سرویس ورزشی جوان آنلاین: یا قبلتر از آن از اولین روزهایی که به ایران آمده و با تیمی در هم شکسته و خالی از ستاره مواجهش کردند، تیمی که هیچ نشانی از ستارههای فصل پیش خود نداشت، سرمربی سابق اینتر لیگ را در حالی آغاز کرد که مترجمی را در کنار خود نمیدید، روزهای بارانی در به در٬زمین تمرین مناسب میشد و هیچ کس در باشگاه پاسخگوی این حداقلترین خواسته او نبود، حق و حقوق بازیکنان را مطالبه میکرد و باز هم وعده بود و وعید که به زودی پرداخت میکنیم، دستمزد خود را طلب میکرد که تحریمها را بهانه کرده و از پرداخت منظم آن شانه خالی میکردند در حالی که صدها بازیکن و مربی خارجی در این مملکت مشغول کار بوده وحق و حقوقشان را دریافت میکنند، چرا باید این تحریمهای ظالمانه فقط برای مربی آبیها دردسر ساز باشد؟! و نهایتا افتاد آن اتفاقی که نباید میافتاد.
بازیکنان استقلال در بازی برابر پیکان روز غم انگیز و تلخی را سپری کردند آنها در شرایطی که از نظر روحی و روانی به شدت افت کرده بودند و هیچکس را برای رهبری کنار زمین نمیدیدند از جان مایه گذاشته و حتی تا آخرین دقیقه بازی از شاگردان فرکی پیش بودند که اتفاق تکراری روزهای نخست فصل وگل دقیقه پایانی حریف مانع از بردشان شد
مسوولیت بروز چنین وضعیتی به زعم نگارنده نه مدیر عامل که شخص وزیر ورزش است. همان کس که یکی مثل فتحی را آورده و به هیچ قیمتی حاضر به کنار گذاشتن او نبود! لطماتی که استقلال از محل مدیریت فتحی و عواملش خورد آنقدری هستکه بشود حتی در محاکم قضایی از او اقامه دعوی کرد، اما سلطانی فر بنا به ملاحظاتی به چنین مهرهای فرصت داد تا آخرین تیر ترکشش را هم صرف زخمی کردن استقلال کند!
آقای وزیر اگر چه در نظر برخی چاپلوسان و مجیز گویان پدر ورزش تلقی میشوداما واقعیت این است که او بیشتر نقش نا پدری را برای استقلال داشته است! مگر میشود این همه اتفاقات منفی اطراف یک باشگاه رخ دهد و هیچ بازخواست وپرسشی صورت نگیرد؟!
این دیوار بلند بی اعتمادی را وزیر و عواملش بین خود و هواداران استقلال کشیده اند! کسانی که در ماجرای رفتن استراماچونی سعی در وارونه جلوه دادن قضایا کرده و رفتار این ایتالیایی را غیر حرفهای عنوان میکنند کاش برای ما گوشهای از حرفهای گری هایشان زا به نمایش بگذارند تا از جهل. در آییم!
بدون تعارف باید گفت که شاید وزارت بر ورزش در اندازههای سلطانی فر بگنجد که آن نیز از سوی کارشناسان همواره مورد نقد بوده و هست، اما یقینا زعامت باشگاههای بزرگی همچون استقلال و پرسپولیس هرگز در قامت او نبوده و نیست. این دو باشگاه اگرچه در سالهای پس از انقلاب چیزی فراتر از یک تیم فوتبال نبوده اند، اما از چنان جایگاه اجتماعی محکمی برخوردارند که وزیر و همه کابینه دولت نیز فاقد ظرفیت لازم برای تصدی گری آنها هستند! وقتی صحبت از استقلال و پرسپولیس میشود پای یک جمعیت پنجاه شصت میلیونی به میان میآید. این بزرگی و جایگاه، اما فعلا توسط دولت و مشخصا وزیر ورزش به گروگان گرفته شده اند