آنچه که در باره لوایح استعماری FATF، پالرمو و CFT نگران کننده است، اصرار بر تصویب آن در عین نامحرم دانستن مردم و سکوت دولت در قبال مردم است، گویا دولت در باره این لوایح دانستن را حق مردم نمیداند و این همان نقطه ضعف کلیدی و رویه جاری در کشور است که آثار و نتایج خطرناکی در پی دارد که وقایع پس از افزایش قیمت بنزین (بدون توجیه مردم) از نمونههای عدم اعتماد به مردم و نامحرم دانستن آنان است. در وقایع پسابنزین عدم اعتماد به مردم سبب سوءاستفاده حداکثری اشرار و اغتشاش گران سازماندهی شده و تحمیل خسارات جانی و مالی و آبرویی فراوان به مردم و نظام شد. در باره این لوایح استعماری نیز نه تنها دانستن حق مردم است بلکه بیشک عدم اعتماد به مردم میتواند آثاری به مراتب بدتر و سنگینتر از لوایح مذکور در پی داشته باشد. فهرستی کوتاه از تیتر برخی از اخبار منتشر شده در این باره (که متأسفانه هیچ مسئول دولتی تا کنون از طرق مختلف از جمله رسانه رسمی کشور نسبت به شفاف سازی آن و رد یا قبول آنها توضیحی داده نشده و موجب نشر شایعات و اتهامات پراکنده علیه دولتمردان کشور شده است) از این قرار است:
۱ - خروج امریکا از برجام با هدف «تشدید فشار همه جانبه به نظام اسلامی و مردم ایران و عاصی کردن و کشاندن آنان به کف خیابان» قسمتی از جنگ نسل چهارم و براندازی هنگ کنگی بود که تحقق آن بنا به گفته بسیاری از مقامات امریکایی، مستلزم پیوستن ایران به لوایح استعماری FATF، پالرمو و CFT است. اظهارات مقامات وزارت خزانهداری امریکا در سالهای اخیر بر این حقیقت تصریح دارد که لوایح مذکور نقش بسیار مهم و برجستهای در سیاست فشار حداکثری امریکا، شفافیت و کنترل مالی ایران دارد. دیوید کوهن معمار تحریمها علیه ایران میگوید: موفقیت تحریمهای ما بستگی به وجود یک سیستم مالی «شفاف» و «خوب تنظیم شده» دارد، بر اساس مجموعهای از اطلاعات کلیدی در مورد ماهیت معاملات مالی طرفین شرکت کننده و افرادیکه در نهایت از آنها بهره مند میشوند، ما معاملات را برای بازیگران غیرقانونی که سعی میکنند خود را پشت اقتصاد قانونی پنهان کنند سختتر میکنیم، به همین دلیل است که شفافیت مالی (ساختمان آن)، محافظت از آن و اجرای آن در هسته مأموریت امنیت ملی وزارت خزانه داری ما قرار دارد.
۲ - پیوستن به این لوایح اگر دور زدن تحریم را غیرممکن نکند بیشک بسیار سختتر و هزینه دارتر خواهد کرد.
۳ - آقای ظریف رسماً در مجلس گفته نه من نه رئیس جمهوری نه هیچ کس دیگر در کشور نمیتواند تضمین بدهد که با پیوستن به لوایح فوق موانع پیش پای مبادلات مالی ایران برداشته میشود، اما میگوییم که پیوستن ما به این لوایح یکی از بهانهها را از دست امریکا خواهد گرفت. براساس سخنان ظریف ما مکلف به از میان برداشتن بهانهها از پیش پای امریکا هستیم.
٤ - حقیقت این است که اولاً بهانه امریکا موجودیت انقلاب اسلامی است نه لوایح فوق، ثانیاً در این تردیدی نیست که با پیوستن ما به لوایح نه تنها بهانه کم نمیشود بلکه مستمسک برای تشدید تحریمها و بهانه جوییهای بیشتر به دست امریکاییها میدهد.
۵ - مگر رئیس FATF علناً نگفته که حتی اگر ایران لوایح را بدون هیچ حق تحفظی هم بپذیرد باز هم به طور قطع ایران از لیست قرمز خارج نخواهد شد، پس چه دلیل و الزام قانع کنندهای برای پیوستن به این لوایح وجود دارد.
۶ - امریکا بر اساس متن صریح لوایح (علاوه بر حزبالله لبنان، حماس، انصارالله یمن و...) سپاه (و نیروی قدس) و صدا و سیما و... را به عنوان حامی تروریسم معرفی کرده و پیوستن ایران به لوایح به منزله قبول خودتحریمی همراه شفافیت مالی و... است.
