اولین بازیهای نمایندگان فوتبال ایران در رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا انجام شد که دو شکست، یک تساوی و یک برد حاصل کار آنها بود؛ نتایجی که حاصل خستگی، بیبرنامگی و احساسی بازیکردن بود که آن هم مستقیماً به نوع مدیریت حاکم بر ورزش، فوتبال و باشگاههای ایران برمیگردد.
همین چند وقت پیش بود، وقتی نوشتیم که چهار، پنج نفر بلند شدهاند و رفتهاند در مقر کنفدراسیون فوتبال آسیا چوب حراج زدهاند به آبرو، عزت و امنیت ایران به برخی برخورد ما سادهانگاریم و بدون اطلاع حرف میزنیم و «طلوع پیروزی بزرگ» آقایان را زیر سؤال میبریم.
«پیروزی بزرگ» زمین بیکیفیتی بود که استقلال در ناامنترین منطقه خاورمیانه در آن به میدان رفت و حاصلش نه فقط از دست دادن دو امتیاز، بلکه بدتر از آن مصدومیت مهاجم جوان و گلزنش بود. بدون هیچ شکی مهدی قائدی عصای دست فرهاد مجیدی در دیدارهای حساس پیشرو بود و حالا باید دید سرمربی جوان استقلال چگونه با چالش مصدومیت مهاجمانش کنار میآید.
«پیروزی بزرگ»، بازی در زمین بیطرف برای شهرخودرو بود که به حریف تا دندان مسلح عربستانی ببازد. «پیروزی بزرگ»، شکست بد پرسپولیس مقابل تیمی بود که بارها پیش از این مغلوب سرخها شده بود و حتی آن زمان که محروم و با مشکل کمبود بازیکن روبهرو بودند،، اما از پس الدحیل چه در قطر و چه در تهران برآمدند.
امروز حتماً آقایان مدعی «پیروزی بزرگ» پشت برد بزرگ سپاهان پنهان میشوند و حتماً میخواهند بگویند که این پیروزی حاصل کار درایتمندانه آنها بوده است! اما واقعیت این است که این مدعیان مدیریت، تیمهای باشگاهی را خسته کردهاند و بدون تجهیز و برنامه به جنگ حریفانی فرستادهاند که تا بن دندان مسلح بودند برای شکست دادن ایران.
جالب اینکه در این «پیروزی بزرگ» ما حتی حق مشخص کردن زمین و اعتراض به انتخاب داور را هم نداشتیم، هرچند که پیش از این هم این امتیازها را نداشتیم، اما حداقلش این بود که ادعای «پیروزی بزرگ» هم نداشتیم. حالا چند هفتهای از این ماجرا میگذرد و جالب اینکه معاون وزیر ورزش و شخص اول تیم مذاکرهکننده ایران میگوید: «انشاءالله که کنفدراسیون فوتبال آسیا به قول و قرارش با ما پایبند میماند»؛ یعنی اینکه ما هیچ کاری نکردیم و فقط اینجا زورمان به منتقدینی میرسد که خوب میدانستند از یک سفر نمایشی و ملاقات با دبیرکلی که هیچ قدرتی برای تصمیمگیری نداشته، چیزی عاید فوتبال ایران نمیشود.
امروز واقعیت برملا شده و حالا خیلیها میدانند قول و قراری که آقایان بابت «پیروزی بزرگ» گذاشتهاند، صرفاً شفاهی بوده و هیچ سند کتبی در خصوص آن وجود ندارد. حالا خوب میدانیم مذاکره با کسی صورت گرفته که فقط شنونده بوده، نه تصمیمگیرنده و تصمیمها در جایی دیگر از قبل گرفته شده بود تا فوتبال ایران به این روز بیفتد. آقایان میگویند: «پیروزی بزرگ» کسب کردیم و فوتبال ایران را از خطر انزوا نجات دادیم، اما ما ماندهایم که این چه فتحی است که هنوز مجبوریم برای یکی، دو بازی کولهبار سفر ببندیم و تیمهایمان را برای هفتهها راهی کشورهای اطراف کنیم و بعد خسته و فرسوده تحویل بگیریم. اگر اسم این انزوا نیست، پس چه چیز دیگری میشود نامش را گذاشت. ما حتی حق میزبانی در امنترین کشور منطقه و دنیا را نداریم، آن وقت شما اینگونه منتظر هستید تا شاید آسیاییها به وعده شفاهیشان عمل کنند!
به ما انگ سادهانگاری زدید و گفتید که احساسی مینویسیم و از چیزی خبر نداریم. امروز از شما آقایان و مدیران باخبر میپرسیم، از شما که رفتید و نشستید و با لبخند مذاکره کردید؛ از شما میپرسیم، اگر به کاری که انجام دادهاید ایمان دارید، دیگر انشاءالله و به امید خدا برای چیست. آیا باید منتظر باشیم تا از غیب دستی بیاید برای کمک به چهار نماینده فوتبال کشور که به احتمال زیاد هم همین است، چون نه به مدیریت شما اطمینانی است، نه به قول و قرارهایی که میگذارید و ثابت شده جز ضرر و زیان چیزی عایدمان نمیکند.