سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: حل مسئله یک روند مهم شناختی و نوعی مهارت است. شاید عبور از موقعیتی نامناسب به موقعیتی مناسب تعریف مناسبی برای روش حل مسئله باشد. امروزه هر انسانی با مسائلی مرتبط با زندگی خود دست و پنجه نرم میکند و انسانها هر یک به میزان ظرفیت یا شدت تابآوری خود به مسئله نگاه میکنند. پس طبیعی است اگر نگاه عموم به یک مسئله خاص، مشترک نباشد.
هنگام بروز یک مسئله باید برای حل آن مراحلی را طی کرد. فهم مسئله: درک کاملی از مسئله و نگاه همهجانبه به آن. انتخاب روش: انتخاب یکی از راههای مناسب حل مسئله. اجرای روش: اجرای روش انتخاب شده. بازگشت به عقب: اطمینان حاصل کردن از طی تمامی مراحل به شکل صحیح.
جالب است بدانیم اغلب افراد هنگام بروز مسئله به جای حل کردن آن ترجیح میدهند صورت مسئله را پاک کنند یا به دلیل اجتناب از اشتباه خود، به دنبال مقصر بگردند و اشتباه خود را به گردن عوامل خارجی (شانس یا دیگران) بیندازند. عدهای هم به دلایلی (اضطراب و...) فاجعهانگاری میکنند و از کاه کوه میسازند.
فراموش نکنیم ما به علت نداشتن اطلاعات کافی حق نسخه پیچیدن برای مسائل زندگی دیگران را نداریم. مسئله زندگی هر انسانی با شیوهای متفاوت حل خواهد شد. پس باید این تصور غلط را که قادریم با همان راهحلی که به واسطهاش مشکل خود را حل کردیم مشکل دیگران را هم حل کنیم، از خود دور کنیم.
به قول استادم زندگی شبیه دستور پخت قورمه سبزی نیست که، چون من اینطور درست کردم خوشمزه شد تو هم همینطور بپز! خوب زندگی کردن هنری است که باید آموخته شود. اما از چه کسی؟ از کسی که تخصص در مسئله مورد نظرمان را داشته باشد. زندگی درست شبیه پازلی است که برای چیدن هر قسمتش تنها یک بار فرصت داریم. اصول زندگی هر کسی هم متفاوت از دیگری است.
حل مسائل دیگران و مشاوره و راهنمایی دادن به آنها بدون دانش کافی کمک کردن نیست، بلکه ظلم است. وقتی کسی تو را محرم رازش قرار میدهد تا با تو از دردهای دلش صحبت کند، قرار نیست برایش نسخهپیچی کنی. کافی است خوب گوش دادن و خوب همدلی کردن را بیاموزی. از قدیم گفتهاند: «هر کسی را بهر کاری ساختهاند.»
این مثال بارزی است برای آنکه بدانیم آشکار کردن مسائل زندگی نزد کسی که نمیتواند راهنمایی مناسب کند، نه تنها مسئلهای را حل نمیکند، بلکه بزرگی آن را برایمان دو چندان میسازد؛ چراکه این افراد ما را نسبت به موضوع عصبیتر کرده و با جملههای تکراری و ناامیدکننده، به این حال ماندن تشویق میکنند. کافیست در زمینه یا حیطهای که علم کافی را نداریم تنها یک کلمه را بیان کنیم: «نمیدانم.»
باید بدانیم زندگی حکایتی خواهناخواه مملو از شکایت است. غصه خوردن جنایت و شکر گفتن رضایت است. خوبی کردن حمایت است و بدی کردن حقارت. غبطه خوردن حسادت است و خیرخواهی صداقت. زمانی هنرمند خواهیم بود که اصول زیبا زندگی کردن را بیاموزیم تا هنگام بروز مسئله نگاه سازنده و مثبت داشته باشیم و رفتاری آرام و سازگارانه از خود نشان دهیم.