شهید آیتاللهمطهری نیز بیشتر بوده است و میتوانیم بگوییم بعد از علامه طباطبایی، اولین نوآور، مبدع و صاحب نظریه درست و عمیق در حوزه علمیه قم، ایشان بوده است. ویژگی دیگر علامه مصباح، فکر بسیار منظم و نظاممند بود و دیگر خصلت ایشان نیز آن بود که جامعیت بالایی داشتند؛ بنابراین میتوانیم بگوییم که ایشان به همه جوانب علوم اسلامی توجه و اشراف داشتند. هیچ حسی در وجود ایشان، بهجز کشف حقیقت و پایبندی به وظیفه وجود نداشت. ایشان صاحب فکر برنامهریز، ساختاری و سازمانی بود که مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی گوشهای از تجلیات این اندیشه است. در آخرین جلسهای که ما در خدمتشان بودیم، از قدرت مدیریت شهید آیتالله بهشتی میگفتند. من بیشتر طرحهای کلان حوزه را مطرح کردم، ایشان نیز ناظر بر همان طرحها، نکات مهم و جالبی را بیان فرمودند. میتوان گفت که همان جلسه، نشان دهنده عمق دیدگاه راهبردی و آیندهنگرانه مدیریتی ایشان بود. به جد میتوان گفت که شخصیتی در تراز ایشان، بسیار کم وجود دارد و آشنایی عموم جامعه با ایشان، خیرات و برکات زیادی خواهد داشت...».
او نشان داد در سیاست، میتوان براساس معیارهای الهی عمل کرد
و سرانجام تحقق «سیاست دینی» و ممانعت از وابستگی به نسخه غرب در این باره، در زمره کارویژههای آیتالله مصباح یزدی بود. وی در این فقره، مجاهدت فراوان کرد و ایضاً ترور شخصیت سنگینی را نیز متحمل شد. حجتالاسلاموالمسلمین مجتبی مصباح یزدی، فرزند آن اندیشمند والا، در این باره به نکات ذیل اشارت برده است: «ابعاد علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی شخصیت حضرت آیتالله مصباح، چنان گسترده و متکثر است که اگر هر چند وقت یکبار یکی از این وجوه را محور تأمل و بحث قرار دهیم، بازهم حق مطلب ادا نخواهد شد! در ساحتهای مختلف علوم اسلامی، از فلسفه و کلام گرفته تا عرفان، تفسیر، اخلاق، حدیث و حتی حوزههایی که کمتر در فضای حوزوی مورد توجه قرار میگرفت، مانند مباحث بنیادین علومانسانی اسلامی، خداوند توفیقی ویژه به ایشان عطا فرموده بود. این حوزهها، هرکدام رشتهای تخصصی است و به همین دلیل ضرورت دارد تا متخصصان هر حوزه، به تبیین عمق اندیشه، ابداعات علمی، نظریههای بدیع و روشهای ابتکاری آیتالله مصباح بپردازند. آنان باید در فهم و توسعه آرای ایشان و گسترش مرزهای معرفت دینی تلاش کنند و دستاوردهای این تحقیقات را به جامعه علمی و جهانی عرضه نمایند. در زمینه سیاستورزی اسلامی، ایشان نمونهای بارز از سیاستمداری مؤمن، هوشمند و عمیقنگر بود. برخلاف برخی نگاههای سطحی و ناقص که گمان میکنند دینداری و معنویت با عرصههایی مانند سیاست، اقتصاد و مدیریت اجتماعی جمع نمیشود و این عرصهها باید براساس فرمولهای رایج جهانی هدایت شود، آیتالله مصباح اینگونه نمیاندیشید. ایشان در همه این عرصهها، نگاه و تحلیل دینی داشتند و نشان دادند میتوان در سیاست نیز براساس ایمان، حکمت و معیارهای الهی عمل کرد. این نوع نگاه میتواند الگویی ارزشمند برای کنشگران سیاسی و اجتماعی باشد و مطالعه دقیق آن، درسهای فراوانی را برای ما به همراه دارد؛ درسهایی که امروز بیش از هر زمان دیگر، جامعه ما به آنها نیازمند است. شخصیت ایشان تنها در حوزههای فلسفی و نظری خلاصه نمیشد؛ در بعد خودسازی، تهذیب و سلوک معنوی نیز میتوان به ابواب تازهای از شناخت ایشان دست یافت. سلوک عرفانی همراه با نظم، مراقبت، خلوص و تواضع خیرهکننده، بخش مهمی از زندگی ایشان بود که نیازمند بررسی و ارائه به جامعه است؛ بهویژه برای جوانانی که درپی یافتن نمونههای عملی، برای دینداری عالمانه و اخلاقی هستند. یکی از مهمترین حوزههای فعالیت مرحوم استاد، ورود عمیق ایشان به مباحث علومانسانی بود. این بخش از فعالیتهای ایشان، یکی از ابتکارات روشن و ماندگار بود؛ بهویژه آنکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی، این حوزه از خلأهای جدی محسوب میشد. ایشان از نخستین کسانی بودند که ضرورت اصلاح، بازسازی و اسلامیسازی علومانسانی را درک کرده و برای انجام آن وارد میدان شدند. جمهوریاسلامی بهعنوان نظامی نوپا، نوآور و متفاوت از نظامهای سیاسی، به ویژه حکومتهای ایجاد شده پس از رنسانس و عصر روشنگری در غرب شکل گرفت. ارائه الگوی اسلامی برای علومانسانی، یکی از رسالتهای اساسی علامه مصباح بود و ادامه این مسیر، ضرورتی اجتنابناپذیر برای آینده جمهوریاسلامی است؛ ضرورتی که هر روز بیشتر از دیروز درک میشود و از آن سخن به میان میآید...».