۶ - طبق کنوانسیون ۶۱ وین و بیانیه ۹ مادهای به هیچ وجه حق تحفظ در مواردی که با روح پیمان مغایر باشد پذیرفتنی نیست.
۷ - مگر ما (به اذعان صریح رئیسجمهور) در جنگ اقتصادی نیستیم؟ کدام انسان عاقل با امضای یک کنوانسیون استعماری، در جنگ اقتصادی محلهای اختفای مهمات اقتصادی و نقشه راه جنگ خود را آگاهانه به دشمن تسلیم میکند؟
۸ - کدام انسان عاقل در معرکه جنگ با دشمن با روشن کردن نورافکنهای دشمن تمام منافذ دور زدن تحریم را آشکار و مسدود و خود را ملزم به «جبر خودتحریمی» میکند؟
۹ - کارکرد و هدف اصلی این لوایح هوشمندسازی و قانونی کردن تحریمها است و دلیلی برای پیوستن به آنها دیده نمیشود.
۱۰ - اجرای استانداردهای مندرج در لوایح قطعاً موجب افزایش قدرت نقطه زنی تحریمها توسط امریکا خواهد شد.
۱۱ - تصویب و عضویت و پیوستن ایران به لوایح، راه تنفس اقتصادی کشور را به کلی مسدود میکند.
۱۲ - چرا دولت به جای یافتن راههای مقابله با زورگویی و مستعمره طلبی اقتصادی غرب، سیاست تسلیم سازی و تشدید فشار به نظام اسلامی را در پیش گرفته و اصطلاحاً از ترس مرگ راه خودکشی را در پیش گرفته است؟
۱۳ - درحالی که منوچین (وزیر خزانه داری امریکا) رسماً و علناً تأکید میکند که باید ایران به لوایح بپیوندد و این پیوستن برای ما حیاتی بوده و مانع از دور زدن تحریمها میشود، باز هم دولتمردان بر تصویب آنها اصرار میکنند.
۱٤ - اجرای کامل لوایح به انزوای مالی ایران منجر و زمینه تشدید تحریمها و تکمیل فرایند تسلیم سازی است.
۱۵ - پیوستن ایران به لوایح به منزله زمینه سازی برای اجرای برجامهای بعدی و گرفتن برگ برنده در ادامه مسیر مبارزه و جنگ اقتصادی است.
۱۶ - پیوستن به لوایح مذکور بر خلاف نص قانون اساسی، قوانین موضوعه، مصالح و منافع ملی است.
۱۷ - اگر ٤۰ اولویت مهم کشور فهرست شود به اذعان اکثر نخبگان و کارشناسان، پیوستن ایران به لوایح بیشک اولویت چهلم هم نخواهد بود پس این همه فشار و اصرار چه دلیلی جز تعقیب پروژه تسلیم سازی و پاک کردن صورت مسئله و ریختن آب به آسیاب دشمن دارد؟
۱۸ - در حالی که ایران با شیطان بزرگ روابط دیپلماتیک نداشته و فاقد سفارتخانه هستند، این لوایح در واقع شعبه اختصاصی وزارت خزانه داری امریکا در ایران است.
۱۹ - این لوایح قطعاً تهدید کننده جدی امنیت ملی ایران است، چون ملزم به «شناسایی و به اشتراک گذاشتن اطلاعات مربوط به ذینفع واقعی» است و زمینه لازم را برای اجرای موفقیت آمیز تحریمهای ثانویه بانکی امریکا در خاک ایران توسط نظام بانکی جمهوری اسلامی ایران فراهم میکند.
مردم (قبل از آنکه به سبک و سیاق معمول در سالهای اخیر مبنی بر عدم اعتماد به مردم و پنهان کاری و... با یک اقدام پرهزینه و احتمالاً مستعمرهساز مواجه شده و طبق معمول هزینه آن را به جای مسببان اصلی اتفاقات و سوءمدیریتها بپردازند) بی صبرانه منتظر توضیحات و توجیهات منطقی و قابل قبول مسئولان بوده و بهعنوان صاحبان اصلی انقلاب بر این عقیدهاند که فرصتی که در اختیار مسئولان برای خدمت و مقابله با فشارهای تسلیمساز دشمن قرار میدهند بسیار محدود بوده و به وقت مناسب تصمیم انقلابی خواهند گرفت و مشارکت مردم در عرصه انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی یکی از وقتهای طلایی است که مردم با انتخاب نمایندگان شجاع، مؤمن، متدین، انقلابی، جوان، باانگیزه، فهیم و بصیر و... مسیر بازگشت به ارزشهای حیاتی نظام و گام دوم انقلاب را هموار خواهند کرد.