سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، این حادثه ۱۲بهمنسال۹۲ اتفاق افتاد که در جریان آن دختری ۱۸ساله به نام غزاله ناپدید شد. تحقیقات پلیسی نشان داد غزاله روز حادثه هم با آرمان قرار ملاقات داشتهاست که پسر جوان را بازداشت کردند. آرمان در بازجوییها به قتل دختر مورد علاقهاش اعتراف کرد و گفت: روز حادثه پدر و مادرم که هر دو پزشک هستند به محل کارشان رفتند و من از فرصت استفاده و غزاله را به خانهمان دعوت کردم تا درباره ادامه رابطهمان با هم حرف بزنیم. وقتی به خانه آمد گفت باید او را فراموش کنم که عصبانی شدم و او را هل دادم که روی زمین افتاد. بعد هم او را با پنج ضربه میله بارفیکس به قتل رساندم و جسدش را با چمدان به سطل زباله منتقل کردم. با اعتراف آرمان تحقیقات برای کشف جسد به جریان افتاد که ثمری نداشت. متهم پس از تحقیقات تکمیلی در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد، اما در جلسه دادگاه حرفهایش را تغییر داد و گفت: غزاله هنگام خارج شدن از خانهشان از پله سقوط کرده و جانش را از دست داده است. او هم جسد را با چمدان از خانه به بیرون منتقل کرده است. هیئت قضایی هم بعد از ختم جلسه آرمان را به قصاص محکوم کردند. رأی دادگاه پس از تأیید برای اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستادهشد و سرانجام آرمان دیماه امسال برای اجرای حکم در زندان رجاییشهر پای چوبهدار رفت، اما در آخرین لحظهها با میانجیگری هیئت صلح و سازش دادسرای امور جنایی موفق شد از اولیایدم یکماه مهلت بگیرد و بدین ترتیب از پای چوبه دار به سلولش بازگشت.
احتمال میدهم غزاله زنده باشد
در حالی که آرمان از چوبه دار فاصله گرفته بود وکیل متهم مدعی شد که طبق گفتههای آرمان احتمال میدهد که غزاله زندهباشد و به قتل نرسیده باشد، چون دفترچه وی پس از قتل تمدید شده و از دانشگاهی هم که قبول شده یک ترم مرخصی گرفته است. با طرح این اظهارات قاضی کیخا و قاضی متین راسخ، دو قاضی که وی به قصاص محکوم کردهبودند، نامهای به رئیس دادگستری نوشتند و اعلام کردند در رأی خود تردید دارند و درخواست کردند این پرونده رسیدگی مجدد شود. از سوی دیگر آرمان هم در تازهترین حرفهای خود در ادعایی گفت: روز حادثه غزاله بیهوش شد و من تردید داشتم که او فوت کرده است، اما از ترس پیکر بیهوش او را داخل چمدان گذاشتم و به طرف سطل زباله در نزدیکی خانهمان رفتم. پس از این در چمدان را باز کردم و پیکر غزاله را به داخل سطل زباله انداختم و الان احتمال میدهم او پس از این به هوش آمده باشد و از محل به مکان نامعلومی گریختهباشد.
بازجویی دوباره از متهم در دادسرا برای کشف جسد
پس از طرح این ایراد پرونده متهم برای رسیدگی و رفع ابهام به دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد و به همین خاطر چند روز قبل آرمان در دو روز متفاوت از زندان برای بازجویی به دادسرای جنایی منتقل شد و برای کشف جسد مورد تحقیق قرار گرفت. متهم در بازجوییها دوباره حرفهای خود را تکرار کرد و مدعی شد که جسد را در سطل زباله انداخته است. وی همچنین درباره اینکه در قتل غزاله همدست داشته یا نه دوباره مدعی شد که در این حادثه همدستی نداشته و تنها بوده است.