مدیریت در فوتبال ایران یک دور تسلسل دارد. تسلسل باطلی که گویی هیچگاه نمیخواهد تمام شود یا اینکه کسی پیدا شود و این دور باطل را پاره کند. مدیریت در فوتبال ایران دست به دست بین آدمهای تکراری میچرخد. کافی است به نامها دقت کنید مثلاً همین محمدحسن انصاریفرد یا علی فتحاللهزاده، چند وقتی بیرون گود مانده بودند تا کمکاری و سوءمدیریتهای قبلیشان فراموش شود یا دیگران جورش را بکشند.
دوستی میگفت که ما ایرانیها حافظه ضعیفی داریم و زود فراموش میکنیم. اتفاقاً درست میگفت فراموش کردیم که همین دو نفر چه بلاهایی سر پرسپولیس و استقلال آوردند و چه بدهیهای هنگفتی روی دست این دو تیم گذاشتند و رفتند. حالا، اما آبها از آسیاب افتاده و همه یادشان رفته هنرنماییهای این دو در دوران مدیریتشان را. آنها بازگشتهاند تا به قول خودشان همه چیز را درست کنند. شعارهای قشنگی هم دادند؛ از آوردن پول و تسویه بدهیها گرفته تا فراهم کردن امکانات و قرارداد با بازیکنان و مربیان بزرگ، اما اینبار داستان تفاوت دارد. میلیاردمیلیارد بدهی داخلی و خارجی و چندین پرونده شکایت مفتوح بینالمللی کار را به جایی رسانده که یکی از نداشتن حتی یک ریال حرف میزند و دیگری با هوچیگری شبانه استعفا میدهد.
بزنگاه که میگویند همینجاست. درست همینجاست که فرق مدیر از نامدیر معلوم میشود. دیر نیست که اتفاق دوشنبه شب باشگاه پرسپولیس را در استقلال هم شاهد باشیم. البته فتحاللهزاده آبدیدهتر از انصاریفرد است تا حسابی از سود و زیانش مطمئن نشود میزی را که با لابیگری فراوان به دست آورده رها نمیکند. با این حال باید خوشحال بود که این دو مدیر ناکارآمد اینگونه رسوا شدهاند. چقدر خوب که آمار بدهیها، درآمد و شکایت پشت شکایت ردیف شد و محرومیت پشت محرومیت تا کار برای رفتن امثال اینها راحتتر شود، والا معلوم نبود تا چه زمانی باید برای اثبات ناکارآمدی این آقایان و سوءمدیریتشان مینوشتیم و فریاد میزدیم و صدایمان به جایی نمیرسید.
امروز دیگر ثابت شد که مدیران ما از بزرگ گرفته تا کوچک از فدراسیوننشین گرفته تا باشگاهنشین تماماً مدیر هزینه و بیتالمالخور هستند و اگر شیر بیتالمال را قطع کنند آن وقت از مدیریتشان حتی یک اسم خشک و خالی هم باقی نمیماند. کاش عزمی جدی در وزارت ورزش برای بهرهبرداری از این مقطع و وضعیت موجود وجود داشت. کاش وزیر ورزش به عنوان رئیس هیئت مدیره این دو باشگاه میآمد و اعلام میکرد بروید خودتان فکری به حال بدهیهایتان کنید و اگر نمیتوانید در باشگاههایتان را گل بگیرید تا حداقل پول مردم کمتر حیف و میل شود.
استعفای انصاریفرد و بهانههای واهی فتحاللهزاده همه و همه تلاشهای مذبوحانه دو مدیر ناکارآمد امتحان پسدادهای است که با این کار سعی دارند به هر نحو ممکن از بیتالمال پول بکنند و دست در جیب مردم کنند، آن هم به اسم پرداخت بدهیهای خارجی و به وضوح مشخص است که درصدی از این مبالغ سر از جیب آقایان درمیآورد، درست همانطور که ایرج عرب، مدیر نالایق قبلی پرسپولیس گفت که چگونه پولی را که قرار بود به برانکو بدهد تا شکایت نکند، هزینه کرده است. پس چرا انصاریفرد و فتحاللهزاده نباید در این مسیر قدم بردارند!
البته امروز شرایط متفاوت است. وضعیت فرق کرده و ظاهراً نمیتوان راحت خورد و بالا کشید و رفت تا دیگری بیاید و همه چیز را گردن بگیرد. روی همین اصل است که انصاریفرد شو راه میاندازد و استعفا میدهد و فتحاللهزاده مدام از جیب خالی میگوید، کسی که با پز عالی وارد باشگاه استقلال شد، اما همه خوب میدانستیم که فقط درصد لمپنی و میدان دادن به لیدرهای طرفدارش زیادتر از قبل شده، والا سر سوزنی مدیریت نیاموخته است، درست مثل انصاریفرد.
حالا تصور کنید سرنوشت فوتبال را با چنین مدیران ناکارآمد و نالایقی که درست هنگام خطر به جای نشان دادن قدرت مدیریتشان پا به فرار میگذارند یا هوچیگری میکنند. سؤال آخر، اما اینکه آیا انصاریفرد و فتحاللهزاده نمیدانستند پرسپولیس و استقلال اینقدر بدهکارند و باید پول بپردازند، پس چگونه قبول کردند که مدیرعامل دو باشگاه بدهکار شوند؟ آیا جز این است که حتماً عایدی و رانتهای بزرگی را از این طریق به دست میآوردند؟ حالا راحتتر میتوان گفت که این مدیران ناکارآمد، نه عاشق استقلال هستند و نه سینهچاک پرسپولیس، آنها فقط منافع خود را میبینند و بس. فقط ماندهایم که فوتبال ایران تا چه زمانی و چند بار دیگر باید از این سوراخ گزیده شود.